وقتی نیرویی از نقطهای کوچک آغاز شود و به درجهای بالاتر برسد، نقطه تحمل شکل میگیرد. طبق نوشتار وادی نهم از کتاب وادی عشق، زمانیکه انسان خلق شد، خداوند به او نیروی اختیار بخشید تا بهوسیله آن راه درست و ارزشی را از راه نادرست و ضدارزشی تشخیص دهد. بههمین دلیل، خداوند برای او در درون و بیرون جسم راهنمایانی قرار داد. در درون، عقل یا وجدان و در بیرون، پیامآوران قدرت مطلق.
این وادی برای من سرشار از امید بود و به من آموخت که در زمان رنج و سختی باید تحمل کنم، قویتر شوم و توان مقابله با مشکلات بزرگتر را پیدا کنم. این امر تنها زمانی امکانپذیر است که در مسیر آموزش، تمرین و تکرار قرار داشته باشم. با آموزش میتوانم نقطه تحمل خود را ذرهذره بالا ببرم و ضدارزشها را بهآرامی کنار بگذارم. در کنگره همهچیز بهصورت تدریجی اتفاق میافتد، ضدارزشها ذرهذره کاهش مییابند، نقطه تحمل بهتدریج بالا میرود، آموزشها کمکم در وجود من اثر میگذارند. برای رسیدن به هدف بزرگتر باید از اهداف کوچکتر عبور کرد.
نکته بسیار مهمی که در وادی نهم به آن اشاره شده این است که مشکلات لعنت خداوند نیستند؛ بلکه با حل آنها میتوانم خود را برای زندگی بهتر آماده سازم. پیش از ورود به کنگره، مشکلات خود را نیمهکاره رها میکردم یا بر دوش دیگری میانداختم؛ اما اکنون آموختهام که هر مشکلی، هرچقدر هم سخت و آزاردهنده باشد، فرصتی است برای گشودن گرهی از وجودم و افزایش دانایی خود. هرچه دانایی بیشتر شود، ضدارزشها کمتر میشوند، نقطه تحمل بالاتر میرود و میتوانم عدالت را در رفتار و کردار خود بهتر اجرا کنم. در مسیر کنگره باید صبر داشت، آهسته حرکت کرد و آموزش، تجربه و تفکر را الگوی راه قرار داد؛ زیرا راه درست هم سخت است و هم سهل.
بهطور کلی همه موجودات و اجسام در برابر نیروهای پیرامون، نقاط تحمل متفاوتی دارند. برای نمونه، هوایی که ما تنفس میکنیم با توجه به ارتفاع، فشارهای متفاوتی دارد و موجودات خود را با آن هماهنگ میکنند. برخی در سطح زمین و فشار بالا متعادل؛ اما در ارتفاعات زیاد بهدلیل کاهش فشار از تعادل خارج میشوند؛ مانند انسان که در ارتفاعات دچار مشکل تنفسی میشود. همچنین در زیر آب، با افزایش عمق، فشار آب بیشتر میشود. انسان شاید بتواند تا عمق ۵۰ متری را تحمل کند؛ اما پایینتر از آن از تعادل خارج خواهد شد.
بذر نیکو کاشتن یا تخم باارزش کاشتن، همان مهربان بودن، نیکوکار بودن، یاری رساندن به دیگران و گسترش خوبیها است. زمانیکه انسان خلق شد و از آسمان به زمین رانده شد، موجودی بود که از نظر شعور از هر حیوانی بالاتر قرار داشت؛ اما مجموعه رذایل و فضایل بهصورت قوه در او نهاده شده بود. بسیاری بر این باورند که انسان موجودی پاکسرشت است و از مادر پاک زاده میشود؛ اما در حقیقت چنین نیست. میتوان گفت انسان در آغاز «صفر» است؛ زیرا همهچیز در او بهصورت قوه وجود دارد و هنوز به عمل درنیامده است. در هر انسانی هم گریه و هم خنده، هم اندوه و هم شادی وجود دارد؛ پس هر دو بعد در وجود انسان نهفته است.
نویسنده: همسفر صغری رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
26