در سیدی دعانویس، ابتدا آقای مهندس از روی مبحثی که مربوط به سال ۱۳۷۵ است، میخوانند و درمورد آن توضیح میدهند؛ «گاهی تصور میکنم، برای بهترشدن افکار و کارهایم دست به اقداماتی بزنم؛ برای مثال، اگر چلهنشینی کنم و یا روزها را به روزهداری و یا شبها را به عبادت بپردازم، موفق خواهم شد؟ نظر شما چیست؟ آیا لازم به انجام این کارها میباشد؟
استاد میفرماید: در مورد بالا و پایینبودن افکار خودتان باید بگوئیم که این گاهی در اثر مسائلی پیش میآید که خود مسبب آن هستید و گاهی از قوه دیگری هست که در کنترل شما نمیباشد. اگر احساس مینمایید که خللی در تمرکز شما بهوجود میآورد، باید از اندیشه برانید و جهت بررسی بیشتر با خود، طبق قرار به آنچه که قبلاً هم عرض شده بود، رفتار نمایید. شما در بعضی مسائل که خود میدانید، رعایت نمایید. لازم به سختی درمورد روزه یا نماز شبانه، بیشتر از حد معمول نیست. در صورت حکم به اجرای آن عمل نمایید. حکم قاضی اگر مبنی بر گرسنگی و بدون قوت باشد، تفکر شما به چند روز از ایام دوام نمیآورد.»
انسان گاهی در شرایطی قرار میگیرد که همهچیز بههم ریخته است و دنبال گریزگاه میگردد؛ به همیندلیل سراغ دعانویس، چلهنشینی و روزهگرفتن میرود. متأسفانه اینها هیچکدام فایدهای ندارد، مشکل را باید حل کرد و هیچ راه میانبری برای آن وجود ندارد. راهی کوتاهتر از صراط مستقیم نیست و این نزدیکترین راه است.
مسائلی که بهوجود میآیند، خود ما مسبب آن هستیم؛ مثلاً من بدهکار هستم، اگر یکجا بنشینم، چلهنشینی انجام بدهم، روزه بگیرم یا نزد دعانویس بروم، آیا قرض من پرداخت خواهد شد؟ خیر؛ قطعاً باید تلاش کنم، بهدنبال راهحل باشم و بدهی را پرداخت نمایم.
چگونه مشکلات بهوجود میآیند؟ مسائل مختلفی در کار است که به چند مورد آن اشاره میکنیم:
۱- شما نباید اختیار تمام اموال خود را به دیگران بدهید؛ میگویند: عنان مال خویش را از دست مده که در بازستادن، کم از گدایی نیست.
۲- باید مواظب رفتار و کردار خودمان باشیم و با انسانها در حد ظرفیتشان برخورد کنیم؛ برای محبتکردن و دوستداشتن، باید فرد مقابل ظرفیت آن را داشته باشد و سوءاستفاده نکند.
۳- برای رفع مشکل، نباید سراغ دعانویس رفت؛ در جهان هستی بین ما و موجودات دیگر، یک حجاب و پردهای است که هر دو طرف نباید از آن فراتر بروند. اگر به دعانویس مراجعه کنیم، اجازه ورود موجودات دیگر را به حریم خودمان دادهایم. شیاطین، اجنه و ... دشمن انسان میباشند و با او در تضاد و رقابت هستند.
۴- توهمی که یک فرد مصرفکننده شیشه میتواند داشته باشد، فرد عارف، همین توهم را بهصورت حقیقی دارد؛ یعنی روی حسهای خود کار میکند و از طریق سیروسلوک وارد ابعاد دیگر و طبقات بالا میشود؛ اما فرد مصرفکننده شیشه، تعادل ندارد و با مصرف مواد مخدر، حسهای او باز شده و به جهانهای تحتانی سفر میکند.
۵- باید آداب معاشرت را رعایت کرده و در کار دیگران دخالت نکنیم، پشتسر مردم حرف نزنیم و روش صحیح برخورد با انسانها را یاد بگیریم.
۶- مسئله تقدیر را باید رد کنیم؛ بهعنوان مثال، فردی که کابوس میبیند، باید از این مرحله عبور کند؛ زیرا کابوسها زاییده رفتار و کردار ما هستند. با تزکیه و پالایش و با تغییر در رفتار، کردار و گفتارمان، سیستمهای عصبی خود را درست کنیم و کابوسها را پشتسر بگذاریم. کابوسها پیشپرده جهنم میباشند، مگر آنکه در صدد حل آنها باشیم. این مطالب یکسری مسائلی است که خودمان مسبب آن هستیم و باید آنها را حل کنیم.
ما تحت تأثیر دو القاء مثبت و منفی قرار داریم؛ در یک گوش ما القاء منفی و در گوش دیگرمان القاء مثبت است و این دائماً ادامه دارد.
گاهی بهطور دائم در ذهنمان فکر منفی است و تا زمانیکه به آن فکر میکنیم وجود دارد. نباید به خودمان برچسب بزنیم و مدام به آن فکر کنیم؛ زیرا وسواس ما را بیشتر میکند؛ درواقع نباید روی آن تمرکز کرده و آن را القاء کنیم تا از اندیشه ما دور شود.
بدخواه دیگران نباشیم؛ چراکه بدخواهبودن، از بدترین مرضها است و انسان را نابود میکند. به درست زندگیکردن توجه کنیم و در بیان القاب، مراقب گفتار خود باشیم؛ زیرا با بیشخصیتکردن دیگران، درواقع خودمان را بیشخصیت میکنیم.
در کنگره۶۰، مواد مخدر و سیگار درمان میشود، ورزش انجام میدهیم و باید کسانیکه اضافهوزن دارند، آن را برطرف کنند؛ همه در کنگره باید به فکر سلامتی خود باشند و به تعادل برسند؛ چراکه با رعایتنکردن مسائل جزئی و حتی نداشتن خواب کافی، دچار انواع و اقسام بیماریها میشویم.
گاهی اوقات امکان ندارد که بعضی حکمها را به اجرا درآورد؛ بهعنوان مثال، به یک نفر بگویند، از طبقه دوم به پایین بپرد؛ این حکمها ایجاد مشکل میکند و با این مسائل نمیتوان مزاح و شوخی کرد.
بعضی اوقات برای انجام عملی، هرچه تلاش میکنیم نتیجه نمیگیریم؛ زیرا سیستم عصبی ما آرام نیست، باید آن کار را رها کنیم تا به آرامش برسیم، سپس راهحل آن را پیدا کنیم.
خیلی از مواقع پیش میآید که ما به حسهای معمولی خودمان مثل شنوایی و بینایی هیچ توجهی نداریم؛ مثلاً میبینیم ولی انگار نمیبینیم. اگر روی حسهای درونی خود کار کنیم، به حسهای بیرونی نیز توان داده و کمک میکنیم. هنگامیکه با فردی صحبت میکنید، به او نگاه کنید، اگر حالش مساعد نبود، سعی کنید با حرفهایتان به او دلداری بدهید؛ البته حرفهایتان باید حسابشده باشد. باید متوجه باشیم که اطراف ما چه میگذرد و در تمام شرایط، مراقب عکسالعملهای خود باشیم.
«ما برای اینکه بتوانیم اندکی در کارهای خودمان که وقفه حاصل شده، توفیق بهدست آوریم، باید مقداری استراحت نماییم تا اندیشه دریچهاش باز شود و القائات به ما برسند، سپس به انجام آن کار بپردازیم و به نتیجه مثبت دستیابیم.» گاهیاوقات بازشدن دریچه اندیشه، القائات است و زمانیکه اندیشه باز شود، القائات هم انجام میشود.
«از رکود و در خویشبودن و اینکه به تنهایی به جنگرفتن کار آسانی نیست.» سلاح ما افکار و اندیشهمان میباشد و قویترین سلاح، قلم، بیان، کلام، اندیشه، پول و ... است. هر کاری که میخواهیم انجام دهیم، باید مقدمات و امکاناتش را مهیا نمائیم و صبر و حوصله داشته باشیم، کار پستی و بلندی دارد؛ ولی باید آنها را پشتسر بگذاریم.
اگر فیلمی اکران شود که همهچیز خیلی خوب و مثبت پیش برود، هیچ اتفاقی در آن نیفتد، چیز منفی نداشته باشد و این روند دائم تکرار شود، آیا حاضر هستید چنین فیلمی را نگاه کنید؟ زندگی هم به همینگونه است؛ چیزیکه باعث حیات میباشد، مشکلاتی است که وجود دارد و ما دائماً یاد میگیریم که آنها را چگونه حل کنیم؛ پس روند زندگی همینطور میباشد، باید در زندگی مثبت و منفی وجود داشته باشد تا حیات ادامهدار باشد.
«شاد باشید، راه را پیدا کنید و با اندیشههای عالی درمان نمایید.» در اینجا منظور از درماننمودن؛ یعنی درمان اعتیاد میباشد. نکته مهم این است که ما شاهکلید هستیم؛ انسانهایی که جاهل هستند، دیگران را مقصر میدانند؛ ولی انسانهای آگاه، میدانند محور اصلی خودشان هستند و دیگران را مقصر نمیدانند.
برداشت همسفر الهام:
به لطف الهی، مشیت پروردگار بر این بود تا در مسیری قرار بگیرم که سراسر آگاهی و کسب نور باشد؛ انگار دقیقاً سیدی هر هفته با برنامهریزی خاصی به اشتراک گذاشته میشود و جوابگوی تکتک سؤالهای ذهنی ما است. هرگاه با چالشی برخورد میکردم، از خداوند خواهان یک زندگی عالی و بیدغدغه بودم و بهدنبال راهی که با سرعت هرچه تمامتر، به تکامل مالی، روحی و جسمی برسم. از صمیم قلب، خواستار این بودم که ای کاش نیروهای منفی وجود نداشت! ولی با آموزشهایی که از سیدی دعانویس برداشت کردم، متوجه شدم که با این اوصاف، هیچ سفیدی معنا پیدا نمیکند؛ باید مشکلات باشند تا قوی و توانا شویم و بر افکار منفی پیروز گردیم.
منبع: سیدی دعانویس آقای مهندس
نویسنده: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر ریحانه (لژیون ششم)
ویرایش: رابط خبری راهنما همسفر ریحانه (لژیون ششم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
95