English Version
This Site Is Available In English

اول ظرفیت باید در من پیدا شود تا بتوانم در کنگره خدمت کنم

اول ظرفیت باید در من پیدا شود تا بتوانم در کنگره خدمت کنم

سیزدهمین جلسه از دور اول از سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ ویژه مسافران نمایندگی رزن با دستور جلسه:((وادی نهم و تاثیر آن روی من؟))با استادی راهنمای محترم مسافر مجید و نگهبانی مسافر عباس و دبیری مسافر محترم علی در روز سه‌شنبه مورخ 13 آبان ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مجید هستم مسافر  اولاً خدا را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگه اذن و اجازه ام داده شد که تو کنگره ۶۰ باشم خدمت کنم، آموزش بگیرم. این جمله را همیشه میگم چون اعتقادم این است کسی که بخواد تو کنگره ۶۰ یک ساعت زودتر بیاد بخواد ساعت ۴ تو شعبه حضور داشته باشد اذنش باید داده بشود سی دی بازی پازل رو داشتم گوش میدادم از سی دی های قدیمی هست همین امروز صبح داشتم گوش میدادم آقای مهندس میگفت زور نزنید اونیکه لیاقت خدمت کردن به بندگان خداوند رو دارد خدا باید اذنش رو بدهد که بیاد خدمت کند اونیکه میخوادهد ساعت ۴ بیاید حضور پیدا کند اگر ظرفیت و لیاقت خدمت کردن رو داشته باشد این اتفاق براش می افتدد یعنی خودکار همه کاراش تموم میشود میگه خب چیکار کنم پاشم برم کنگره پا میشه میاد کنگره ولی اونیکه اون لیاقت و ظرفیت رو پیدا نکرده میشود ساعت ۴ میبیند ۱۰۰۰ تا کار رو سرش ریخته این میگه بیا بریم خرید اون میگه این مونده اونجا اونو نیاوردن این کارو نکردم خانومش میگه اینو انجام بده بچش نمیذاره بیاد یا هر دلیل دیگه ای این برمیگرده به عملکرد من توی اون روز توی اون ماه و توی اون سال .

اگر عملکرد من خوب باشد نتیجه خوب میگیرم یه روز من یه فست فودی داشتم خب بعد یه بنده خدایی کاسب بود  گفت من داشتم در مورد اونجا صحبت میکردم. درآمدم اونجوریه، اون شکلیه، این شکلیه، می گفت دستفروش به روزش نگاه میکند کاسب به ماهش نگاه میکند و تاجر به سالش نگاه میکند این موند توی ذهنم  که واقعاً ما هم باید اینجوری نگاه کنیم هم به روزمون نگاه کنیم که تو اون روز چه کاری انجام میدیم هم به ماهمون نگاه کنیم تو اون ماه چه کارایی انجام دادیم هم به سالموم نگاه کنیم یک سال گذشت من تونستم پیشرفتی داشته باشم یا همان به قولی خانی هستم که بودم. هنوز همون رفتار بد را با خانومم دارم هنوز همان رفتار بد را با بچم دارم هنوز همان شکلیم ما اینجا تو کنگره اقای مهندس تو وادی نهم، حالا میخواستم پیامش را بخوانم.

وقتی نیرویی از کم شروع بشود به درجه بالا بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا میکند پیام برای کسانی که به دنیای تازه وارد شدند و به خویشتن خویش توجه مینمایند این همین اول وادی آدم میخونه میگه این وادی وارد شدن به وادی نهم برای کسانیه که اهمیت به خود خودشون قائلن به اخلاقیاتشون ارزش قائلن برای سلامتی خودشون ارزش قائلن کسی که وارد کنگره میشود و برای سلامتی خودش ارزش قائل نیست نمیتواند و کسی که به سلامتی خودش ارزش قائل باشه جلوی سختی ها باز وایمیسته نقطه تحمل خیلی آسون به دست نمیاد اون کسی که  بهش پرخاش میشود فحش داده میشود و چیزی نمیگوید دردی رو تحمل کرد و چیزی نگفت و اون کسی که چیزی بهش گفته میشود و سریع برمیگردد پرخاش میکند یا سریع برمیگرده جواب میدهد اون یه چیزی در درونش درست نشده است اون نقطه تحمل درست نشده است و اینو حالا ما تو کنگره میگیم.  من توی کنگره یاد گرفتم توی حوزه هم بودم اونجا یاد نگرفتم یعنی نبود که یاد بگیرم  ما امدیم تو این زندگی که به تکامل برسیم یک مسیریه که باید بریم چه بخوای چه نخوای تو این مسیر هم تو قرآن میگه ان الدنیا فی مصائب محفوفه یعنی چی یعنی این دنیا سیستمش این شکلیه که تمام کارها پیچیده شده است توی سختی همیشه همینه من این کارم رو که تموم کنم میام تموم نمیشود، اون تموم میشود بعدی شروع میشود پس همین الان باید شروع کنم همین الان باید این کارو انجام بدم .

اون خودسازی رو شروع کنم به خودم اهمیت بدم و اون دردا رو تحمل کنم و هیچ موقع یادم نمیرود هر موقع توی کنگره از هر نفری شده است یه سفر اولی زخم خوردم یعنی اون حالت بده برام ایجاد شده، از راهنما از مرزبان ها از بزرگتر آقای صداقت آقای مهندس ما میگیم تو کنگره برجک  برجک خوردم، ولی اینو میدانم اگر این را نخورد درست نمیشود شمس از مولانا پرسید گفت پس این زخمامو چیکار کنم گفت از همان زخما نور وارد شد همون زخمهایی که به تو زدن نورها از همونجا وارد شد و باعث ساخته شدن زندگی میشود پس سعی کنیم تو وادی نهم سعی کنیم اون ظرفیت خودمان را ببریم بالا ظرفیت این نیست که پر بشیم بیایم نه باید خالی بشیم بیایم ظرفیت یعنی این من اگه ظرف درونی ام پر باشد چیزی توش جا نمیشه باید پشت در وقتی که وارد میشم همه چیو بریزم بیرون ظرفمو خالی کنم بیام داخل اون موقع میتوانم یاد بگیرم من راهنما وقتی وارد لژیون میشوم باید اون هر چی که یاد گرفتم بذارم کنار برم از اون افرادی که تو لژیونن تو سفر اولی هر کسی یک معلمه برای زندگی خودش یاد بگیرم و خودم آموزش بگیرم، و آموزش بدم، اولش آموزش میگیرم بعد آموزش میدم اون چیزی که حالا تو کنگره یاد گرفتم ما هم راهنماها چیزی نداریم که از خودمون واقعاً نداریم هر چی داریم از کنگره است هر چی داریم

، اگر هم من میگم  من میگم اشتباه میکنم، همش مال کنگره است من قبل کنگره حرف و الفبا تشخیص نمیدادم با اینکه بالای ۵۰۰ تا کتاب خونده بودم کلی از کارم درس خوندن بود روزی ۱۲ ساعت درس این کتاب اون کتاب، ولی چیزی فهمی برداشت نمیکردم امدم توی کنگره اونم هم آمد کمکم  نه که حالا دارم یاد میگیرم حالا دارم میفهمم هیچ چیز  علم کنگر نمیشود کنگره کاربردیه، انشالله که تو این وادی من بتوانم رو خودم کار کنم نقطه تحملم برود بالا اگر کسی چیزی بهم میگوید بتوانم تحملش کنم و بدانم که اگر حرفی به من زده میشود من حسابم با چیه، با عشق من حسابم با عشقه من حسابم با هیچ احدی نیست تو کنگره تک تک ماها فرقی نمیکند اگه ایجنتی یک چیزی میگوید به هم میریزی اگه مرزبانی یک چیزی میگوید به هم میریزی اگه راهنمایی یک چیزی میگوید به هم میریزی تو حسابت با اون نیست.

اون پیام آور از طرف اون عشق هست که قراره الان بسوزی اگه سوختی امتحان ات هست اگه نسوختی تجدیدی، پس اینو متوجه بشیم بدونیم که آقا تو وادی ای قرار گرفتیم که قراره به اون تکامله به اون عشقه به اون وادی چهاردهم برسیم توی این وادی هم باید نقطه تحمل بالا برود انشالله که من بتوانم برای خودم این وادی رو کاربردی کنم بتوانم اون نقطه تحمل رو ایجاد کنم و ظرفیت ایجاد کنم که خداوند ظرفیت و لیاقت خدمت کردن به بنده هاشو به من بده تشکر که وقت گذاشتید از این جلسه بهره مند شدم. 

مرزبان کشیک مسافر علیرضا

حضور در استخر مسافران نمایندگی رزن

عکاس مسافر ابوالفضل

تایپ مسافر سعدالله

بارگزار مسافر مجید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .