English Version
This Site Is Available In English

اوتی، دی‌اس‌تی، بخشش

اوتی، دی‌اس‌تی، بخشش

چهاردهمین جلسه از دور چهل و هفتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی عمان سامانی شهرکرد، به استادی مسافر پهلوان سراج، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر ابراهیم، با دستور جلسه "OT , DST" در روز پنجشنبه ۸ آبان‌ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه صحبت‌های استاد:
سلام دوستان، سراج هستم، یک مسافر.
از نگهبان جلسه ممنونم که اجازه دادند در این جایگاه حضور پیدا کنم، خدمت کنم‌ و آموزش بگیرم.

در مورد دستور جلسه «DST و OT»
این دو در گذشته، در دستور جلساتی مجزا مطرح می‌شدند، اما امسال یکی شده‌اند. علت این ادغام این است که این دو، در حقیقت مکمل یکدیگر هستند.
یعنی OT با روش DST تکمیل می‌شود. چرا می‌گویم تقریباً؟ چون در گذشته بسیاری از افراد با مصرف تریاک دودی توانستند به درمان برسند.

داروی OT حرمت دارد؛
اگر ما نتوانیم OT را با روش DST استفاده کنیم، این دارو می‌تواند بسیار خطرناک باشد.
در روش DST اگر OT نباشد، فرد مصرف‌کننده سختی و رنج زیادی می‌کشد و ممکن است دوباره به سراغ ساقی و فروشنده مواد برود.

روش DST به‌گمان ما کنگره‌ای‌ها، بزرگ‌ترین اختراع قرن است. این روش که توسط آقای مهندس دژاکام ابداع شد، واقعاً در بیرون از کنگره هم به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین کشفیات بشر شناخته می‌شود. آیندگان بیش از ما قدر این ابداع را خواهند دانست، زیرا افراد زیادی با این روش به درمان قطعی رسیده‌اند، نه صرفاً ترک مواد.

این افتخاری است برای منِ سراج، که در زمانی زندگی کرده‌ام که توانستم حتی برای چند لحظه آقای مهندس را ببینم.

روش DST تأثیر بزرگی در زندگی ما داشته است، چون ما در دوران مصرف، به واسطه مواد مخدر و سیگار تخریب‌های زیادی به خود و زندگی‌مان وارد کردیم. اما متد DST کمک کرد تا راه درست زندگی کردن را پیدا کنیم و نجات پیدا کنیم.

در مورد لژیون سردار و جشن گلریزان که به زودی برگزار می‌شود؛
آقای مهندس می‌فرمایند: «کسی که کنگره را درک کرده باشد، اگر دو قالی در خانه‌اش داشته باشد، یکی را برای کنگره می‌فروشد.»
به‌نظر من اگر کسی حال خوب را درک کرده باشد، می‌داند که حال خوب قیمت ندارد. پس حتی اگر دو قالی هم داشته باشد، یکی را می‌فروشد و می‌بخشد، چون در اصل، این بخشش به خودمان بازمی‌گردد.

ما باید زمان و سرعت انجام یک کار را هم در نظر بگیریم؛
به یاد دارم که در اوایل ورودم به کنگره، به راهنمایم گفتم می‌خواهم شال پهلوانی بگیرم.
راهنمایم گفت در سفر اول نمی‌شود. این جمله تا آخر سفر اول در ذهنم ماند. آن موقع از آقای مهندس اجازه پهلوانی خواستم.
ایشان از من پرسیدند برای چه می‌خواهی پهلوان شوی؟
گفتم برای همه چیز، ولی خودم دقیق نمی‌دانستم چرا. بعد فهمیدم که دلیلش این بود که می‌خواستم حساب خودم را با کنگره تصفیه کنم تا بتوانم آزاد و آرام به زندگی‌ام برگردم.

چهار ماه بعد، برای درمان سیگار دوباره به کنگره آمدم. راهنمایم گفت باید دوباره سفر کنی، من هم اطاعت کردم و سفرم را شروع کردم. در اواخر سفر، با اندکی OT چنان حال خوبی پیدا می‌کردم که با هیچ چیز قابل مقایسه نبود.
وقتی سفرم تمام شد، تازه فهمیدم کنگره چه خوبی‌هایی در حق من کرده و من قدرش را ندانسته بودم.

بعدها که جهان‌بینی‌ام بیشتر شد، از راهنمایم خواستم که نزد آقای مهندس برویم و از ایشان درخواست کنیم که عنوان پهلوانی من به «نشان بی‌نشانی» تغییر کند.‌ رفتیم و آقای مهندس اجازه دادند. خدا را شکر توانستم عنوان نشان بی‌نشانی را از ایشان دریافت کنم.

اما باز هم در دل احساس کردم به کنگره بدهکارم. با خودم گفتم: در برابر کارهایی که کنگره برای من کرده، من هنوز کاری نکرده‌ام.
برای همین دوباره تصمیم گرفتم در پهلوانی شرکت کنم و الان لحظه‌شماری می‌کنم تا آقای مهندس اجازه بدهند برای پهلوانی امسال هم حضور داشته باشم.

جبران خسارت از همسفر؛
مسئله دیگر این است که ما در دوران مصرف، همسفران‌مان را بسیار آزار دادیم.
آن‌ها به‌خاطر تخریب‌های ما، رنج‌های زیادی کشیدند. اگر بخواهیم جبران خسارت کنیم، یکی از بهترین کارها این است که اجازه دهیم آن‌ها هم در لژیون سردار یا پهلوانی شرکت کنند و به این حال خوش برسند، چون واقعاً حقشان است.

ما هیچ‌ چیز را با خود نمی‌بریم؛ فقط اعمال و بخشش‌های ما باقی می‌مانند.
در جنگ اخیر، یک موشک در نزدیکی من اصابت کرد. همان‌جا با خود فکر کردم اگر این موشک به من می‌خورد، همه چیز تمام می‌شد.
با خود عهد کردم تا زمانی که زنده‌ام، هرچه دارم با دل و جان برای کنگره بدهم و این بزرگ‌ترین افتخار زندگی من است.

ما باید قدردان آقای مهندس، این دانشمند بزرگ باشیم که ما را نجات داده است.
روزی خداوند به حضرت موسی فرمود: «چگونه مرا شکرگزاری خواهی کرد؟»
موسی گفت: «همین که فرصت شکرگزاری را به من دادی، بزرگ‌ترین نعمت است.»
در واقع، همین که ما اجازه داریم در کنگره خدمت کنیم، خودش بزرگ‌ترین نعمت است.

در زمان مصرف، ما نمی‌بخشیدیم یا اشتباه می‌بخشیدیم؛
اما اینجا یاد گرفته‌ایم که چگونه و به چه کسی ببخشیم و درک کنیم که در حقیقت، به خودمان می‌بخشیم.
من در زندگی تنها چیزی که خریده‌ام، همان است که به کنگره بخشیده‌ام.
هیچ لذتی بالاتر از این نیست که در تهران، آقای مهندس اجازه بخشش را به تو بدهد.
من سه بار این حس زیبا را تجربه کرده‌ام و اگر حال خوب و برکتی در آن نبود، به همان بار اول بسنده می‌کردم.
من ثروت زیادی ندارم، شاید فقط یک خانه و یک خودرو، اما با جان و دل حاضرم همان را ببخشم تا دوباره آن حس ناب را تجربه کنم.

اگر ما در کنگره بخشش را یاد نگیریم، چیزهای دیگر را هم یاد نخواهیم گرفت.
کنگره به پول من یا شما نیاز ندارد؛ این ما هستیم که به کنگره و به عمل بخشش نیاز داریم. اگر بتوانیم زودتر ببخشیم، یعنی زرنگ‌تر هستیم و زودتر به حال خوب می‌رسیم.

در نهایت، مبلغ بخشش اصلاً مهم نیست؛ بلکه به قول آقای مهندس: آنچه اهمیت دارد سه مؤلفه تفکر، عشق و ایمان است.
اگر این سه نباشند، بخشش نه تنها بی‌فایده است بلکه ممکن است آسیب‌زا باشد.

از همه شما بسیار سپاسگزارم که به صحبت‌های من توجه کردید.

تقدیر از خدمتگزاران OT؛

تحویل جایگاه نگهبانی روزهای پنجشنبه به مسافر حمید؛

خدمتگزاران حاضر در جلسه؛

عکس‌برداری: مسافر میلاد لژیون هشتم
نگارش: مسافر حامد لژیون بیست‌ویکم
ویرایش و ارسال: مسافر حمید لژیون نوزدهم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .