سومین جلسه از دور دوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی علی عصارزاده با نگهبانی مسافر مصطفی، استادی راهنمای محترم مسافر رحیم و دبیری مسافر امیر با دستور جلسه «وادی نهم» روز یکشنبه یازدهم آبانماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز گردید.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رحیم هستم یک مسافر.
خدا را شاکر و سپاسگزارم که امروز توفیق پیدا کردم مانند دیگر دوستان در این جایگاه قرار بگیرم و از این جایگاه آموزش بگیرم. از گروه مرزبانی و تمامی عزیزانی که در این مسیر خدمت میکنند تشکر میکنم.
راستش وقتی تیتر دستور جلسه را دیدم، خیلی فکر کردم که چه بگویم. اما بهترین سخن آن است که از دل برآید. در ابتدا متوجه میشویم که جلسات هفتگی و حضور در این جایگاهها برای چیست؟ برای اینکه ما بتوانیم بهتر آموزش بگیریم و بهتر در مسیر تغییر و تبدیل قرار بگیریم. اما این اتفاق زمانی میافتد که نیاز در درون ما ایجاد شود، زیرا تا نیاز به یادگیری و تغییر را حس نکنیم، هیچ آموزشی در ما نفوذ نمیکند.
در کنگره یاد گرفتهایم که مسیر درمان و آموزش، همانگونه که مهندس میفرمایند، یک سفر است؛ سفری از ظلمت به نور، از نادانی به دانایی، و از ضد ارزشها به ارزشهاست. در این مسیر، هر فرد باید خودش را بشناسد و ظرفیت درونیاش را افزایش دهد. زیرا اگر ظرفیت رشد نکند، انسان در مقابل مشکلات و مسائل زندگی ناتوان میشود.
ما در زندگیمان با مردم و جهان پیرامون در ارتباطیم و در این ارتباطات، همیشه نقاط قوت و ضعف وجود دارد. بعضی از این نقاط ما را در مسیر مثبت حرکت میدهد و بعضی دیگر ممکن است ما را به راه منفی بکشاند. همانطور که درگذشته مصرف مواد را از مقدار کم شروع کردیم و کمکم بیشتر و بیشتر شد، در مسیر رشد و درمان هم باید قدمبهقدم جلو برویم تا به نقطه تعادل برسیم.
در کنگره، اولین کاری که انجام میشود، نظمدادن به ذهن و جسم است. انگار یک تقسیمبندی در درون ما انجام میشود تا ذهن و جسم و روان هماهنگ شوند. سفر اول برای ما یک سفر بسیار مهم است، چون انسان وقتی در مسیر تغییر قرار میگیرد، دیگر نمیتواند حتی مقدار کمی از گذشته خود را تکرار کند، زیرا هر بازگشت به رفتارهای قدیم، بازگشت به تاریکی است.
اگر بخواهیم از زاویهای دیگر نگاه کنیم، هر انسانی یک ظرفیت درونی دارد؛ ظرفیتی که گاهی پر میشود و گاهی میشکند. انسان تا زمانی که در مشکلات نپخته و رشد نکرده، در مواجهه با سختیها تنها کاری که میکند این است که فرار کند. اما در کنگره یاد میگیریم که فرار نکنیم، بلکه نقطه شروع را پیدا کنیم و درون خودمان کار کنیم تا ظرفیتمان بیشتر شود.
کنگره نمیخواهد به ما بگوید که فقط مشکلات را تحملکن، بلکه میگوید مشکلات را بشناس و دیدگاهت را نسبت به آنها تغییر بده. وقتی زاویه دید عوض شود، مشکل هم شکل دیگری پیدا میکند. بسیاری از ما در ابتدا تصور میکردیم که دیگران باعث مشکلات ما هستند، اما در مسیر آموزش متوجه شدیم که همه چیز از درون ما سرچشمه میگیرد.
دروس جهانبینی دقیقاً همین را آموزش میدهد؛ یعنی شناخت درست از خود و تغییر نگرش نسبت به مسائل. وقتی این تغییر نگرش اتفاق بیفتد، آرامآرام انسان میفهمد که دیگران مقصر نیستند، بلکه رفتار و تفکر خودش نقش اصلی را دارد.
ظرفیت در کنگره بسیار مهم است. ظرفیت یعنی توان انسان برای دریافت، برای درک، برای بخشش و برای عملکردن. هرچه ظرفیت انسان بیشتر شود، میزان آرامش، عشق و توانایی او در مواجهه با مشکلات بیشتر میشود. انسانِ با ظرفیت میتواند پدر و همسر بهتری باشد، میتواند در محل کارش مفیدتر باشد و میتواند احساس بهتری نسبت به زندگی داشته باشد.
اما چه چیزی ظرفیت را بالا میبرد؟
اولین عامل، آموزش و آگاهی از طریق جهانبینی است.
دومین عامل، شکستهشدن در برابر حقیقت است. یعنی انسان باید بپذیرد که کامل نیست، باید اجازه دهد تا غرور فروبریزد تا دلش باز شود و دریافت کند.
ظرفیت، نتیجه تفکر و احساس و عمل ماست. انسان همان چیزی است که میاندیشد و انجام میدهد. هرقدر افکار ما مثبتتر باشد، احساس و رفتارمان نیز مثبتتر خواهد بود.
در کنگره یاد گرفتم که عشق، بزرگترین نیرو در هستی است. عشقی که از خداوند سرچشمه میگیرد و مانند خورشید، بدون قضاوت بر همه میتابد. خورشید نگاه نمیکند که چه کسی هستی، چه نژاد یا زبانی داری؛ فقط میتابد. ما هم اگر میخواهیم مزه عشق و آرامش را بچشیم، باید از دروازه محبت، بخشش و گذشت عبور کنیم.
کار کنگره همین است؛ ایجاد ظرفیت عشق و فهم در انسان. وقتی این ظرفیت بزرگ شود، انسان دیگر در برابر مشکلات نمیشکند، بلکه رشد میکند. همانطور که آقای مهندس میفرمایند، "تمام علوم، حال خوش و آرامش در گرو ظرفیت انسان است.
وقتی ظرفیت ما بالا میرود، احساس خوب و حال خوش در زندگیمان جاری میشود. در مسیر آموزش باید مراقب باشیم که هر گفتار و عمل ما از تفکر سالم برخیزد. انسانها همان قالبی هستند که با افکارشان میسازند؛ از صبح که بیدار میشویم تا شب، هرچه در ذهنمان میگذرد جنس زندگیمان را مشخص میکند برای همین است که در کنگره میگویند: "تفکر سالم، گفتار سالم و عمل سالم." هر سه باید باهم باشد تا حس ما درست کار کند. حس، همان دریچه ارتباط ما با جهان است. اگر حس ما آلوده باشد، تفکر و عمل ما هم آلوده میشود.
گاهی بالارفتن از پلههای رشد سخت است، اما در کنگره من یاد گرفتم که مزه هستی یعنی همان حس زندگی و آرامش خداوند در درون من وجود دارد. خداوند همان عشقی است که هر روز در طلوع خورشید خودش را نشان میدهد. او نگاه نمیکند که من که هستم، بلکه فیض خود را برای همه میفرستد.
اگر میخواهی صاحب عشق شوی و آن را درک کنی، باید از گذرگاه گذشت عبور کنی. در کنگره وقتی تازهواردی میآید و میپرسیم چرا مصرف میکنی، معمولاً پاسخهایی میدهد از سر عادت یا ناآگاهی. اما در ادامه، با آموزش و درمان، خودش به پاسخ میرسد. این همان مرحله شناخت خویشتن است؛ مرحلهای که انسان با خودش روبهرو میشود.
در کنگره ما میخواهیم خویشتن واقعی خودمان را بشناسیم. وقتی انسان خودش را بشناسد، میفهمد که فرصت زندگی کوتاه و ارزشمند است. نباید لحظهها را از دست داد. گاهی افراد میگویند نمیتوانم، اما اگر بخواهند، میتوانند. کافی است اراده کنند و عمل نمایند.
همانطور که آقای مهندس فرمودند، در کنگره بخشش بسیار ارزشمند است. ممکن است کسی امروز چند میلیون کمک کند و در ظاهر عددی کوچک به نظر برسد، اما در حقیقت، در مقابل آن روز اولی که وارد کنگره شد، این بخشش نشانه بزرگیِ ظرفیت و تغییر اوست.
من هم امروز بیش از آنکه سخن بگویم، میخواهم از سخنان دوستانم بیاموزم. چون هر کدام از ما در مسیر سفر، آینهای برای دیگری هستیم. سپاسگزارم از همهٔ شما که گوش دادید و اجازه دادید من هم تجربهام را در این جایگاه با شما به اشتراک بگذارم.

تصویربردار:مسافرابوالفضل لژیون پنجم
تایپ و ارسال خبر:مسافرمحسن لژیون دوم
مرزبان خبری:مسافرعلی
نمایندگی علی عصارزاده
- تعداد بازدید از این مطلب :
68