جلسه چهاردهم از دور سی وهشتم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی شمس روزهای چهارشنبه به استادی مسافر راهنمای محترم محمدحسین، نگهبانی مسافر سهراب، دبیری مسافر محمد سعید با دستورجلسه «وادی نهم: وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا میشود» 14 آبان ماه ۱۴۰۴رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در سال 1398به یک نفر مشاوره میدادم روزی که آمده بود بهقدری پاهایش ورم داشت که نمیتوانست حرکت کند، روزی 500 عدد قرص میخورد. در یکساعتی که با من بود تعداد زیادی قرص خورد، من متعجب شده بودم اما بعد یاد خودم افتادم که از روزی یکی دو عدد قرص به 120 عدد رسیده بودم. اگر در ابتدای سفر به من می گویند که پیراهن سفید بپوش باید بپوشم، سر ساعت بیام و ذره ذره سی دی بنویسم و فرمانبردار شوم، باید بخشش را بیاموزم که همه اینها نیازمند یکسری اصول هست.
امروز که آقای مهندس 3 میلیارد چک دادند خیلی برای من جای فکر داشت که هیچکس مانند ایشان به فکر کنگره نیستند، خودشان ذره ذره به اینجا رسیدهاند. آقای مجدیان روزی تعریف میکردند که آقای مهندس بعد از 7 سال توانستند چکهای خود را جمع کنند و در کمتر از بیست سال خودشان اولین نفری هستند که 3 میلیارد پول میدهند. اگر بخواهم این موضوع را به شعبه خودمان و جشن گلریزان که هفته آینده داریم بست بدهم، فکر میکنم که شعبه خوبی داریم و باید هرسال بهتر شویم، حداقل در یکی دو سالی که به این شعبه آمدهام پیشرفت را بهطور ملموس میبینم. باید سعی کنیم در جشن گلریزان بیشتر پیشرفت کنیم و به فکر باشیم یک مکانی برای خودمان بخریم.
من از سال گذشته یک تجربه تلخی دارم که 100 میلیون تعهد کردم، 70 میلیون را دادم و30 میلیون ماند، بعدها نیت کرده بودم که در چند نوبت به نیت پدربزرگ و مادربزرگم پرداخت کنم، اما متوجه شدم ابتدا باید مبلغی که از سال گذشته مانده را پرداخت کنم و دین به گردنم دارم، فقط این نیست که من بیایم و یک مبلغی را اعلام کنم بلکه مهم این است یاد بگیرم ببخشم و گذشت کنم.
آقای زرکش امروز گفتند: که من کارمندم اما مثل مدیرعامل زندگی میکنم. آقای مهندس و زرکش هم یکی مثل من بودند پس من هم ذره ذره مانند نیرویی که از کم شروع میشود میتوانم بهجایی برسم که از مال خود بگذرم و اندازه و مقدارش برایم مهم نباشد. باید یاد بگیرم که بتوانم خودم را ببخشم تا بتوانم خانواده و برادر لژیونیهایم را ببخشم. سال اولی که به کنگره آمدم با خودم گفتم اینجا اولین جایی است که حس میکنم اضافی نیستم، امیدوارم که امسال یاد بگیرم و بفهمم که برای چه منظوری باید خدمت مالی کنم، اگر لژیون سردار را درک کنم و بفهمم مطمئنم برکتش را در زندگی خود میبینم.

متن، ویرایش و ارسال به سایت: مسافر محمد علی، لژیون پانزدهم
عکاس: مسافر سعید، لژیون اول
- تعداد بازدید از این مطلب :
128