English Version
This Site Is Available In English

برای خداوند شریک قائل نمی شوم

برای خداوند شریک قائل نمی شوم

چهارمین جلسه از دوره چهلم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی صائب تبریزی با استادی مسافر حامد، نگهبانی همسفر حسین و دبیری همسفر قربان با دستور جلسه «OT,DST» پنجشنبه 9 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ برگزار شد.

سخنان استاد:

خیلی ممنونم خداروشکر میکنم که خدمت کردن یک بار دیگر قسمتم شد در شعبه تبریز و از ایجنت محترم خیلی ممنونم امروز فرمودند که استاد جلسه باشم، تبریک میگم بهشون جایگاه ایجنتی رو از موقعی که ایجنت شدند من به این شعبه نیومده بودم و یک تشکر هم از آقا پویا ایجنت قبلی شعبه همه ایجنت ها دوره های قبل تلاش کرده بودند و باید قدر دان همه این عزیزان بود.

دستور جلسه اوتی هست من چندتا تجربه خودم در مورد اوتی دارم بیشتر به بچه های سفر اولی بگم اینکه میگن اوتی داروی شفا بخش است واقعا باید به همین دیدگاه بهش نگاه کرد اوتی مثل کبریته هم میتونی درست ازش استفاده کنی یک قوم رو بهش غذا بدهی هم می تونی اشتباه استفاده کنی و بهش اعتیاد پیدا بکنی خیلی از بچه ها هستند میان کنگره با مصرف اوتی صد سی سی یعنی اشتباه استفاده کرده است ولی وقتی که این تبدیل می شود به DST به میزان مشخص و زمان مشخص میشه دارو.

آقای مهندس در سی دی رب ۲ می گفت که بدن انسان سه هزار و هشتصد سلول دارد حالا من سفر اولی این سه هزار و هشتصد سلول رو به وسیله اوتی که شش صبح بهش میدهم یک ظهر بهش میدم یا نه شب بهش میدم عادت بدم وقتی که اینو سر فرصت زمانی که راهنما بهت گفته نمیخورید، کل ساختار بدنت رو میریزی به هم یعنی سر ثانیه، شش صبح یعنی شش صبح سفرت ده ماه هست مقل برق و باد میگذره، یا دو ظهر است دقیقا دو ظهر باشه نیروهای باز دارنده میان هزار و یک کار میذارن جلوی پات، که ساعت دو رو نخوری قطعا بدون که در بازسازی جسم بسیار نقش دارد.

یک موضوعی که من تجربه کردم تبریز از این ور شهرش دمای هوا شاید فرق بکند سعی کنید بیشترین مکانی که در آنجا قرار دارید یا کار می کنید یا زندکی می کنید با اون آب و هوا استفاده کنید، یعنی چی؟ مثلا میگن شهر کرد مرتفع ترین شهر ایران است با هواپیما هم که میری هزار پا دو هزار پا از سطح آب ها ما فاصله داریم، چرا میگن سفر اول نرو مسافرت؟ یک بخش عمدش به خاطر این است که وقتی حال و هوات عوض میشه ممکنه اوتی تو دوزش بالا پایین بشه که بهتره که نرید سفر اول رو مسافرت و اگر در محیط کارت بیشتر هستید اونجا استفاده کنید قطعا نتیجه میگرین و نمیگید که این سری راهنمام به من کم داده نه این دارو پخشه که رفتم اوتی بگیرم این سری آب قاطی داده یا اوتی رو شش صبح میخوری با هیجان زیاد، میدویی و ورزش میکنی بعد میبینی ساعت یازده چرا حال من خوب نیست؟ 

این باید در هشت ساعت استفاده بشود دیگه مابقی هم اساتید و راهنما های محترم گفتن و بهتر از اون هر مشکلی بود از خود راهنماها بپرسید یکی دو بار آقای مهندس گفتند در گرفتن تازه وارد ضعیفه این واقعا راسته یک مقداری ما تبریزی ها حساسیتمون زیاده، فلانی بدونه چه اظهار نظری می کنه در مورد من فلانی بدون قضاوتش چطوری در مورد من سلام علیکش با من عوض میکنه ، من خودم شخصا یاد گرفتم برای خدا شریک قائل نشوم وقتی که برای خدا شریک قائل میشی زور انجام اون کارت کم میشه چه بسا من گرهی در زندگیم داشتم که بیام پنج تا سه تا دو تا تازه وارد رو وصل کنم تو کنگره که گره های من باز بشه.

به من الان بگویند هر جایی که آقای مهندس امر کنند برو صحبت کن برو بگو مصرف کننده شیشه بودی با کمال میل میرم صحبت می کنم با افتخار میرم میگم من مصرف کننده شیشه بودم هیچ جا نتونستم منو درمان کنه و فقط کنگره شصت تونست من رو درمان کنه این پیام رو بدید، اصلا نترسید مورد قضاوت قرار بگیرید رفتار بعدی اون آدم با من چگونه خواهد بود و مهم این است که من یک نفر را آوردم روی این صندلی نشوندم مهم اینه که تونستم یک نفر رو از تاریکی بیارم بیرون جهان ذهن انقدر زورش زیاده من میخواستم یک هدمتی بکنم پنجاه نوع سر من می خواست کلاه بذاره جهان ذهن، هی خودم را قانع می کردم این بوده نگاهم از یه دره دیگه میامد هی اونو قانع می کردم از یک در دیگه میامد از یه توجیه دیگه ،کنترل جهان ذهن مهمترین کار به نظر من در تمام بعد های زندگی وقتی تمرکز دارم و جهان ذهنم در دست خودم است هر کاری به نه گفتن و آره گفتن خیلی زیاده .

یکم هم روضه بگم گلریزان نزدیک میشه یک روز در جلسه دیده بان ها بود به آقای سلیمی گفتم می دونید چرا تبریز گدا نداره؟ گفت چرا؟

گفتم آقا نمیدن نداره دیگه ، یک روز با یکی از دو تا بچه های کنگره بود رفتیم جایی ناهار بخوریم محبت داشتند دیدم یک زنی واساده دم در ناهار میخواد در اون لحظه هم باز جهان ذهنی اونقدر توجیه میکنه که غذا ندی دست کسی نه بذار صبر کنم ببینم صاحب رستورانه میده بذار صبر کنم شاید رفت، کار خیر اگر اومد به ذهنت برای لژیون سردا این روضه رو خوندم ها اگر میتونی دنور بشی برو دنور شو اگر بدلت میاد که من امروز می توانم دنور بشم اگر بهش فرصت بدی جهان ذهنت اجازه نمیدی قانعش کنی من به واسته لطف خدا در قسمت مالی کنگره خدمت کردم پول پهلوانی هم ریختم و ذوق گرفتن شال و هم نداشتم ولی اگر اومده تو دلم زود انجام دادم، تبریز پتانسیل خدمت مالی رو دارد در بخش همسفران هم دارد ‌

جشن گلریزان امسال بسیار تاثیر گذار خواهد بود در تصمیم گیری برای دایر کردن شعبه جدید تبریز و هرکسی که خدمت مالی میکنه امید میکارد برای یک مسافر یک همسفر سقفی میسازد با پولش که یک فرد که حالش بد است بیاد در صندلی بشینه و درمان بشه انشاالله برای گلریزان هم آماده شوید هر کسی در توانش هست کمک کنه تا به جایگاهی که لایقشیم برسیم.

تهیه و تایپ گزارش: مسافر آرش 

ارسال مطلب: همسفررضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .