English Version
This Site Is Available In English

نقطه تحمل؛ از بی‌قراری تا ثبات روانی و رفتاری

 نقطه تحمل؛ از بی‌قراری تا ثبات روانی و رفتاری

اولین جلسه از دوره پنجاه و سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد، با استادی راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر هادی با دستور جلسه "وادی نهم: وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا می‌شود" یکشنبه 11 آبان‌ماه ۱۴۰۴ ساعت 14:30 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان من مهدی هستم یک مسافر. ابتدا از گروه مرزبانی، مخصوصاً مرزبانان کشیک، از ایجنت محترم و از تمامی راهنماها تشکر می‌کنم که اجازه دادند امروز در این جایگاه بنشینم و آموزش بگیرم. همچنین از راهنمای خودم، از آقای مهندس و از دیده‌بانان سپاسگزارم.
اگر آموزش‌های کنگره و آقای مهندس نبود، امروز ما اینجا نبودیم. آن چیزی که الان داریم با هم منتقل می‌کنیم، اگر این آموزش‌ها نبود، وجود نداشت. شاید هم معلوم نبود که هر کدام از ما الان در چه وضعیتی و کجا باشیم. دستور جلسه امروز «نقطه تحمل» است. جالبی بحث برای من اینجاست که یادم هست وقتی اولین‌بار وارد کنگره شدم، یا وقتی برای جشن‌ها به تهران می رفتیم، نمی‌توانستم پنج دقیقه روی صندلی بنشینم.
یک مصرف‌کننده‌ی حال خراب شیشه که حتی توان نشستن نداشت؛ مدام بلند می‌شدم، می‌رفتم بیرون و دوباره برمی‌گشتم. می‌گفتند: «بنشین»، اما نقطه تحمل من برای ده دقیقه نشستن هم وجود نداشت. بعدها که کمی گذشت و تازه‌واردها را می‌دیدم که بی‌قرارند، حسشان را می‌فهمیدم.
می‌دیدم که او هم مثل من نمی‌تواند بنشیند و مدام دوست دارد خارج شود. اما به مرور یاد گرفتم که وقتی در جلسه نشسته‌ام، قرار است پیامی را دریافت کنم. پیامی که انگار تمام کائنات دست به دست هم داده‌اند تا به من برسد و اگر در لحظه‌ی مهم از جلسه خارج شوم، این پیام را از دست می‌دهم.
در کل، «نقطه تحمل» مسئله‌ای است که همه انسان‌ها، چه در تاریکی و چه در روشنایی، روزی صد بار با آن درگیرند. در مصرف مواد هم مسئله‌ی نقطه تحمل کاملاً مشخص است. مصرف‌کننده از مقدار کم شروع می‌کند و به مرور، در اثر تکرار، نظم و زمان، مقدار مصرف بالا می‌رود. هیچ‌کس یک‌باره به روزی چند گرم نمی‌رسد. این همان چیزی است که در وادی اول می‌گوید: همه‌چیز ذره‌ذره و تدریجی خراب می‌شود.
انسان همیشه قیاس می‌کند: «نه، من مثل آن آدم نیستم… هنوز وقت دارم… من کنترل دارم…» اما نمی‌داند که تاریکی هم مثل زندان است؛ راحت واردش می‌شوی، اما خروج از آن آسان نیست. باید بها بدهی، تاوان بدهی و یاد بگیری. نقطه تحمل در زندگی فقط این نیست که در سختی‌ها تحمل کنیم. مهم‌تر از آن این است که بدانیم کجا باید تحمل داشته باشیم و کجا نباید. گاهی من اشتباه متوجه می‌شوم و نقطه تحمل را در جای غلط بالا می‌برم. مثلاً فکر می‌کردم اگر پول نداشته باشم و حالم خوب باشد، این قشنگ است.
اما امروز می‌فهمم که باید در پول داشتن نقطه تحملم بالا باشد تا زیاد شدن پول حال من را خراب نکند. نقطه تحمل مثل لبه‌ی تیغ است؛ باید بدانم کجا از آن استفاده کنم و کجا نه. یک مثال معروف: شخصی قصد داشت با خر و بارش از کوهی بالا برود. هر بار کمی بار اضافه کرد، خر هم تحمل کرد. کم‌کم بار زیاد شد، حتی صاحبش هم سوار شد، اما خر چیزی نگفت. گاهی ما به‌خاطر بلد نبودن «نه گفتن» همان خری می‌شویم که بارها را جمع می‌کند و ناگهان زیر فشار می‌شکند.
اگر به کسی خوبی می‌کنم، باید مطمئن باشم اگر فردا او بدی کرد، حال من خراب نشود. اگر ظرفیت ندارم، بهتر است آن کار را انجام ندهم. در روشنایی، در مسائل مثبت هم باید نقطه تحمل بالا برود. در ورزش، در کار، در کسب روزی، در خدمت کردن… نقطه تحمل در مسیر درست باعث حال خوش، ثبات و آرامش می‌شود.
در سفر اول، اگر فردی از پله ۵ سی‌سی رسیده به ۱ سی‌سی، اگر تصور کند که «امشب بیشتر بخورم حالم بهتر می‌شود»، اشتباه می‌کند و حالش خراب می‌شود؛ چون بدن نقطه تحمل جدیدی پیدا کرده است. هر وقت از مسیر کنگره و راهنما جدا شویم، حالمان خراب می‌شود. این یک قانون است. در مورد راهنماها نیز باید بگویم: راهنما کسی است که از وقت زندگی خودش زده تا حال خودش و حال چند انسان دیگر خوب شود.

می‌توانست جای دیگری باشد، اما انتخاب کرده اینجا خدمت کند. پس احترام، تشکر و قدردانی از راهنما بسیار ارزشمند است. خیلی وقت‌ها یک رفتار کوچک، یک تشکر، یک محبت، دل راهنما را گرم می‌کند و او را در ادامه‌ی مسیر خدمت ثابت‌قدم‌تر می‌سازد. در پایان، وادی نهم و موضوع نقطه تحمل، موضوعی بسیار ظریف و کاربردی است. گاهی فقط کافی است پنج دقیقه حال خراب خود یا دیگری را نگه داریم تا آن حال خاموش شود و تبدیل به آرامش شود.
اما چون نقطه تحمل نداریم، زود واکنش نشان می‌دهیم و جنگ به راه می‌افتد. اگر این وادی و آموزش‌های کنگره را جدی کار کنیم، می‌توانیم در جامعه هم با حال‌های خراب دیگران برخورد درست داشته باشیم و حال خوب را جایگزین کنیم. ممنون به صحبت های من گوش کردید.

مرزبان خبری: مسافر علی‌اصغر
صوت: مسافرین علیرضا ل۷، رضا ل۳
تایپ: مسافران علی و مهرداد ل۱۸، امیر ل۱، ابوالفضل ل17
عکاس: مسافرین صابر ل۱۱، مجتبی ل۱۶
تنظیم و ارسال مسافر مهدی ل14

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .