English Version
This Site Is Available In English

کنگره‌ ۶۰ چکیده هستی است

کنگره‌ ۶۰ چکیده هستی است

جلسه هشتم از دوره دهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی شهباز با استادی مسافر راهنما محمد،نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «وادی نهم، وقتی نیرویی از کم شروع می‌شود و به درجه بالا و بالاتری می‌رود نقطه تحمل پیدا می‌کند» سه‌شنبه۱۳ آبان ۱۴۰۴  ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر 

 خدایا، شکر می‌کنم که فرصت دیگری نصیبم شد تا خدمت کنم، و از این سعادت بسیار خوشحالم. از اکبر آقا بابت دعوتشان، همچنین از آقا رضا، نگهبان محترم و دبیر عزیزشان تشکر می‌کنم که اجازه دادند در خدمتشان باشم.

پیش از هر چیز از راهنمای خودم و از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان قدردانی می‌کنم؛ زیرا هر آنچه در مسیر تجربه و خدمت به دست آورده‌ام، حاصل وجود و آموزش‌های این عزیزان است. ما از خودمان چیزی نداریم؛ هرچه هست از آموزش‌های ایشان است، و امروز تنها تلاش می‌کنم ذره‌ای از آن آموزش‌ها را پس بدهم.

 

امروز وادی نهم است؛ هفته‌ای که درباره‌ی نقطهٔ تحمل صحبت می‌کند. وادی نهم می‌گوید:

وقتی نیرویی از کم آغاز می‌شود و به درجه‌های بالاتر می‌رسد، تحمل پیدا می‌کند.

از لحظه‌ای که به دنیا آمدیم، نقطهٔ تحمل همراه ما بوده است. این تحمل برای ما که به دنیای تازه قدم نهاده‌ایم مسافرانی که از ضد ارزش‌ها به ارزش‌ها حرکت می‌کنیم – اهمیتی ویژه دارد. وادی نهم به ما می‌آموزد که نمی‌توانیم یک‌باره از ضد ارزش‌ها جدا شویم و به ارزش‌ها برسیم. این مسیر نیاز به زمان، آموزش، و تحمل تدریجی دارد.

مثل راننده‌ای که با سرعت ۱۸۰ می‌رود و ناگهان تصمیم می‌گیرد برگردد؛ نمی‌تواند یک‌دفعه جهت را عوض کند. باید سرعت را کم کند، دوربرگردان پیدا کند و با صبر و تحمل، مسیر جدید را آغاز کند.

در کنگره، ما آموزش می‌گیریم تا تحملمان بالا برود. برای من، حتی نشستن روی صندلی در جلسات ابتدا بسیار سخت بود. در صندلی‌های آخر می‌نشستم تا دیده نشوم، چون خجالت می‌کشیدم خودم را معرفی کنم یا اعلام سفر کنم. اما کم‌کم فهمیدم اگر می‌خواهم چیزی به دست آورم، باید بنشینم، گوش کنم و آموزش بگیرم.

یواش‌یواش توانستم بیایم جلو، معرفی کنم و روی صندلی‌های اول بنشینم. همین آموزش‌ها باعث شد نقطه تحملم بالا برود.

در آغاز سفر، ترک سیگار برایم بسیار سخت بود، اما با کمک راهنمایم و دوستان و همسفرم، یواش‌یواش توانستم قدم‌های کوچک بردارم. این مسیر از روز اول ساده نیست؛ باید قدم‌به‌قدم جلو رفت تا به رهایی و سپس به تعادل رسید. رهایی پایان کار نیست، آغاز مرحلهٔ تعادل است.

همان‌طور که در ورزش، کسی نمی‌تواند یک‌روزه از یک کیلومتر به پنج کیلومتر برسد، در مسیر درمان و رشد هم باید تمرین، استمرار و زمان داشت.

در وادی‌های کنگره، از وادی اول تا چهاردهم حرکت می‌کنیم تا نهایتاً به وادی عشق و بخشش برسیم. اگر به وادی چهاردهم نرسیم، تمام وادی‌های قبل در وجودمان عمل نمی‌کنند و صرفاً دانشی حفظ‌کردنی خواهند بود.

کنگره، چکیدهٔ هستی است: یعنی بخشش و محبت. همهٔ ذرات عالم با نیروی بخشش به هم متصل‌اند. آقای مهندس آموزش می‌دهد تا ما با نظام هستی هماهنگ شویم، و لژیون ‌سردار نیز نمادی از همین آموزه است. بدون بخشش، مسیر از ضد ارزش به ارزش طی نمی‌شود. هیچ‌کس نمی‌تواند به حال خوب برسد مگر اینکه بخشش را در وجودش تجربه کند.

اولین بار که برای پرداخت گلریزان به شعبه رفتم، واقعاً مشکل مالی داشتم. اما با تکیه بر ایمان و الگو گرفتن از دوستانم، مبلغی هرچند ناچیز پرداخت کردم، و به شکل معجزه‌آسایی چند برابرش به من برگشت. این تجربه برایم نشانه‌ای از وعدهٔ راستین خداوند بود:

«مثل دانه‌ای است که می‌کارید و از هر شاخه‌اش صد دانه می‌روید.»

در سال‌های بعد، در گلریزان و لژیون سردار با ایمان بیشتری شرکت کردم، مبالغ را با عشق پرداخت نمودم و دیدم خداوند چند برابرش را به من بازگرداند. این تجربه‌ها ثابت کرد که کنگره پول ما را نمی‌خواهد؛ دلِ ما را می‌خواهد.

آقای مهندس نمی‌خواهد ما فقیر باشیم؛ او انسان‌های قدرتمند، ثروتمند و بخشنده می‌خواهد که پایه‌های مالی و معنوی‌شان قوی باشد.

کنگره تا ابد ثروتمند است، چون ثروتش از عشق و خدمت است.

همهٔ آنچه از کنگره آموخته‌ام، در یک جمله خلاصه می‌شود:

ما برای رسیدن به نقطهٔ تحمل، باید آرام‌آرام حرکت کنیم؛ برای رسیدن به تعادل، باید آموزش بگیریم؛ و برای رسیدن به حال خوب، باید بخشش را بیاموزیم.

از این که به صحبت‌های من گوش دادید سپاسگزارم 

 

تایپ: لژیون چهارم 

تهیه و تنظیم: مسافر حسین کاربر سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .