آقا امیرمرتضی، ممنونم که وقتتون رو در اختیار ما گذاشتید. به رسم کنگره ۶۰ لطفاً خودتون رو معرفی کنید.
سلام دوستان، امیرمرتضی هستم، یک مسافر. خیلی ممنونم که در این هفته ما رو دعوت کردید. این هفته رو به بنیان کنگره ۶۰، خانواده بزرگ خدمتگزاران و بهویژه خدمتگزاران شعبه خودمون، شعبه ستارخان تبریک میگم.
چند وقته که در بخش OT خدمت میکنید؟
حدود یک ماه بعد از رهایی، خدمت در OT رو شروع کردم. الان که نزدیک دو سال از رهاییم میگذره، تقریباً دو ساله در این بخش خدمت میکنم. در قسمتهای مختلف فعالیت داشتم، اما بیشتر در بخش تازهواردین بودم؛ بچهها رو برای تعیین کلینیک به ساختمان سیمرغ میبردم.
اگر روزی خدمتتون در OT به پایان برسد، چه چیزی از این مسیر در شما باقی میمونه؟
هدف من همیشه اینه که در جایگاهها سکون نداشته باشم و پلهپله رشد کنم. امیدوارم بتونم در آینده شالهای رنگارنگ بگیرم و روزی راهنما بشوم.
اما در مورد دستاورد، بخش OT محیطی چراغخاموشه؛ شال نداره ولی کارش بسیار دقیق و سخت و همراه با حسابوکتابه. من به عنوان مسئول OT با ساختمان سیمرغ، دیدبان محترم آقای لطفی، بچههای پشتیبانی، ایجنت و راهنماها در ارتباطم تا کارها به بهترین شکل انجام بشود. با وجود همه سختیها، خروجی این خدمت بسیار شیرینه؛ انرژی بالایی داره و حال درونیم رو خیلی خوب کرده. به نظرم این خدمت، یکی از اثرگذارترین جایگاهها برای آموزش نظم، مسئولیتپذیری و دقت عمله.
در مورد حستون نسبت به مسافرها و روند درمانشون بفرمایید.
در OT حس من همیشه همراه با دغدغه و عشق بوده. چه زمانی که در بخش تازهواردین بودم و بچهها رو به سیمرغ میبردم، چه حالا که مسئول OT هستم.
خیلی از اون بچهها رو هنوز به خاطر دارم. روز اول همراهشون بودم، حالشون خراب بود، ترس و تردید داشتن. اما وقتی به رهایی میرسن، عکسشونو توی گروه میبینم و به همسرم نشون میدم و میگم: «این همونیه که من بردمش سیمرغ!» اون حس واقعاً با هیچ چیز قابل مقایسه نیست.
اگر بخواید برای نسلهای بعدی معنی خدمت در کنگره رو توضیح بدید، چه میگویید؟
خدمت در کنگره، در اصل خدمت به خودمونه. اول از همه حال درونی خودمون خوب میشه. خدمت یعنی بخشندگی، یعنی گذشتن از خود و وقت گذاشتن برای دیگران بدون هیچ چشمداشتی.
ما هیچ حقوقی نمیگیریم، ولی در عوض آرامشی میگیریم که با هیچ مبلغی قابل خرید نیست.
برای آشنایی اعضای جدید یا همسفران، لطفاً کمی درباره روند کار در OT توضیح بدید.
روند کار به این شکله که وقتی راهنماها نامهی مربوط به سفر مسافر رو مینویسند، نامه به بچههای پرتال تحویل داده میشود تا در سیستم ثبت بشود. امروز تقریباً اکثر کارها از حالت فیزیکی خارج شده و به صورت سیستمی انجام میشود. بعد از ثبت پرتال، نامهها در دو نسخه تنظیم میشوند؛ یکی بایگانی میشه و دیگری در دفتر لژیونها ثبت میگردد. سپس توسط مسئول OT بازبینی میشود و به راهنماها برمیگردد تا به مسافر تحویل بدهند. بخشهای دیگه شامل تازهواردین (برای تعیین کلینیک و شروع سفر) و بخش رهایی و فالوآپ هستن که آمار و اطلاعاتشون باید همیشه دقیق باشه.
لطفاً از اعضای فعلی بخش OT هم نام ببرید.
در قسمت پرتال، پدرام بهزاد و مجتبی عزیز فعالیت دارند. ثبت فیزیکی و دفتر لژیونها رو عباس آقا و افشین عزیز انجام میدهند. افشین همچنین تازهواردین رو به ساختمان سیمرغ میبرد.
در بخش رهایی و فالوآپ هم آقای افشین جایگزین آقای فرهاد، از پیشکسوتهای بخش و مرزبان سابق شعبه شدند. همچنین محمدرضا عزیز، از قدیمیترین خدمتگزاران و باتجربهترین افراد OT هستند.
جالبترین یا تأثیرگذارترین لحظهتون در این بخش چی بوده؟
تأثیرگذارترین لحظه برای من همیشه رهایی بچههاست. مخصوصاً وقتی میبینم کسی که روز اول با حال خراب و ترس وارد سیمرغ شد، حالا با لبخند و افتخار به رهایی رسیده است
اون لحظه حس میکنم کوچکترین کار من هم در این مسیر بیاثر نبوده، و این خودش بزرگترین پاداشه.
آیا به نظر شما میشه از همسفران آقا هم در این بخش استفاده کرد؟
چرا که نه. همسفران بخش بزرگی از این مسیر هستن. پشت صحنه همراهی زیادی میکنن، چه در خانه و چه در جلسات. به نظر من در آینده، اگر آموزش لازم رو ببینند، میتوانند در بخشهایی از OT هم مؤثر باشند.
چالشهای اصلی بخشOT از دید شما چیست؟
چون OT بخش مهم و دقیقیه، چالشهاش هم زیاده. از فشار کاری گرفته تا فضای کوچک و تهویهی نامناسب. مخصوصاً تابستونها بچهها با گرما و شلوغی زیاد درگیرند.
از طرفی، باید دائماً با سیمرغ، ایجنت، راهنماها و پشتیبانی در ارتباط باشیم و خطاها رو سریع اصلاح کنیم. ولی در کل، همهی این چالشها خودش آموزشیه برای رشد و نظم بیشتر.
در پایان، حس شما نسبت به لحظهی رهایی مسافران چیه؟
اون لحظه وصفناپذیره. واقعاً نمیشه با کلمات بیانش کرد. حس رهایی، حس بخشش و آرامشه.
من خودم شاید کمترین نقش رو در این مسیر دارم، اما همون حداقل هم برام ارزشمنده. یادمه راهنمای خودم گفت: «OT یکی از بهترین جایگاههاست، چون حس رهایی رو از نزدیک لمس میکنی.»
و حالا میفهمم دقیقاً چی میگفت؛ چون هر بار که مسافری آزاد میشه، انگار خودم دوباره آزاد میشم.
از شما خیلی ممنونم با وجود مشغله ای که داشتید وقتتونو به من دادید امیدوارم سلامت باشید
مصاحبه : همسفر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
31