English Version
This Site Is Available In English

گلریزان معامله با خداوند

گلریزان معامله با خداوند

جلسه دوازدهم از دور پنجم جلسات لژیون سردار همسفران نمایند‌گی سمنان با استادی پهلوان همسفر زهرا، نگهبانی موقت همسفر منیژه و دبیری راهنما همسفر زینب با دستور‌جلسه «DST،OT» روز پنج‌شنبه ۸ آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه‌ سخنان استاد:

خدا را شاکرم که در جمع شما دوستان قرار گرفتم. در مورد دستور‌جلسه امروز که به نظر من خیلی قشنگ تطبیق داده شده است با لژیون سردار و خیلی خوب شد که آقای مهندس عزیز دستور جلسات را از لژیون سردار جدا نکردند که من بتوانم این دو موضوع را با هم تدوین بدهم و بدانم چه ارتباطی بین لژیون سردار و دستور جلسات است و خودم را جدا از سردار ندانم. دقیقاً این دستور‌جلسه امروز حکم همین را دارد که DST و OT ضلع بعد آن را به نظر من لژیون سردار تشکیل می‌دهد.

چرا که آقای مهندس؛ همان‌طور که این هفته در مورد DST و OT خیلی صحبت‌ها شد و همه شما دوستان می‌دانید که این موضوع چه‌قدر اهمیت دارد. DST اختراع جناب مهندس است و OT قبل از ورود به کنگره هم بوده است؛ ولی قبل از ورود به کنگره ویرانگر بود و با قرار گرفتن در کنار DST دوباره به انسان‌ها جان بخشید و توانست انسان را احیا کند.

من فکر می‌کردم که چه ارتباطی می‌تواند بین DST، OT و لژیون سردار وجود داشته باشد؟ DST منِ زهرا را از تاریکی به طرف نور آورد و الان لژیون سردار به من این جسارت را می‌دهد که نور را به زندگی دیگران بتابانم. این مسئله بسیار مهم است که آقای مهندس بارها حتی در پیام جدید لژیون سردار می‌فرمایند: «هر مؤسسه‌ای برای این‌که رشد پیدا کند، قطعاً به سه ضلع نیاز دارد و آن سه ضلع علم، نیروی متخصص، ثروت و مال است.»

استاد امین فرمودند: «اگر شما توانستید یک پنجم اموال خود را ببخشید، می‌توانید به آن حال خوش برسید.» اگر آقای مهندس روزی که تصمیم گرفتند به برنامه خودشان نظم بدهند و در نهایت درمان شدند، به دنبال زندگی خودشان می‌رفتند الان هیچ‌ کدام از ما این‌جا نبودیم و قطعاً حاصل آن بخشش روش DST است که آن را به من و شما بخشیدند و هدیه دادند.

حالا وظیفه من این است؛ همان‌طور که دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند این به این معنی است که من نباید فقط خودم را مدنظر بگیرم. مثالی که آقای مهندس می‌زنند که یک نفر وقتی یک پرس چلوکباب به او می‌دهند خوشحال می‌شود و یک نفر دیگر وقتی یک پرس چلوکباب به کسی می‌دهد خوشحال می‌شود رسیدن به این موضوع مسئله خیلی حائز اهمیتی است و این‌که من در قبال دیگران مسئول هستم و این مسئله را باید بپذيرم. شاید قبل از کنگره اگر من کمک مالی می‌کردم از سر ترحم، دلسوزی یا می‌خواستم رفع بلا کنم؛ ولی امروز با آموزش‌های کنگره متوجه شدم که بخشش وظیفه و تکلیف منِ‌ زهرا است و می‌دانم که این قضیه بسیار برای من اهمیت دارد. 

من و شما که این‌جا نشسته‌ایم، می‌دانیم که روش DST چه کارها که نکرده است و کمترین کاری که کرده درمان اعتیاد، سیگار، قلیان، چاقی و درمان سرطان‌ها بوده است. من در قبال تک‌تک بچه‌های سرطانی که در بیمارستان امام حسین اصفهان بستری هستند، در قبال اشک‌های آن‌ها، در قبال تک‌تک افرادی که در مصرف اعتیاد به‌سر می‌برند و راه چاره‌ای ندارند مسئولم، من در قبال تک‌تک انسان‌هایی که اسلیو معده انجام می‌دهند و با روش‌های ناسالم برای لاغری اقدام می‌کنند و جان خودشان را از دست می‌دهند مسئول هستم. 

مسئولیت من این است که در لژیون سردار پررنگ‌تر باشم و فعالیت خود را بیشتر کنم تا این مکان، چراغ و صندلی که به من هدیه داده شده است را برای آیندگان و انسان‌هایی که هنوز دنبال راه چاره هستند نگه دارم.

من نمی‌توانم تضمین کنم فرزند من در آینده گرفتار بیماری اعتیاد یا سرطان نشود؛ ولی این را می‌شود تضمین کرد که با روشن نگه‌داشتن چراغ کنگره، راهی باشد که آن را درمان کند و بارها آقای مهندس برای ما گفتند: «همه اموالی که خداوند به ما داده فقط دست ما امانت است و یک روزی از ما گرفته می‌شود و به نسل بعدی ما داده می‌شود.» آن کسی برنده است که بتواند از فرصتی که در اختیار او است استفاده کند و کوله‌بار خود را با قدرتی که در اختیار او قرار دارد، پر کند.

این مسئله بسیار مهم است که در کنگره جدال برای صفت بخشش است؛ ولی بیرون از کنگره همه دست و پا می‌زنند ماشین و خانه خودشان را تجملاتی‌‌تر کنند. خداوند هر کسی را به اندازه توانایی خودش می‌سنجد و ما هر کدام می‌سنجیم که چه مبلغی را اعلام کنیم، چه قدمی برای گلریزان برداریم که مثمرثمر باشد؛ چه‌طور آموزشی است که انسان را به این نقطه کشانده که من دارم برای بخشش و این‌که بتوانم حال خودم را خوب کنم و این اموالی که به دست آورده‌ام را به دیگران هدیه کنم تلاش می‌کنم؟

پیامی که آقای مهندس برای من داشتند، درآمد یک ماه کارخانه خودشان را تعلق داده بودند به کنگره و این خیلی عمل عظیمی است؛ قطعاً کنگره بی‌نیاز است و خداروشکر آن‌قدر دارد به سرعت حرکت می‌کند و طبق پیامی که جدیداً در لژیون سردار می‌گوید آیا یاری‌گری هست؟ ۱۰ میلیارد و ۲۰ میلیارد برای کنگره کم‌کم دارد رکوردش زده می‌شود؛ ولی این منم که باید هوشیار باشم تا از غافله و این قطاری که دارد حرکت می‌کند عقب نمانم.

من در قبال تمام کسانی که در بیماری اعتیاد و در پی آن مشکلات جسمی و روانی به سر می‌برند و خانواده‌شان عذاب می‌کشند، مسئول هستم. من می‌توانم با پیام کنگره آن‌ها را از آن دردهایی که دارند، نجات دهم. ان‌شاءالله خداوند کمک کند هوشیار عمل کنیم و با بیداری و آگاهی بیشتر در جشن گلریزان شرکت کنیم؛ همان‌طور که در کلام‌الله بارها گفته شده است، انبیا بارها برای ما گفتند، آقای مهندس بارها گفتند و فقط جهت این است که منِ زهرا بیدار شوم و بدانم که برای چه آمدم و چه می‌خواهم با خودم ببرم.

آدم وقتی وصیت می‌کند تنها کسی که از آن اموال ارث نمی‌برد فقط خودش است، همه به اسم فرزند می‌شود، پس خود تو چه بردی؟ یک تلنگر به انسان می‌زند که قرار است از این مالی که امروز در دست من است چه چیزی را با خودم ببرم و سهم خودم از این زندگی چه می‌شود؟ آن‌قدر زحمت کشیدم، صدمه خوردم؛ حالا از مال دنیا قرار است چه را با خودم ببرم؟

 تجربه خودم را بخواهم بگویم: مسافرم نسبت به من ایمانش به کنگره خیلی بیشتر بود و آن زمان زندگی ما رو به فروپاشی بود؛ وقتی وارد کنگره شدیم به عنوان همسفر بودیم. ما شش ماه امتحانی به واسطه برادرشوهرم به کنگره آمدیم که فقط ببینیم ادامه زندگی ما چه می‌شود و این‌جا قرار است اتفاقی برای ما بیفتد یا نه؟ اگر نه، ادامه راه جدایی‌مان را برویم.

هیچ‌ وقت این جمله را یادم نمی‌رود، شبی که از گلریزان به خانه آمدیم، مسافرم گفتند: «من دنور شدم.» گفتم دنور یعنی چه؟ گفت یعنی ۵۰ میلیون برای کنگره دادم. گفتم: ۵۰ میلیون از زندگی‌مان پرداخت کردین؟ یک لحظه این را که گفتم، به خودم آمدم: کدام زندگی؟ زندگی که از هم پاشیده بود؟ بچه‌ سه ساله‌ای که قرار بود بدون پدر و مادر بزرگ شود؟

همان لحظه انگار خدا به دلم انداخت؛ کدام زندگی که نگران آن هستی؟ زندگی که کم‌کم از هم می‌پاشید و به واسطه کنگره دوباره جان می‌گیرد. همان لحظه آن‌قدر از گفته خود پشیمان شدم و از آن روز هر موقع که مسافرم خواست هر مبلغ را برای کنگره اعلام کند با تمام قوا او را حمایت کردم.

اگر دقت کنید ما در قبال پول‌هایی که می‌بخشیم هیچ کار گزافی نکردیم؛ چون ما جان خودمان و مسافرمان را در زمان کرونا به کنگره مدیون هستیم؛ الان لحظه‌های بسیار خوبی است که کافر نباشیم، انسان اصولاً ناسپاس است و فراموش می‌کند، یادش می‌رود که کجا بوده و الان کجا است؟ به نظر من الان خیلی فرصت خوبی است که یک مروری به زندگی‌مان کنیم، ببینیم کجا بودیم و کجا هستیم؟

همین یک سفره ساده که قبلاً حسرت‌ آن را می‌خوردیم که در کنار مسافرمان و بچه‌مان داشته باشیم را از کنگره داریم و باید بهای آن حال خوب را پرداخت کنیم و این را بدانیم که اگر بهای چیزی را دریافت کردید و پرداخت نکردید، خداوند آن نعمت را از ما می‌گیرد. نترسید، این مسیر قطعاً معامله با خداوند است در معامله با خداوند انسان قطعاً سود می‌کند و این خیلی زیباست.

آقای زرکش در صحبت‌های خود گفتند: «مخاطب لژیون‌ سردار و جشن‌ گلریزان خداوند است و انفاق آن‌ زمانی زیبا است که ندانی پول تو قرار است به دست چه‌کسی برسد.» ما اگر بخششی را انجام می‌دهیم باید بدون چشم داشت و بی‌توقع باشد. 

به نظر من این روزها زمان خوبی است که ما بیاد بیاوریم که کنگره به تک‌تک ما چه کمک‌هایی کرده است. اگر برای ورود به کنگره قرار بود مبلغی پرداخت می‌شد همه ما حاضر بودیم؛ حتی فرش زیر پای‌مان را بفروشیم که مسافران‌مان درمان شوند؛ ولی حالا که کنگره رایگان و اختیاری است باعث می‌شود که ما با نیروی بازدارنده و منفی روبه‌رو شده و به نفس خود غلبه کنیم و همین قضیه می‌تواند این جشن‌ گلریزان را برای‌مان زیباتر کند؛ زیرا این عمل انسان را با خودش روبه‌رو می‌کند. 

کنگره برای من خدمت‌های فراوانی انجام داده است و زمانی‌که من وارد کنگره شدم با آغوش باز مرا پذیرا بوده است. به من عزت‌نفس و آموزش درست زندگی کردن را آموخته است. اگر این خدماتی را که کنگره به ما داده فراموش نکنیم خیلی راحت‌تر می‌توانیم بر این ترس غلبه کنیم. إن‌شاءالله در این جشن‌گلریزان همگی حضور پرشور داشته باشیم تا بتوانیم به آن نیت قلبی خود برسیم و خدمت کنیم. 

ما باید بدانیم و سعی کنیم مبلغی را که پرداخت می‌کنیم حتماً از پرداختی سال گذشته بیشتر و پررنگ‌تر باشد؛ چون اگر به مقدار سال قبل باشد در واقع دانایی ما متوقف شده است و اگر بتوانیم مقداری بیشتر تلاش کنیم در ادامه می‌توانیم دانایی‌مان را بیشتر کنیم. إن‌شاءالله خداوند به همگی ما کمک کند که پرشورتر در جشن گلریزان شرکت کنیم و زمانی که از شعبه خارج می‌شویم لبخند رضایت روی لب‌هایمان باشد و بگوییم «خداوندا، من حرکت کردم و ادامه مسیر را خودت کمکم کن تا بتوانم این عمل عظیم را انجام دهم.»

رابط خبری: همسفر اعظم مرزبان خبری
عکاس: همسفر حانیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دهم)
تایپ و ویرایش: همسفر شهربانو رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ارسال مطلب: همسفر طیبه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی سمنان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .