دومین جلسه از دوره چهارم سری جلسات لژیون سردار به استادی پهلوان محترم مسافر جواد سجادی، نگهبانی مسافر حمید، دبیری مسافر مجتبی و خزانهداری مسافر یوسف با دستورجلسه « DST , OT » در روز پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۰۸ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار نمود.
.jpg)
سخان استاد:
این از لطف خداوند است که باران عشق و محبت خود را بر ما میباراند و دیگران که انسانهای بامحبتی هستند از این نعمت بی بهرهاند الماسهای خفته در اعماق اکنون با نیروی الهی ازهر صعبالعبوری عبور مینمایند زیرا که جلودار واقعی آن خداوندی است که هرناممکنی را ممکن مینماید
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر
خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که اجازه حضور را در شهرستان کرمان در کنار شما عزیزان به من داد که امروز در جمع شما قرار دارم و این حس و حال خاصی که شاید واقعاً نشه بیانش کرد و به نوع خودش خیلی جدیده، خوشحالم که یک مرتبه دیگر اجازه حضور در نمایندگی کریمان را دارم. میگه بوی گل و سبزه و چمن میباشد اگرحقیقی باشه از فاصلههای بسیار دور قابل استشمام و رویت است و نیاز به بیان ندارد واقعا این یک حقیقته این نشانه حضور پررنگ همه عزیزان، نشون دهنده اینه که جمع اتفاق افتاده تعداد انسانهای بیدار زیاد شده با توجه به پیامی که خوندم واقعاً لطف خداوند شامل حالمان شده موهبت پیوند نصیبمان شده که باران عشق و محبتش بر بامهای ما میبارد هرچند اگر بامهامون کوچک باشه ولی دلهامون بزرگ است.
.jpg)
تو شهر کرمان شاید خیلیها باشند که خیلی بزن بهادرتر ازماها بودند که اجازه حضور در این جمع را پیدا نکردهاند یکی از شگفتیهای دیاستی ؛(کنگره همش شگفتیه) از معجزاتش از برکاتش حضور اعضا در لژیون سردار هست. توی پیامی که نگهبان میخونه به جد من ایمان قلبی دارم باید خداوند بهت اجازه و رخصت بدهد که بتوانی در جمع لژیون سردار حضور داشته باشید و خدمت مالی بکنید حالا بحث اوتیش رو ما میذاریم برای جلسات بعدی حالا ا اون قسمتهایی که انشالله من درک و فهم خودم رو که راجع به دی اس تی و لژیون سردار است را میگم امیدوارم من اون حسی رو که خودم تجربه کردم رو به بهترین شکل انتقال بدهم.
خداوند همه بندگانش رو دوست داره ولی وقتی میخواهد ولی و یار و یاور یک سری انسانها بشود به طور ویژه اونا رو میبینه اگه بخوایم به طور زبونی صحبت کنیم یعنی سرشو برمیگردونه و نگاهش میکنه بدون شک همه اونایی که در کنگره در حال سفر هستند خداوند یه جور ویژه بهشون عنایت داشته به جهت اینکه تاریکیها رو ۱۰۰ درصدتجربه کردهاند و یکجایی تو اعماق وجودشان خواهان خروج از تاریکی بودند صداشون رو خداوند شنیده و کمکشون کرده و در این مسیر قرارشون داده سرپرستی و ولایتشون رو خداوند خودش بر عهده گرفته وگرنه من کجا و این قصه کجا.
.jpg)
منتها چیزی که هست باید به این درک و فهم رسیده باشی، که واقعا این یک توفیق و اجازه است که خداوند به بعضی از انسانها میدهد سفر اولی گرفتار و گیر در ظلمت و تاریکی نشونهای که خداوند سر راهش قرار میده و به کنگره میاد و سفر میکنه .اساس کار کنگره بر مبنای عقل، عشق و ایمان است اول عقلت بیدار میشه بعد فرماندهی جسمت رو به دست میگیره و رها میشود وقتی رها میشی تو پلههای تزکیه و پالایش می گیم "خودداری، دوری کردن از ضد ارزشها" مقداری که دوری میکنیم از ضد ارزشها، انجامش نمیدیم رستگار میشیم به معنای اینکه آزاد میشیم از قید و بند بعضی از خواستهها در مسیر ضدارزشها ،فرماندهی جسمت ،شهر وجودیت هم برمیگرده .مداومت میکنه توی این پرهیزکاری، دوری ازضد ارزشها ادامهدار میشود با تقوا میشوی وارد سفر عشق میشوی.
یعنی تو تا عقلت بیدار نشود و فرماندهی جسمت را به دست نگیری نمیتوانی عاشق شوی .اجازه فهم و درک عشق بهت داده نمیشه هرچه بیشتر معنی عشق و عاشقی را درک بکنید ایمان در من کاملتر میشود .معنی ایمان به نظر من اینه، تو وقتی ایمان میآوری منوط به اینه که تو از یک شرایط خوبی به عنوان امنیت برقرار میشوی من وقتی تو بستر و محفل کنگره آموزش گرفتم و رها شدم شرایط امنیت در من برقرار شد خیلی نیروهای الهی به من کمک کردند.
.jpg)
تو این ۱۷ -۱۸ هزار عالمی که وجود دارد اگه از من بپرسن میگویم عالم امن از همه بالاتر است. این عالمو رویاییش نکنین. اینها در همین حلقه از عالم یعنی همین جا هستند قبل از سفرتون تو یک عالم بودین در حال سفر کردن. میریم توی بعد دیگه رها میشین میرین تو یک بعد دیگه از اونجا به بعد که سفر عشق و ایمان شروع میشود چندین حلقه است بعد ذره ذره میروید بالا هیچ حادثهای برات صورت نمیگیره قلبت گشاده میشود دستت باز میشود دلت بزرگ میشود چرا چون امنیت برات برقرار شده هیچ آسیبی به تو نمیرسه.
هر کسی که وارد کنگره میشود قرار نیست که رها بشود و هر کسی که در کنگره رها میشود قرار نیست سفر دومی بماند و هر سفر دومی هم نمیتواند وارد عشق و عاشقی بشود یک تعداد محدودی که اگر وارد این مرحله بشوند باز حالت ایمانشان و ورود به حلقه امن کمتر است از هم دورهایهای آقا علیرضا آقا محسن چند تا موندند.شما خودتون توی لژیوناتون نگاه کنین ببینید از همسفراتون چند تاشون به رهایی رسیدن؟
.jpg)
یک حلقه امن در برابر بدیها تشکیل میگردد باراهنماو آموزشهای کنگره ازت محافظت میشود بعد از ۱۰ ماه خیلی هاشون نیستند. یک عده از انسانها پیشگام و پیش قراولند. اونهایی که وارد لژیون سردار میشوند جز دستهای قرار میگیرند که اجازه دارند طعم عشق و عاشقی را بچشند اجازه ورود به عالم امن را دارند .چرا چون ایمانشون کافی است کلام الله هم میگه یا ایها الذین آمنو. ای کسانی که .نمیگه ای همگی که ایمان آوردید تعداد اندکی الا قلیلا هستند، هر کسی نمیتواند عاشق شود و ایمان بیاورد هر کسی نمیتواند به این باور برسد که اگر قرار است ثروتمند شوید باید چیزی بدهید. همه برای خودشان میخواهند میدانی چرا تو کنگره این شکلیه؟ چون دیاستی ریشهاش بخشش و عشق است. خود خالقش هم بخشنده است من اگر یک همچین متدی رو کشف میکردم باور کنید به هیچکس یادش نمیدادم به همه میگفتم بیاین مثل کلینیکها که شربت تو دهنشون میریزن. میدونید چه پولی میشد ازش در بیارید؟ فقط مقوله اعتیادش. وارد دیاستی میشوید یاد میگیرید که صفات بدت رو باید ببخشید یاد میگیرید که باید مصرف موادت رو ببخشید پله پله تدریجی. به جایی میرسی که تو خواب شب هم نمیبینی، من خودم دعا میکردم که صبح زود بلندشم هیچی نداشته باشم مال و اموالو ولش کن فلج باشم ،ویلچری باشم ،خمار نباشم.
.jpg)
دیاستی نه مال و اموالم رو ازم گرفت نه جسمم ازم گرفت رها هم شدم باور کنیم بعضی وقتا زور میزنم ببینم طعم هروئین و کریستال چه جوری بود .کلا یادم رفته .اساسش عشق است. از آنجایی که خود آقای مهندس ایمان دارد به کارش عزیزانی که امروز توی لژیون سردار نشستند حتی عضو هم که نیستند من از طرف خودم میگم ایمان دارم که اینها نشستند تا خدا به کی رخصت دهد به کی اجازه بدهد که توی لژیون سردار روی صندلی بنشیند. پیامی که آقای نگهبان میخونه خیلیا اجازه شنیدنش رو ندارند. میدونید نباید گوشاشون بشنود هر چشمی اجازه دیدن واقعیت را ندارد اگر اسمت توی دوربین هستی ثبت و ضبط شد حضورت جز توفیقاتی است که خداوند شامل حالت کرده اینجا قرار میگیری جز دسته پیشگامان اینجا اجازه ورود به پلههای ترقی به صورت ویآیپی رو خداوند بهت میده.
اینها داستان نیست اینا همه حقیقتهاییست که بر من و امثال من گذشته.
.jpg)
باید بروید خواهش کنید زانو بزنید اجازه بهت بده که پول بدهید .وقتی هم که میگه نه باید با گریه صحنه رو ترک کنید. ۲۰ بار باید برید .
توی کرمان الحمدالله اتفاقات بزرگ به همت شما داره رقم میخوره شعبه جدید داره افتتاح میشه مالکیت و سرپناهش مال خودمون شده. باعث افتخاره رفسنجان و سیرجانم درآمده انشالله حاجی آبادم.
یادمان باشه چند صد سال دیگه شک نکنید از ما صحبت خواهند کرد یک قومی بود. چند تا قوم توی کلام الله ازش یاد شده حالا حیف که ما با ایام پیامبر همزمان نبودیم توی اون زمان باور کنید از مصرفکنندهها هم یاد میکردند میگفتند قومی بود سرآمد بدترین قومهایی که در ادوار تاریخ حیات بوده است، میگه ولی دمشون گرم یکی پیدا شد گفت جریان از این قراره با اینکه اینا بدترین صفات رو داشتند اینقدر فرمانبردار بودند اینقدر وظایفشون رو به خوبی انجام دادند که همه رستگار شدند. نگاه نمیکردن پولی که میدن کجا میره فقط دنبال این بودن افراد دردمند و در راه مانده درمان شوند. بعد مسافت حالیشون نبود که از اینجا کجا میرن، حالا شما جز اون گروهین دیگه ،به قطع یقین میگم همتون.
.jpg)
چون الکی نگفته؛ لیس الانسان الا ماسعی این بستگی به سعی و تلاش جواد دارد که چقدر بتواند نقش بازی کند.
بازی رو آقای مهندس طوری طراحی کرده که همه اجازه بازی رو داشته باشند هر کس در حد توان خودش گامهای کوچک و بلند. یکی توانش ۶ میلیونه یکی توانش ۶۰ میلیونه یکی توانش... خیلی مهم نیست چقدره مهم اینه که ما با صد خودمون بیایم جلو مهم اینه که خداوند به من این اجازه رو داده تو این بازی نقش داشته باشم من خیلی صحبت کردم از اینکه صحبتهای من گوش دادین ممنونم.
دستشم بزنین به افتخار خودتون.

.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
عکس: مسافر رامین لژیون دوم
تایپ: مسافر محمد لژیون سوم
ارسال: مسافر مهدی لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
303