جلسه دوم از دوره چهاردهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی صادق قم با استادی پهلوان محترم مسافر جواپ و نگهبانی مسافر وحید و دبیری مسافر علی با دستور "وادی نهم "سهشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
امواج قدرت مطلق در تفکر رها یافتگان و آفریده شدگان جان دوباره خواهد دمید تا از سکون به حرکت و از حرکت به پرواز و از پرواز به سیر مخصوص انجامها انجام میگیرد. فر انسانهای بر باد رفته ودر خاکسترها مدفون شده مانند گنجی به آنها باز پس داده خواهد شد مشروط به اینکه خود آن را طلب کنند زیرا که حقیقت در ادامه اعمال نقاب از رخ بر خواهد داشت.
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر
شکر است خداوندی را که اجازه بودن و توفیق خدمت عطا مینماید، خیلی خوشحال هستم که میتوانم در جمع بهترین بندگان خداوند هستم. تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان و تمامی اساتیدی که در این راه ماندند تا به ما بیاموزند.
کنگره ۶۰ پلی است میان دوزخ و فردوس و ۱۴ ستون مستحکم از وادیهای هستی، برای بنا شدن آن تلاشهای بسیار سهمگینی شده است. اینکه میگوید از دوزخ به فردوس خارج بشوی باید ۱۴ تا وادی را فرا بگیری و گام به گام برای خروج از تاریکی اینها را استفاده و عملی بکنی.
در وادی اول تفکر را میآموزیم که چه چیزی است، حرکت از یک مجهول به یک معلوم در یک مسیر مشخص، وادی دوم به هیچ نیستیم وادی سوم آن باوری است که باید در ما شکل بگیرد تا نقش خودمان را در زندگی و هستی پیدا بکنیم، در وادی چهارم در سفر اول برای مسائل حیاتی مان چه چیزهایی را باید بدانیم و بفهمیم و در ادامه مراتب نفس را میآموزیم و اینکه انسان دارای دو صور است صور آشکار و صور پنهان، وادی پنجم هم عملیاتی و کاربردی کردن چیزهایی که زیر نظر تفکر بود است و در هفت پله تزکیه و پالایش را میگوید و در ادامه وادی ششم عقل را به عنوان فرمانروای شهر وجودی بشناسی و فرمانهای آن را به طور تمام و کمال اجرا کنی و در وادی هفتم صحبت از راه و یافتن آن میشود، میرسیم به وادی هشتم که میگوید با حرکت راه نمایان میشود و در ادامه وادی نهم.
در ابتدای وادی نهم یک پیام بسیار زیبایی است که میگوید این پیام برای کسانی است که به دنیای تازه قدم نهادهاند و به خویش خویشتن توجه مینمایند؛ انسان باید بداند بیش از آن چیزی است که با مرگ از بین برود و باید بداند صاحب تفکر و اندیشه خودش است و صاحب هیچ چیز دیگری نیست، اگر از حال و روز خوبی برخوردار نبوده است به دلیل این است که فرامین الهی را انجام نداده است. این پیام شامل حال کسانی میشود که خواهان خروج از تاریکی به سمت روشنایی هستند نگهبان هم در ابتدای نوشتارها میخواند این سفر سفری است از نادانی به دانایی و از تاریکی به روشنایی، این پیام مخصوص من است که تازه به این دنیا قدم گذاشتهام.
در اینجا متوجه میشوم که خویش خویشتن من چه چیزی است و باید به آن توجه بکنم و این موضوع ضروری است و باید حتماً اجرا بشود.
همه همسفران و مسافران این را فهمیدند که مطالب آموزشی کنگره را اگر در اختیار داشته باشی و آن را عملی نکنی به درد نمیخورد و در مرحله سکون میمانند که همان مرحله سقوط است.
در وادی اول صحبت از خلق تفکر و اندیشه میشود، زمانی که صحبت از خلق میشود باید یک چیز و یک دنیای جدیدی برای تو داشته باشد، متوجه بشوی که در چه مسیر و در چه بستری قدم گذاشتهای اگر به این سبک نباشد حتماً متوجه نخواهی شد که این دنیا تازه چگونه دنیایی است و نمیتوانی ایمان کامل به رحمت خداوند بیاوری.
یک وقتهای انسانها فقط به جهت اینکه در یک مسیری حضور داشته باشند حضور دارند و قدر فرصتها و لحظهها را که خداوند در اختیارشان میگذارد نمیدانند. اعضای کنگره ۶۰ مقداری بیشتر واقف بر این موضوع هستند که وقتی در این دنیای جدید قدم میگذارند به جهت تجربه دنیای ظلمت و تاریکی که داشتند این دنیا را بیشتر متوجه میشوند به همین دلیل ایمانشان کاملتر است و با توانمندی بیشتری قدم برمیدارند، دیر شروع میکنند اما زمانی که شروع بکنند خوب شروع میکنند و این لطف و موهبتی است که خداوند شامل حال انسانهایی میکند که در مسیر آموزش قدم بردارند.
چه چیزی ما را وارد دنیای جدید کرد؟ خلق روش دی ای تی و یک سبک زندگی برای ارتقای مراحل انسانی باعث این موضوع شد. در وادی هشتم میگوید امواج به زمین فرود میآیند و هرچه برداشت کردهای با خود به امانت میبرند، چه چیزی را با خود میبرد؟ نوع تفکر من را با خود میبرد آن چیزی که من صاحب آن بودم به همان خاطر راه خودم را گم کردهام و در راه ماندم.
نکات بسیار ریز و کلیدی در وادیها وجود دارد؛ به نظر من زمانی که به وادی ۱۴ میرسید دوباره باید بازگردید به وادی یک تا آدرسی که از خودت گم کردهای بیابی و آن نوع تفکری که امواج به امانت برده بود را بازگردانی، باید حرکت کرد تا آن شکوه و جلال گذشته بازگردد باید این موضوع دی اس تی اتفاق بیفتد.
در وادی میگوید نقطه تحمل، کوچکترین شکل در حروف الفبا نقطه است و از آن کوچکتر چیزی وجود ندارد یعنی میگوید تو مقداری میتوانی تحمل بکنی که در حد یک نقطه باشد، در بین ورزشکارها که به صورت حرفهای ورزش میکنند نقطه تحمل از آنجایی شروع میشود که نتوانی انجام کاری را نداری ولی آن را انجام میدهی. با روش دی اس تی و آموزش ذره ذره و نقطه نقطه توان باز میگردد و نقطه تحمل به وجود میآید.
یک مقدار هم از لژیون سردار سخن بگویم: در همین وادی میگوید که به راستی که جوانمردی چه صفت نیکویی است، در فرهنگ ما ایرانیها جوانمردی و پهلوانی یکی از بهترین صفاتی است که میتواند یک انسان داشته باشد.
زمانی که برای شخص مهندسی معکوس میشود و صفتهای بد گرفته میشود خداوند صفتهای بسیار خوبی به آن عطا میکند، ریشه دیاستی عشق و بخشش است ذره ذره صفت مواد میرود و هر روز بهتر از روز قبل میشود؛ اعجاز این موضوع در همین جا است که این همه صفت بد میدهی و صفت خوب شامل حالت میشود یعنی به گونهای دیگر مورد لطف و رحمت خداوند قرار میگیری به دلیل اینکه ولی و سرپرست تو کس دیگری میشود، حساب کارت دیگر با آدمها و انسانها نیست و خداوند تو را به شکل دیگری میبیند، بر سر جای خودت قرار میگیری و تنها راه خروج از تاریکی اجرای فرامین است این فرامین را باید جایی اجرا بکنی که بدانی در کجا هستی و مبدا را پیدا بکنی.
وقتی از تاریکی وارد روشنایی میشوی باید بدانی که تا دیروز کجا بودی و الان کجا هستی، استاد میگوید برای سبقت گرفتن از سایهها نیازی به بیشتر دویدن نیست زمانی که به سمت نور باشی سایهها در پشت سر تو هستند و روز به روز پیشرفت میکنی در مسیر انسانیت و هر روز نمره قبولی را دریافت میکنی این وعده خداوند است.
دلیل اینکه کنگرهایها ویآیپی سفر میکنند این است که تخم و دانه با ارزش میکارند و دنبال سایه برای خودشان نیستند، دنبال سایبانهایی برافراشته هستند، دنبال قوت کافی هستند برای همه نه برای خودشان و مصداق این پیام که در ابتدای وادی گفته میشود تنها جایی که برای آدم اتفاق میافتد که از مرحله آدمیت به مرحله انسانیت قدم بردارند و نوع تفکرشان جوری باشد که برای همه بخواهند لژیون سردار است. در پیام آن هم میگوید مهم نیست که گام کوچک باشد یا گام بزرگ مهم این است که خداوند به تو رخصت و فرصت داده است تا حضور داشته باشی و بازی بکنی نه اینکه تنها بازی بکنی بلکه بازی بکنید.
آدمها در کنگره بدبخت میآیند و خوشبخت میروند به دلیل اینکه تفکر آن ها به دنبال آدمهایی میگردد که جنس آنها از تفکر است و این اعجاز و معجزه دیاستی است.
از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید متشکرم.

تایپ خبر :همسفر امیرمحمد
عکاس: همسفر امیرمحمد
ارسال خبر: همسفر امیرمحمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
243