انسان زمانیکه ظرف وجودیاش از دانش و تجربه پر شود، خودبهخود وسعت پیدا میکند. آموزههای وادی نهم، بیش از یک نصیحت اخلاقی، یک قانون برای رشد و تکامل انسان است؛ زیرا این وادی به تشریح یکی از بنیادیترین مفاهیم انسانی یعنی ظرفیت یا گنجایش وجودی ما برای مدیریت داشتهها، نداشتهها، موفقیتها، شکستها، شادیها و غمها میپردازد. انسان در این وادی به یک ظرف تشبیه شده است؛ ظرفی که اگرچه در آغاز سفر شکننده و محدود بود؛ اما اینک قابلیتی بینهایت برای توسعه و گسترش پیدا کرده که کلید این گسترش، پر شدن از دو عنصر حیاتی از جمله: دانایی یا جهانبینی و تجربه یا عمل سالم است. ظرف وجودی ما پیش از آغاز سفر اغلب کوچک و سوراخ بود؛ بنابراین دلیل آشفتگی، بیتعادلی و زود بههم ریختن ما این بود که کوچکترین فشار روانی، استرس مالی یا ناملایمتی باعث میشد تا ظرف ما به سرعت لبریز شده و محتوای آن سرازیر شود.
وادی نهم به ما میآموزد که ظرفیت صرفاً با آرزو کردن افزایش پیدا نمیکند؛ بلکه نیازمند انجام عملیات ویژهای است. دانایی از طریق آموزشهای منظم جهانبینی، گوش سپردن به سیدیها و تفکر سازنده بهدست میآید؛ بنابراین این دانایی است که دریچهای نو به شناخت خود، شناخت هستی و بازی زندگی میگشاید. تجربه یعنی بهکارگیری دانایی در عمل که در اینجا همان عمل سالم محسوب میشود؛ زیرا اجرا دقیق متد DST، خدمت صادقانه، رعایت قوانین و حرمتها و مدیریت زندگی مالی و خانوادگی بر اساس اصول، همگی مصادیق کسب تجربه هستند.
اکنون تأثیر وادی نهم بر من در تعادل و آرامش مشهود است؛ چراکه با پر شدن تدریجی ظرف از دانایی و تجربه میتوانم ناملایمات بزرگتری را تجزیه کرده و بدون سرریز شدن، آنها را مدیریت کنم؛ بنابراین این موضوع بهمعنا عدم وجود مشکل نیست؛ بلکه بهمعنی آن است که کیفیت برخورد من با مسائل تغییر کرده و در موقعیتهایی که در گذشته منفجر میشدم، اکنون میتوانم تفکر کنم و بهترین واکنش را نشان دهم؛ چراکه ظرف من وسعت یافته و این وسعت، توانایی تحمل بار مسئولیت و خدمت بدون توقع را به من بخشیده است.
وادی نهم یک هشدار حیاتی نیز در خود دارد که بیان میکند: اگر ظرف ما با سرعت بالا، بدون پالایش درونی و عمل سالم افزایش پیدا کند، بهجای وسعت، دچار منیت یا توهم دانایی خواهیم شد؛ زیرا فردی که فقط میخواند و میداند؛ اما آموزهها را در عمل بهکار نمیگیرد، دچار این تورم میشود؛ بهعنوان مثال: او فکر میکند بزرگ شده؛ اما در واقع شبیه یک بادکنک است که با یک انتقاد کوچک مانند فرو رفتن سوزن در آن خالی میشود.
این وادی به من یادآوری میکند که باید درهمهحال درحال آموزش و تصفیه باشم و هر خدمتی که میگیرم یا هر جایگاهی که کسب میکنم، نباید منجر به غرور و منیت شود؛ زیرا منیت بهطور دقیق همان موضوعی است که ظرف را از درون خرد میکند. پس اکنون وظیفه من تداوم آموزش، سفر و حفظ تعادل در هر سطحی است تا گسترش ظرف من حقیقی و مستمر باشد؛ همچنین این وادی به من آموخته که هرگاه احساس کردم زندگی سخت است یا بهسرعت آشفته میشوم، این زنگ خطر را در وجود من بهصدا درمیآورد که ظرفم کوچک شده یا در مسیر حرکت، متوقف شدهام.
منابع: تجربیات شخصی بر اساس آموزههای کنگره۶۰
تایپیست و ویرایش: همسفر مرضیه رهجو راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
رابط خبری:همسفر طیبه رهجو همسفر زهرا (لژیون ششم)
عکاس: راهنما تازهواردین همسفر فاطمه
ارسال: همسفر شهلا رهجو راهنما همسفر مهین (لژیون هشتم)، دبیر سایت
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیکآباد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
98