یازدهمین جلسه از دوره ششم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی ایمان با استادی راهنما همسفر آذر، نگهبانی همسفر مژگان و دبیری راهنمای تازهواردین همسفر مرضیه با دستور جلسه «OT و DST» روز سهشنبه 6 آبانماه 1404 ساعت 15:45 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
ابتدا باید بگویم که شعبه ایمان همیشه برای من مانند وطن است؛ چون اولین خدمتم را در این جایگاه آغاز کردم. دستور جلسه امروز DST ،OT و سردار که با یکدیگر در ارتباط هستند. همه ما در کنگره۶۰ با واژههای OT و DST آشنا هستیم از زمانی که وارد کنگره۶۰ شدیم و آموزشها را آغاز کردیم OT و DST همراه و موازی با ما در مسیر حرکت هستند، اکنون OT روی مسافر اجرا میشود و DST یک خط مشترک است، یعنی همانطور که مسافر با استفاده از DST سفر میکند و OT را کم میکند به همان مقدار من هم باید بتوانم به صورت DST این مسیر را تا هدف طی کنم. از کجا به کجا؟ این نکته بسیار مهم است.
در کتاب ۶۰ درجه زیر صفر چهار تصویر بسیار مهم وجود دارد، اگر شما تمرکز کنید روی این ۴ عکس و کمی تفکر نمایید، کاملاً متوجه منظور من میشوید. اولین تصویر ماشین قرمزی است که در برف حرکت میکند من و شما در آنجا قرار داریم، قرار است از آنجا به نقطه اسکیبازی برسیم، یعنی رهایی. اکنون در این ۲ مسیر ما را در صحرا غسل میدهند تا آلودگیها از ما جدا شوند، باید به آن نقطه برسید که بتوانید آن غسل را انجام دهید. من نمیتوانم سر تا پا پر از خشم، کینه، نفرت، بخل و حسادت باشم؛ اما بتوانم غسل را در صحرا انجام دهم، این دو با هم سازگار نیستند.
در تصویر دوم من آذر چنگ زدهام به آن سنگی که در درون من است، امواج مداوم میخواهند من را از سنگ جدا کنند؛ اما من محکم سنگ را گرفتهام، چون اگر رها شوم غرق خواهم شد. آنجا تنها نقطه توکل من است، بسیاری از ما در بچگی شنیدهایم که میگفتند: اگر به سنگ هم اعتقاد داشته باشی به تو حاجت میدهد. کافی است به چیزی ایمان داشته باشید. آقای مهندس میفرمایند: «اگر نمیتوانی فردی را امیدوار کنی حداقل امید را از او نگیر.»
تصویر بعد اسکی سواری است که ما انجام میدهیم، زمانی که من و شما به بال پرواز درمیآییم این روش DST میشود، یعنی پاکسازی همسفر. اگر توانستیم بر روی همین چهار تصویر تفکر کنیم به نقطه عطف آن خواهیم رسید. تا من به آن درصد از پاکی نرسم از من بخشش صورت نمیگیرد، اولین بخشش، بخشیدن خود است. آیا توانستهام خودم را ببخشم و دست از سرزنش بردارم؟ کاری که در گذشته انجام دادهام در آن زمان با همان درصد آگاهی، بهترین کاری بوده که من انجام دادهام، پس باید از خودم گذر کنم.
اما بخشش مالی چه زمانی مثمر ثمر خواهد بود؟ زمانی که میبخشیم و چشم داشتی به آن نداریم. بسیار بد جا افتاده است که میبخشیم تا به ما داده شود و همین جا یعنی قطع ارتباط من با کائنات و این حرکت من باعث میشود که ارتباطمان قطع شود؛ چون من دادهام که پس بگیرم و بیشتر از آنکه دادهام، منتظر هستم به من داده شود. بخشش زمانی اتفاق میافتد که میبخشی و نظری برای برگشت آن نداری. شما میبخشید، چون باور دارید بخشی از روزی دیگران در روزی شما نوشته شده است و من به این جمله بسیار معتقد هستم که مقداری از روزی دیگران در روزی من گذاشته شده است پس من آن مقداری که سهم من نیست را میدهم و دیگر دنبال باز پس گرفتن آن نیستم، زیرا در حقیقت مال من نبوده که بخواهم دریافت کنم.
بخشش را از در دیگری نگاه میکنم؛ ما به هستی وام میدهیم، هر کس به هستی وام دهد، هستی در زمان مناسب آن را باز میگرداند. من بارها این را در زندگی تجربه کردهام و زمانی که وام ندادهام، وامی هم دریافت نکردهام، زمانی که غمخوار کسی نبودهام، کسی هم غمخوار من نبوده است. زمانی بخشش شما مورد قبول واقع میگردد که حال شما با آن بخشیدن خوب شود و اگر قرار باشد با بخشیدن حال من خوب نباشد نه برای هستی، کائنات و نه برای دیگران سود ندارد. مالی که میبخشیم باید سود معنوی داشته باشد و تا زمانی که مطمئن نشدهای حالت از بخشش خوب نشده است نبخش، صبر کن حالت از بخشش خوب شود این باعث میشود قدرت پیدا کنی، یک قدرت مضاعف و باعث حال خوب و دلگرمی شما میشود. به چه چیزی دلگرم شوم؟ به اینکه امروز کاشتم، فردا گندم درو میکنم. اگر امروز خوب کاشتم، فردا خوب درو میکنم ما امروز میکاریم برای فردا، چون میخواهیم فردایی درخشان باشد، درست است که در لحظه حال زندگی میکنیم؛ اما همه ما میدانیم فردایی زیبا در پیش است.



تایپیست: همسفر آرنیکا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون دهم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون دهم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر هدی (لژیون پانزدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
105