English Version
This Site Is Available In English

از منیت تا محبت، سفر درمان با DST

از منیت تا محبت، سفر درمان با DST

سخاوت کلام از آنجا آغاز می‌شود که تجربه، از حصار فردی خارج شده و تبدیل به چراغ راه دیگری گردد.

به مناسبت هفته OT و روش DST در خدمت راهنما همسفر زهره هستیم گفت‌وگویی با ایشان آماده کرده‌ایم که شما را به خواندن این مطلب دعوت می‌نماییم.

راهنما همسفر زهره و مسافرشان با آنتی‌ایکس مصرفی شیره کشیدنی وارد کنگره شدند. مدت ۱۱ ماه به روش DST و داروی درمان شربت OT با راهنمایی مسافر جواد فلاح و زنده‌یاد همسفر رقیه سفر کردند. اکنون مدت ۳ سال و ۲ ماه است که با دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش راهنما همسفر زهره والیبال و ورزش مسافرشان نیز والیبال می‌باشد.

به نظر شما فلسفه اصلی روش DST در درمان اعتیاد چیست و چه تفاوتی با سایر روش‌های درمانی دارد؟

فلسفه اصلی روش DST به نظر من روی شناخت کامل جسم و سیستم ایکس بدن استوار است و این است که هدف، بازسازی سیستم ایکس و رسیدن فرد به حالت تعادل قرار دارد. تفاوتی که با سایر روش‌های درمانی دارد، بسیار چشمگیر، قابل لمس و ملموس برای همه است؛ چون در سایر روش‌ها، دقیقاً مانند یک شهری که دچار تخریب شده باشد، فقط مواد تخریبی را از بدن جدا می‌کنند و هیچ‌کس به دنبال بازسازی و برگشت به حالت عادی نیست. در صورتی که در روش DST، در کنار حذف آن مواد تخریبی که باعث نقص در سیستم ایکس شده و آن را از تعادل خارج کرده‌اند، هدف بزرگ‌تر این است که این سیستم ایکس بازسازی شود و فرد بتواند به تعادل واقعی و زندگی عادی خود برگردد. این تفاوت فاحش و مهم، تفاوت روش DST با سایر روش‌های درمانی است.

ارتباط این روش با سه مولفه جسم، روان و جهان‌بینی چیست؟

سیستم آفرینش و هستی بسیار هوشمندانه و حساب‌شده طراحی شده‌اند. اگر ما شناختی کامل و وافی از جسم یا به تعبیر آقای مهندس، «شهر وجودی» خودمان داشته باشیم، این مسئله را بهتر می‌توانیم درک کنیم. روش DST سرچشمه گرفته از نظم است. وقتی نظم در این روش برای ما جا بیفتد و قابل لمس شود و زمانی که آن را به مرحله اجرا درآوریم  یعنی مصرف دارو در سه وعده یا مصرف تغذیه سالم در سه وعده به فاصله زمانی معین، خب این‌ها همه سرچشمه از نظم است. وقتی نظم وجود داشته باشد، ما می‌دانیم که سیستم بدنی ما هم بسیار هوشمند است و جهان‌بینی خاص خودش را دارد. وقتی درمان بر پایه نظم صورت می‌گیرد، کم‌کم آن جسم شروع به بازسازی می‌کند و با حالت طبیعی خودش ذره‌ذره و به صورت تدریجی برمی‌گردد. این امر به دنبال خود باعث می‌شود که فرد روح و روان آرامی داشته باشد و از اینکه جسمش در حال بازگشت به حالت عادی است، احساس خوبی دریافت کند و بتواند به زندگی عادی خود بازگردد. وقتی جسم به حالت عادی برمی‌گردد، روان هم آرامش واقعی را تجربه می‌کند. این کم‌کم باعث تغییر نگرش من نسبت به خودم و جسمم می‌شود و وقتی آن نگرش در مورد خودم و جسمم ایجاد شد، باعث تغییر نگرش و اندیشه من در مورد جهان اطرافم می‌شود و ضلع جهان‌بینی من هم رشد می‌کند. واقعاً به نظر من تنها روشی است که می‌توان در همه سطوح زندگی کاربردی‌اش کرد و خودمان را در همه سطوح زندگی ارتقا دهیم تا کیفیت زندگی در همه ابعاد بالاتر برود و آن حال خوب و آن آرامش واقعی را به دست آوریم.

مهم‌ترین تغییری که زندگی شما قبل و بعد از کنگره در آن ایجاد شد، چیست؟

مهم‌ترین تغییری که زندگی من قبل و بعد از کنگره در آن رخ داد، این است که به معنای واقعی، مفهوم «صفت گذشته در انسان صادق نیست، بلکه جاری است» را درک کردم. همچنین درک کردم که اگر انسان تمرکز خود را روی خودش و هدفش بگذارد، این تمرکز باعث می‌شود به جای اینکه دوربین خود را روی افراد دیگر بچرخاند و دنبال نقص‌ها، عیب‌ها و کاستی‌های اطرافیانش بگردد، دوربینش را روی خودش متمرکز کند. در این حالت، واقع‌بینانه با مسئله برخورد می‌کند و می‌داند که او نیز به عنوان یک فرد، دچار این نقص‌ها هست و باید تلاش کند تا نقش‌های خود را مرتفع سازد. در کنار آن، طبق همین روش DST، باید صفت‌های خوب را در خود نهادینه کند.

برای من دقیقاً همین اتفاق رقم خورد. در بدو ورودم به کنگره، فردی بسیار مغرور و دارای منیت فراوان بودم و فکر می‌کردم همه چیز را می‌دانم؛ به طوری که در جلسه اول مشاوره، هنگامی که زنده یاد خانم رقیه  حضور داشتند، بعد از همان جلسه اول تصمیم گرفتم که دیگر نیایم. این رفتار واقعاً ناشی از منیتی بود که از روی جهالت و ناآگاهی در من نهادینه شده بود. اما خدا را صد هزار مرتبه شکر، با ادامه‌دار شدن حضورم در کنگره، صفت «منیت» در من بارز شد و این درک به وجود آمد که من هیچی نمی‌دانم و مکانی وجود دارد که باید آموزش ببینم. این موضوع باعث شد تا در این مسیر قرار بگیرم و آن تغییر نگرش اتفاق بیفتد. سعی کردم تمام تمرکزم را روی خودم بگذارم. هر جایی که دچار حس بد یا حال بد می‌شدم، قبل از اینکه بقیه را مقصر بدانم یا شروع به صحبت درباره دیگران کنم، سعی می‌کردم به خودم رجوع کنم و ببینم به چه علتی این حس بد برایم اتفاق افتاده است.

وقتی واقع‌بینانه خودم را با خودم روبه‌رو می‌کردم، می‌دیدم که هنوز صفت‌ها و نقص‌هایی در وجودم هست که در لایه‌های زیرین وجودی من قرار گرفته و برایم پنهان شده بود و کم‌کم سر باز کرده و بالا می‌آمد. وقتی این حالت برایم اتفاق می‌افتاد و در صدد برطرف کردن آن نقص و کاستی برمی‌آمدم، آن حال خوب را تجربه می‌کردم. این تفاوت فاحش بین زمان ورودم به کنگره و زندگی کنونی‌ام، بسیار مشهود است. ادامه حضور در کنگره، حضور در جلسات، تغذیه سالم، همه و همه این روند و تغییر نگرش را برای من جالب‌تر و قشنگ‌تر کرد و باعث شد که واقعاً یک تغییر نگرشی علاوه بر آنچه قرار است روی صور پنهان من اتفاق بیفتد، روی صور ظاهر من هم بیفتد و این امکان را فراهم کرد که یک جهان‌بینی جدید را تجربه کنم و یک نگاه قشنگ به جسم و شهر وجودی خودم داشته باشم. سعی می‌کنم جسمم را دوست داشته باشم، با هر شکل و تیپی که هست، دوستش داشته باشم و به آن کمک کنم که به سمت نظم، انضباط و تغذیه سالم حرکت کند.

این‌ها مهم‌ترین تغییراتی بود که در زندگی من رخ داد. البته در کنار تمام تغییراتی که فرصت بیان آن در اینجا نیست، مهم‌ترین تغییرات، همین تغییرات نگرشی و اندیشه‌ای نسبت به خودم، خانواده و جامعه است. این نگرش در من ایجاد شد که به گفته آقای مهندس، خداوند همه انسان‌ها را پاک آفریده، مانند صفحه سفید نقاشی؛ و اگر کسی دارد بدی می‌کند، خودش هم نمی‌داند که دارد بدی می‌کند. این نوع نگرش و نگاه وقتی کاملاً درک شود، دیدگاه شما نسبت به آدم‌های اطرافت عوض می‌شود و باعث می‌شود که تمام جهان هستی و آفرینش را با تمام وجودت دوست داشته باشی؛ چه کسی که در حقت بدی می‌کند، چه کسی که خوبی می‌کند، چه کسی که زشت است یا زیبا، چه چاق است یا لاغر. با هر دیدگاهی که هست، باید او را دوست داشت و آن حس خوب را به او منتقل کرد؛ دقیقاً مانند همین پیوند محبتی که همه ما اکنون در کنگره و نسبت به یکدیگر، به دور از هرگونه قضاوت و قیاس، با هم داریم.

در مسیر آموزش همسفران، درباره‌ی OT چه چالش‌هایی وجود دارد و معمولاً با چه باورهای اشتباهی مواجه می‌شوید؟

در مورد OT و چالش‌هایی که برای همسفران در این زمینه اتفاق می‌افتد، باید بگویم که در برخورد اول، وقتی متوجه می‌شوند قرار است درمان با داروی «اُپیوم تینکچر» یا OT صورت گیرد، یک موضع‌گیری خاصی می‌گیرند؛ زیرا می‌گویند: «مسافر ما آمده اینجا درمان شود، پس چرا باید از خود تریاک استفاده شود؟» خب، این واکنش‌ها همه به دلیل آگاهی‌ای است که آن همسفر در این مسیر دارد و عدم آگاهی نسبت به این موضوع است که درمان درد باید با خودِ آن درد صورت بگیرد.

بسیاری باور دارند که وقتی ما در مسیر آموزش می‌گوییم اعتیاد به هر نوع ماده مخدری باید تبدیل شود به مصرف مواد با تریاک و داروی درمان OT، این موضوع برای بسیاری قابل هضم نیست؛ به‌خصوص برای افرادی که مصرف‌کنندگان مواد صنعتی مانند شیشه، کریستال و انواع دیگر مواد صنعتی هستند و اصلاً نمی‌توانند بپذیرند که این امر امکان‌پذیر باشد.

اما وقتی فردی، به‌خصوص همسفری که واقعاً اعتقاد و باور قوی به سیستم و روش DST دارد، در این مسیر قرار می‌گیرد، سعی می‌کند در کار مسافرش دخالت نکند و او را رها کند. به مرور زمان متوجه می‌شود که همان کسی که مصرف‌کننده مواد صنعتی بوده و مصرف‌کننده چند نوع ماده مخدر به طور همزمان بوده، خیلی راحت توانسته است بدون زجر کشیدن و بدون عذاب کشیدن، با داروی OT به درمان برسد.

البته در اینجا واقعاً لازم است که گفته شود داروی OT به تنهایی نمی‌تواند آن شخص مسافر را به درمان و رسیدن به حال خوب کمک کند. داروی OT در حال بازسازی جسم ماست، اما در کنارش قطعاً استفاده از کلاس‌های آموزشی و حضور در پارک برای رشد بخش روان و جهان‌بینی لازم و ملزوم است؛ زیرا می‌دانیم که درمان بر روی سه ضلع جسم، روان و جهان‌بینی استوار است و باید این سه ضلع به موازات و به تناسب یکدیگر رشد کنند. اگر تمام تمرکز در مسیر درمان روی ضلع جسم بماند، قطعاً روان و جهان‌بینی دچار مشکل خواهد شد و در ادامه، امکان دارد همین نقص در روان باعث برگشت مسافر و دوباره قرار گرفتن او در این مسیر شود.

این موضوع برای همسفران کاملاً بازگو می‌شود تا در جریان قرار بگیرند، یار و یاور مسافرشان در مسیر درمان باشند، سعی کنند او را حمایت کنند، رهایش کنند و بگذارند خودشان مسیر درمان خود را به خوبی پشت سر بگذارند تا طعم خوش رهایی و آن آرامش و حال خوبی را که باید، درک کنند.

باورهای غلط بسیار دیگری نیز در این مسیر وجود دارد؛ مثلاً مثالی می‌زنم: فردی که چربی خون بالایی دارد و کلسترول خونش بالا است. ما بیاییم بگوییم: «تو اگر روغن را مثلاً سه روز متوالی این‌طور مصرف کنی، کلسترول خونت پایین می‌آید.» آن‌ها وقتی این قیاس و مقایسه را با داروی OT انجام می‌دهند، نمی‌توانند درک کنند. این نیز ناشی از این است که هنوز شناخت درستی نسبت به جسم و آن شهر وجودی خود پیدا نکرده‌اند. اما همین باورهای غلط و اشتباه، وقتی در مسیر به درستی هدایت شود، کم‌کم فیلتر شده و جایگزینش باورهای درست و عمیق می‌شود که می‌تواند مسیر درمان را برای آن‌ها هموارتر کند؛ چه برای مسافر و چه برای همسفر، و در نهایت آن رهایی و حال خوب نصیبشان شود.

اگر بخواهید روش DST را در یک جمله برای کسی که هرگز با کنگره ۶۰ آشنا نبوده توصیف کنید، چه می‌گویید؟

همان‌طوری که همه می‌دانیم، روش DST روشی است که در آن درمان اعتیاد به راحتی اتفاق می‌افتد. اما در کنار آن، می‌دانیم که با استفاده از روش DST، بسیاری از بیماری‌های نادر و صعب‌العلاج که علم پزشکی در درمان آن‌ها ناتوان بوده، توسط همین روش DST  در کنگره ۶۰ درمان می‌شوند. به دنبال آن، با استفاده از همین روش DST، کاهش یا افزایش وزن برای افراد کم‌وزن و رسیدن به وزن ایده‌آل و سلامت جسمی نیز دقیقاً در کنگره ۶۰ اتفاق می‌افتد. بنابراین، من می‌توانم بگویم روش DST سندی بدون نقص برای تعادل جسم، روح و روان انسان در همه ابعاد زندگی است.

و کلام آخر...

در پایان، از همه خدمتگزاران سایت بسیار ممنونم که با تمام عشق خدمت می‌کنند تا پیام رهایی و پیام رسیدن به حال خوب و آرامش واقعی را به تک‌تک افراد دردمند برسانند. ان‌شاءالله که کار شما سرشار از برکت باشد و در این مسیر، راهگشای افراد دردمند بسیاری شوید تا کنگره و مسیر کنگره برایشان نمایان شود، در این مسیر قرار بگیرند و زندگی‌های خود را به بهترین شکل ممکن تغییر دهند. ممنونم.

طراح سوالات: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر زهره (لژیون اول)، همسفر مهناز رهجو راهنما همسفر معصومه (لژیون دوم)
مصاحبه‌کننده: همسفر آرزو رهجو راهنما همسفر عاطفه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر عارفه رهجو راهنما همسفر معصومه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر مریم رهجو راهنما همسفر عاطفه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیرجند

 

 

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .