English Version
This Site Is Available In English

باید درکنگره بازیگرباشیم نه تماشاچی

باید درکنگره بازیگرباشیم نه تماشاچی

دهمین جلسه از دوره شصت و نهم کارگاه‌های آموزشی و خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی ابن‌سینا با استادی راهنمای محترم پهلوان داوود و به نگهبانی مسافر امیر حسین و دبیری  مسافر ابوالفضل و با دستورجلسه وادی نهم(وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه ی بالا و بالاتر برسد، نقطه تحمل پیدا می شود در روز چهارشنبه 14آبان ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به‌ کار کرد.

 

 

سلام دوستان داوود هستم یک مسافر، هزاران بار خدای بزرگ را شکر می کنم که یک بار دیگر اجازه صادر شد که در این جایگاه قرار بگیرم، خدمت کنم و آموزش بگیرم. از آقای مهندس سپاسگزارم که این بستر را فراهم کردند. که من آمدم سفر کردم و به سلامتی، درمان و آن آرامش رسیدم.
خب، دستور جلسه این هفته، وادی نهم و تأثیر آن روی من است. در وادی نهم گفته می شود: وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجهٔ بالا و بالاتر برسد، نقطهٔ تحمل ایجاد می شود. در این وادی از نیرویی صحبت می کند که درون ما وجود دارد. حال سؤال این است که ما چگونه می توانیم از این نیرو استفاده کنیم، بهره ببریم و آن را تقویت کنیم؟ این امر در اختیار ماست.انسان اصولاً وقتی در مسیر زندگی قرار می گیرد، دوست دارد تجربیات زیادی کسب کند و مسیرهای مختلفی را طی کند. حال اگر این نیرو در مسیر ارزشها استفاده شود، بازتابی مثبت دارد و اگر در مسیر ضدارزشها به کار رود، بازتابی منفی ایجاد می کند. به این ترتیب، یکی باعث سعود و دیگری باعث سقوط میشود. من شخصاً از این وادی بسیار آموختم. زمانی که وارد کنگره شدم، در ابتدا این مسائل را نمی دانستم و فکر می کردم خیلی چیزها را می دانم. اما وقتی وارد کنگره شصت شدم و با این مفاهیم روبهرو شدم، در وادی اول برایم روشن شد که اگر می خواهم هر کاری را انجام دهم، باید با تفکر باشد تا به نتیجهٔ مطلوب برسم.من پیش از ورود به کنگره و حتی قبل از اعتیاد، وضع مالی خوبی داشتم. می خواهم از حس و حالم صحبت کنم تا ببینید این وادی چه تأثیری روی انسان می گذارد. قبل از اعتیاد، فرد شناخته شدهای در حرفهٔ خودم بودم، اما به واسطهٔ ورود به مقولهٔ اعتیاد، کم کم تمام داشته هایم را از دست دادم تا جایی که شدم نیروی کار در یک شرکت. قبلاً بیست نفر پرسنل زیر دستم کار می کردند، گاراژ داشتم ماشین داشتم و امکانات دیگر؛ اما همهٔ اینها را به خاطر اعتیاد از دست دادم. آن نیرو قویتر شد و همه چیز را از من گرفت. این اتفاق شاید برای بسیاری از ما افتاده باشد؛ خیلی از امکانات و جایگاههایمان را از دست داده ایم و حالا به این نتیجه رسیده ایم که بیاییم و اینها را احیا کنیم. خدا را هزاران بار شکر می کنم که با کنگره شصت آشنا شدم. وقتی وارد شدم، شروع به سفر کردم. وادی اول را که تمام کردم، سعی کردم آن را اجرا کنم. آقا میثم همیشه به من تأکید می کرد که وادی ها را فقط نخوانید و حفظ نکنید، سعی کنید اجرا کنید. وقتی اجرا کردید، نتیجه اش را میبینید. من شروع کردم به کار روی خودم و اجرای وادی ها. اولین کلید برایم در وادی اول، «تفکر» بود. من جایگاه مالی و شغلی ام را از دست داده بودم و باید آن را احیا میکردم. مشکلات متعددی داشتم. وقتی وارد کنگره شدم، کارگر یک شرکت بودم و به من اجازه نمی دادند زود بیام سعی کردم برنامهٔ کاریم را طوری تنظیم کنم که به کارم لطمه ای نخورد، اما در عین حال سر ساعت در کنگره حاضر باشم. این مشکلاتی که درباره اش صحبت می کنم، مشکلات اکثر مسافران در سفر اول است. می گویند: «ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم.» اما همهٔ اینها شدنی است. ما هم این مشکلات را داشتیم و پشت سر گذاشتیم. حتی بسیاری از عزیزان پیشکسوت که اینجا خدمت میکنند، با همین مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. فکر نکنید فقط شما که در سفر اول هستید، مشکل دارید. من هم وقتی آمدم مشکلات خودم را داشتم و دارم. اما یاد گرفتم چطور این مشکلات را مدیریت کنم، زمانبندی کنم و به کارهایم برسم. اینها را وادی ها به ما می آموزند. از وادی اول که میگوید: «با تفکر ساختارها آغاز میگردد» تا وادی دوم که می گوید: « هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی¬نهد » و وادی سوم که میگوید: «باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی¬کند» وادی چهارم بر مسئولیت پذیری تأکید می کند و وادی پنجم که از پله های پالایش جسم و روح و نیازهای مادی انسان سخن می گوید. من یاد گرفتم و شروع به حرکت کردم. این آموزش ها را اجرا کردم و مدیریت زندگی ام را به دست گرفتم. از مدیریت مالی ام بگویم: قبلاً که مصرف کننده بودم، روزی خدا تومان پول مواد می دادم. وقتی وارد کنگره شدم و روی دارو رفتم و هزینه هایم کم شد. همان پول را پس انداز کردم. سعی کردم آدم مثمرثمر باشم و بیهوده زندگی نکنم. همهٔ اینها را کاربردی کردم تا به اینجا برسم. همان پولی که قبلاً برای مواد و خراب کردن خودم خرج می کردم، حالا پس انداز می کنم؛ هم به کنگره کمک مالی می کنم، هم زندگی ام را ارتقا دادم و هم کسب و کارم را. من همان کار را می کنم، همان درآمد را دارم، همان زحمت را می کشم، اما قبلاً آن پول را برای خراب کردن خودم و خانواده ام خرج می کردم و امروز همان پول را برای آبادانی خودم، خانواده ام و اطرافیانم هزینه می کنم در سفر اول، وادی اول دربارهٔ تفکر است: وقتی حرکت جدیدی را آغاز می کنی و وارد سفر می شوی، پله ها برایت مشخص می شود و دارو در اختیارت قرار می گیرد. کم کم داری دارو را میبخشی، از مصرفت کم می کنی، از ضدارزشها دور می شوی و ارزشها  مثل سلامتی را به دست می آوری. توانایی جسمت بازمی گردد. همان پولی که برای خراب کردن خرج می کردی، حالا می توانی برای کارهای عام المنفعه و تقویت خودت استفاده کنی. آقای مهندس می گویند: افرادی که مصرف کننده هستند، همه توانایی خاصی دارند، همهٔ آنها آدمهای زرنگی هستند. چرا این حرف را می زنند؟ چون در جامعهٔ امروز، بعضیها حتی پول نان شبشان را ندارند، اما یک مصرف کننده هزینهٔ مصرفش را درمی آورد و خانواده اش را اداره می کند. پس زرنگ است و توانایی خاصی دارد. باید یاد بگیریم در این مسیر بازیگر باشیم، نقش داشته باشیم، بازی کنیم و تماشاچی نباشیم. شروع کنیم به حرکت کردن. همانطور که حال جسم مان خوب میشود، حال روح و روانمان نیز بهبود مییابد. باید یاد بگیریم کارهای درست انجام دهیم. همانطور که از ضد ارزشهایمان کم میشود، با خودمان صادق تر می شویم و راستگویی را پیشه می کنیم. باید بتوانیم از این نیرو به بهترین شکل استفاده کنیم و از آن بهره ببریم. روزی که اولین لژیون مالی تشکیل شد، ما از اولین نفرات بودیم. من با بدترین وضعیت مالی عضو شدم، اما امروز اگر به این جایگاه رسیدم، به خاطر زحمتی است که کشیدم. امروز از انرژی و لذتی که نصیبم شده، بهره می برم و این احساس وصف ناشدنی است. یاد گرفتم که آدم مثمرثمری برای خودم، جامعه ام و خانواده ام باشم و برای هنر و توانایی هایم ارزش قائل شوم. شما با کم کردن مواد، در واقع از ضد ارزش ها کم می کنید و سلامتی به دست می آورید. از لحاظ مالی نیز می توانیم همین کار را انجام دهیم. تشکیل لژیون سردار به این معنی نیست که کنگره به پول من وشما نیاز دارد. کنگره توانایی مالی خودش را دارد، اما می خواهد که من هم نقشی داشته باشم، من هم در جمع ،آدم مثمرثمری باشم.
سپاسگزارم که به صحبتهای من توجه کردید.

 

 

 

 

تنظیم و تایپ: مسافر حمیدرضا لژیون دوازدهم 

عکس: مرزبان خبری

نگارنده: مسافر مهدی لژیون  دوازدهم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .