English Version
This Site Is Available In English

بخشش، راهی برای رسیدن به خویشتن خویش

بخشش، راهی برای رسیدن به خویشتن خویش

نهمین جلسه از دوره چهل و پنجم کارگاه‌های آموزش عمومی کنگره۶۰، با استادی پهلوان محمدحسن، نگهبانی مسافر سیامک و دبیری مسافر علی‌اکبر با دستور جلسه «وادی نهم: وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا می شود» شنبه 10 آبان ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان، من محمدحسن هستم، یک مسافر.
خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما عزیزان هستم و روزی من شد که در این جایگاه قرار بگیرم تا آموزش بگیرم.

دستور جلسه امروز درباره‌ی وادی نهم است. قبل از اینکه به دستور جلسه وادی نهم برسیم، مقدمه‌ای عرض می کنم. تمام دستور جلسات و وادی‌ها مثل زنجیری به هم متصل هستند؛ مانند دانه‌های زنجیر دوچرخه. وقتی شخصی سوار دوچرخه است و پا می‌زند، چرخ عقب به حرکت درمی‌آید. منِ مسافر باید از این دستور جلسات و وادی‌ها و مطالب آموزشی استفاده کنم تا این زنجیر را طوری به هم وصل کنم که وقتی رکاب می‌زنم، چرخ حرکت کند. اگر یکی از دانه‌های زنجیر نباشد، چرخ حرکت نخواهد کرد.

برای رسیدن به وادی نهم، باید از وادی اول شروع کنم.

در وادی اول یاد گرفتم که اولویت‌بندی کنم؛ یعنی نیازهای خودم را از خواسته‌هایم تشخیص بدهم و آن‌ها را بنویسم. نوشتن خیلی مهم است. دیروز، روز نویسنده بود؛ خداوند به قلم قسم خورده است. باید بنویسم، نیازها و خواسته‌هایم را مشخص کنم و از بین آن‌ها اولویت‌بندی انجام دهم تا بتوانم انرژی‌ام را روی هدف‌هایم متمرکز کنم.

وقتی هدف‌گذاری و اولویت‌بندی می‌کنم، گاهی دچار ناامیدی می‌شوم، چون فاصله‌ی بین خودم و هدفم را می‌بینم و احساس ناتوانی می‌کنم. این همان وادی دوم است. آقای مهندس می‌فرمایند باید از وادی دوم عبور کنیم. من همیشه بین وادی اول و دوم در حرکت بودم؛ هدف تعیین می‌کردم و ناامید می‌شدم.

وادی سوم، وادی اعتمادبه‌نفس است؛ می‌گوید خودت باید انجام بدهی، کسی مسئولیت کارهایت را قبول نمی‌کند.

در وادی چهارم، وادی خودشناسی است؛ می‌گوید خودت را بشناس تا خدای خود را بشناسی. در این وادی، صور پنهان انسان معرفی می‌شود، مراتب نفس بیان می‌گردد و خطوط بین انسان و خدا مشخص می‌شود.

وادی پنجم، وادی تزکیه و پالایش است. در این وادی، مراحلی برای تزکیه و پالایش بیان شده؛ از جمله دوری از ضد ارزش‌ها، بازگشت از ضد ارزش‌ها، دروغ نگفتن، غیبت نکردن، تا رسیدن به تصمیم، تسلیم، رضا و توکل.

حرکت از اینجا شروع می‌شود. اگر من در وادی پنجم تزکیه و پالایش انجام ندهم، در وادی هشتم اجازه‌ی حرکت ندارم. چرا؟ چون اگر تزکیه و پالایش انجام دهم، شریک‌هایی که در درونم هستند تصفیه می‌شوند و نوری در زندگی‌ام می‌تابد به نام نور عقل.

وقتی به وادی هفتم می‌رسم، می‌گوید: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌کنی.

در وادی هشتم می‌گوید: حرکت کنید.

و در وادی نهم می‌گوید: یواش حرکت کنید؛ لازم نیست آن‌قدر سریع گاز بدهید!

اگر من در وادی پنجم نتوانم تزکیه و پالایش انجام دهم، اجازه‌ی حرکت به من داده نمی‌شود. در وادی هشتم پیامی آمده است: "امواج چون گردباد بر زمین فرود می‌آیند و آنچه برداشتنی است، با خود به امانت می‌برند."

یعنی چه؟ یعنی افکار، اعمال، رفتار و کردار ما لحظه‌به‌لحظه به بالا می‌روند. آقای مهندس می‌فرمایند: آگاهی از زمین به آسمان و از آسمان به زمین در حال حرکت است.

در وادی نهم می‌فرماید: این وادی برای کسانی است که می‌خواهند در دنیایی جدید قدم بگذارند، یا به قول آقای مهندس، کسانی که می‌خواهند زباله‌های ذهنی و فکری خود را از زندگی بیرون بریزند — افکار پوچ، اعمال پوچ، و هدف‌های پوچ — تا بتوانند چیزهای جدیدی جایگزین کنند.

می‌گوید: اگر آمدی، ایمان آوردی و حرکت کردی، آنگاه بذر نیکو بکار تا سایبان‌هایت برافراشته و قوتت کافی باشد.

هر کسی در بهشت و جهنم خودش زندگی می‌کند. اگر من تزکیه و پالایش نکنم، افکار، اعمال و کردارم را درست نکنم، دل این و آن را بشکنم، طبیعی است که بازتاب آن را خودم دریافت خواهم کرد.

در جلد کتاب وادی‌ها نوشته شده: چهارده راه برای رسیدن به خود.

سؤال: مگر من خودم را نداشتم؟!

بله، اما از خویشتنِ خویش فاصله گرفته‌ام. آن خویشتنِ خویش کجاست؟ درون من است، اما بین من و او فاصله افتاده؛ و این فاصله به‌خاطر صفات منفی و ضد ارزش‌هاست.

در وادی پنجم، تزکیه و پالایش تبصره‌هایی دارد. (بعضی از این صحبت‌ها را من از آقای زرکش یاد گرفته‌ام، در محضر ایشان و آقای مهندس آموزش دیدم و فقط انتقال می‌دهم، در حدی نیستم که بخواهم توصیه‌ای کنم.)

اما چیزی که می‌تواند قفل‌های بسته را باز کند و راه را نشان دهد، خدمت مالی است. خدمت مالی مانند یک تبصره در قوانین است؛ کسی که بتواند از این تبصره استفاده کند، سریع‌تر حرکت می‌کند. چرا؟ چون وقتی در تاریکی حرکت می‌کنیم، آهسته و کورمال‌کورمال پیش می‌رویم. ولی وقتی نوری در مسیر باشد، سرعت بیشتر می‌شود.

وقتی تزکیه و پالایش با بخشش آغاز شود، نیروی منفی کمتر می‌شود و فرار می‌کند. این بخشش از کجا شروع می‌شود؟ از بخشش مالی. یعنی حرکت بیرونی. ما یک حرکت درونی داریم و یک حرکت بیرونی؛ مثل دو کفه‌ی ترازو. اگر درون خراب است، باید ببینیم بیرون چه کرده‌ایم.

وقتی درونم را پالایش می‌کنم، بیرونم هم تغییر می‌کند. صفت بخشندگی را چگونه به‌دست می‌آوریم؟ وقتی مسافر وارد سفر می‌شود و مواد مصرفی خود را رها می‌کند و به حرف راهنما گوش می‌دهد و تسلیم می‌شود، این اولین قدم بخشش است. او باید حال بدش را بخرد، سختی‌ها را تحمل کند تا به صفت بخشندگی برسد.

در خدمت مالی هم همین است. باید حرکت بیرونی انجام دهیم تا درونمان تغییر کند. وقتی بخشش می‌کنیم و درونمان فشار می‌آید، همان‌جاست که درون در حال رشد است. آگاهی با فشار و تجربه به‌دست می‌آید.

صفات منفی مثل عینک‌های تیره‌ای هستند بر چشمان ما؛ دروغ، رشوه، غیبت… هرکدام عینکی هستند که جلوی دید ما را می‌گیرند. باید یکی‌یکی این عینک‌ها را برداریم و این کار زمان‌بر است.

برای شروع، باید از کم آغاز کنیم. تنها چیزی که به انسان کمک می‌کند تا در این مسیر حرکت کند، به قول آقای مهندس و آقای زرکش، لژیون سردار است؛ جایی که می‌توان از طریق خدمت مالی، پالایش درونی را تسریع کرد.

این خدمت مثل عطر یاس است؛ اگر انجامش ندهید، نمی‌توانم برایتان توضیح دهم چه بویی دارد. فقط باید تجربه‌اش کنید.

امیدوارم همه‌ی شما بتوانید در این جایگاه قرار بگیرید و از محبت‌هایش بهره‌مند شوید.

ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.

ضبط صدا: مسافر مهدی
تایپ: مسافر علیرضا
عکس: مسافر روح الله
ویرایش و ارسال: گروه سایت نمایندگی لوئی پاستور

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .