English Version
This Site Is Available In English

فرمول DST؛ حیاتی‌ترین فرمول جهان

فرمول DST؛ حیاتی‌ترین فرمول جهان

چهاردهمین جلسه از دوره هجدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره‌۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی ملایر، با استادی دیده‌بان محترم مسافر احمد حکیمی، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر حیدر، با دستور‌جلسه «DST و OT و تولد چهارده سال رهایی راهنما مسافر بهمن» روز پنجشنبه ۸ آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

اگر بخواهیم ببینیم که DST به عنوان یک فرمول به‌عنوان یک کشف به عنوان یک متد کجا قرار دارد؟ ما باید نقطه مقابل را نگاه بکنیم که این فرمول در چه مسئله‌ای قرار می‌گیرد که باعث حل مسئله می‌شود خب اعتیاد چیست؟ تا قبل از ورود به کنگره و تأسیس کنگره هر فردی اعتیاد را از منظر خودش یک جوری تعریف می‌کرد هرکس به جهان‌بینی خودش هر فردی به تجربه خودش در واقع تعریف می‌کرد در جامعه جهانی هم بیل ویلسون یک حرکت‌هایی انجام داد و یک سری افراد مصرف‌کننده که قطع ناگهانی و سقوط آزاد کرده بودند را جمع کرد و حالا یک سری نوشته‌ها و مطالب را جمع آوری کردند و همان شد مرجع، در واقع خیلی از سیستم‌های جهانی که تعریف‌هایی از اعتیاد مطرح کردند که در واقع این تعریف غلط بود و هرجوری که می‌خواستن مسئله اعتیاد رو حل کنند نمی‌شد و نشد چون فرمول غلط بود چون تعریف غلط بود.

بنابراین گذشت تا کنگره تاسیس شد و متولد شد و اعتیاد را تعریف کرد این تعریف انقدر عظیم است که انسان‌ها نمی‌توانند آن‌را ببیند چرا چون خیلی به آن نزدیک هستند یعنی شما اگر در نظر بگیرید که یک تابلویی با این ابعاد اینجا باشد هیچ چیزی از این تابلو نمی‌توانیم ببینیم چون خیلی به آن نزدیک هستیم باید فاصله بگیرید یک فاصله معناداری بگیرید تا بتوانید کلیت این را تشخیص بدهید که این چه تصویری را مطرح می‌کند آیا نوشته است؟ آیا تصویر است؟ چه رنگ‌هایی دارد؟ چه مضامینی دارد؟ وقتی تعریف اعتیاد مشخص شد انقدر ساده ولی عظیم بود و هست که انسان‌ها ساده‌انگاری کردند یعنی انقدر نزدیک احساسش کردند که عظمتش ا نتوانستند درک کنند، خود مصرف‌کننده‌ها حالا جامعه بیرونی هم جای خودش. تعریف اعتیاد می‌گوید ماده مخدر بیرونی جایگزین ماده شبه افیونی مخدر طبیعی بدن شده است، حالا  اینکه چه تاثیراتی گذاشته شما در نظر بگیرید که یک انسان مصرف‌کننده که در زمان‌های مختلف یکی پانزده سالگی ده سالگی حالا کمتر و بیشتر شروع کرده به مصرف این هیچ اثری از اینکه در آینده این مصرف می‌خواهد در فیزیولوژی بگذارد اصلا توجهی نداشته و نکرده چون هیچ فردی با شروع مصرف هیچ احساسی و هیچ تجربه‌ای از خماری و مسئله بیمارشدن و از کار افتادن سیستم ایکس و تجربه‌اش نداشته، اگر یک فردی که شروع می‌کند به مصرف مواد مخدر و به او بگویند خماری، تجربه‌ای از خماری ندارد و چیزی نمی‌تواند احساس کند برای اینکه به آن نقطه هنوز نرسیده، این آرام آرام جایگزین می‌شود، جایگزین چه قسمتی از فیزیولوژی انسان می‌شود؟ جایگزین یک قسمتی از فیزیولوژی انسان قرار می‌گیرد که کاملا فرماندهی کل پیکره انسان مسئولیتش بر آن قسمت است یعنی از سد خونی مغز عبور می‌کند و جایگزین می‌شود وقتی جایگزین می‌شود چه اتفاقی می‌افتد؟ فرمان‌هایی که از آن قسمت باید صادر بشود صادر می‌شود اما غلط صادر می‌شود.

یک مثال خیلی ساده بزنم شما کنترل تلویزیون در دستتان است، با تلویزیون فاصله دارید خب روی کنترل زده ولوم مثبت و منفی، وقتی ولوم مثبت را بزنی باید صدا زیاد می‌شود دکمه منفی را بزنی صدا کم می‌شود و درواقع فرمان بی‌سیمی صادر می‌کند خب یک گیرنده هم دارد که آن را می‌گیرد این دکمه مثبت فرکانس خاص خودش را دارد اگر شما هم کم بکنی دوباره یک فرکانس خاص خودش را دارد که آن گیرنده می‌فهمد که باید این را بالا یا پایین ببرد، حالا شما مثبت را می‌زنید اما به جای اینکه زیاد کند کم می‌کند و کاری که شما می‌خواهید را انجام نمی‌دهد شما کانال را می‌خواهید ببرید بالا ولی کم می‌کند یعنی فرمانی که شما صادر می‌کنید را انجام نمی‌دهد خب به جهت از تنظیم خارج شدن، این فرمانده که فرمان صادر می‌کند نسبت به یک گیرنده و بیانش و فرکانسش عوض می‌شود و وقتی در انسانی همچنین اتفاقی می‌افتد وقتی بیان ژن وقتی دستورات تغییر می‌کنه برای انسان بیماری تولید می‌شود به همین جهت اعتیاد یک بیماری است چون سیستم پیکره از تنظیم خارج است.

آقای مهندس تاکید به فیزیولوژی دارند، عمدتا می‌بینیم افراد خیلی به این فیزیولوژی توجه نمی‌کنند حالا صور پنهان که بماند، اصلا آیا ما توجه می‌کنیم که در چشم ما یک روزنه بسیار بسیار ریز و کوچک وجود دارد که از این اشک بیرون می‌آید و پشت حدقه و خود چشم اگر این ترشدن که مثل یک مدار می‌ماند از یک جایی فرمان می‌گیرد که این چشم باید دائما پلک بزند باید در واقع این تازه باشد تر باشد یعنی خیس باشد تا این تازگی را حفظ بکند و آن ماده‌ای که این را مرطوب می‌کند خود آن هم یک سری ماده‌ها درش نهفته است که بتواند جلوی باکتری‌ها، ویروس‌ها و یک سری موادی که می‌تواند وارد چشم بشود و عفونت ایجاد کند را جلویش را می‌گیرد، آیا ما به این توجه می‌کنیم این به کدام قسمت مربوط است؟ کجا این فرمان را صادر می‌کند؟ کجا اندازه این رطوبت را صادر می‌کند؟ اگر این اندازه نداشته باشد من و شما که پلک می‌زنیم آب باید از چشم شما سرازیر باشد کدام سیستم این اندازه را تعیین می‌کند؟ می‌دانید اگر این چشم مرطوب نباشد چشم ما را باید بخیه کنند چون چشم فاسد می‌شود، ما موجود زنده هستیم ولی این این مرطوب بودن چشم اگر از کار بیفتد این سیستم، چشم از بین می‌رود و کم کم بینایی را از دست می‌دهیم، ما راحت این مفصل‌ها را تکان می‌دهیم، این را چه کسی کنترل می‌کند؟ چرا این ماده‌ها دقیقا دور استخوان است؟ چرا جای دیگری نیست؟ اصلا ما به این چیزها فکر می‌کنیم؟

شما یک کامپیوتر را نگاه کنید چه کارهایی می‌شود با این مدارهای مختلفی که در آن هست انجام داد خب کامپیوتر را از روی انسان ساختند الگوی آن درون خود انسان هست، الگو طبیعت است، یک انسان برای اینکه حیات داشته باشد همین که چشمش را باز کند، بتواند غذا بخورد، رفت و آمد داشته باشد، بتواند حرف بزند، می‌تواند خیلی کارها انجام بدهد. اعتیاد چکار می‌کند؟ پیکره را از تنظیم خارج می‌کند فرمان غلط صادر می‌کند آن‌را از نظم خارج می‌کند وقتی از نظم خارج می‌شود انسان در طول زمان آرام آرام تواناییش را از دست می‌دهد یک طنابی در ستون فقرات هست به نام نخاع که اگر هر جایش آسیب ببیند یه قسمت بدن از کار می‌افتد وقتی این آسیب ببیند پا از کار می‌افتد پزشک فیزیوتراپ به فرد می‌گوید پایت را تکان بده می‌گوید می‌خواهم تکان بدهم اما تکان نمی‌خورد الان فرمان نمی‌گیرد خب ناتوانی است دیگر توانش را از دست داده، کاری که موادمخدر با انسان انجام می‌دهد آرام آرام این توانایی‌های انسان را می‌گیرد نگاه نکن که سرپا هستی، کم و زیاد کار می‌کنی و زندگی را می‌گذرانی به آن توانایی و آن گنج درونی اصلا فکر نمی‌کنی که تو چقدر توانایی داری و این‌ها را از تو گرفته، اعتیاد همه این‌ها را از تنظیم خارج کرده خب عظمت این‌را که نگاه می‌کنی که حالا این چه روشی چه متدی چه دارویی چه چیزی می‌خواهد این را درمان کند بعد متوجه جایگاه دی‌اس‌تی و داروی اوتی می‌شوید، همین که به من و شما می‌گویند بیش از سی و هشت هزار میلیارد سلول که من و شما نمی‌دانیم چقدر می‌شود در پیکر ما هست درصد زیادی از آن‌ها از تنظیم خارج است به خاطر همین مصرف مواد مخدر است.

اگر نیوتن اگر انیشتن خیلی فرمول‌ها را کشف کردند این‌ها به درد انسان خورد برای اینکه انسان در طول مسیرش پیشرفت کند اما هیچ کدام از این‌ها در پیکر انسان، در یک بیماری، برای اینکه از یک وضعیت بسیار بسیار نامناسب بیرون بیاید نبود، فرمول دی اس تی کاملا یه سر و گردن از تمام فرمول‌های کشف شده بالاتر است روز اول به دی‌اس‌تی می‌گفتند درمان تدریجی بعد که فرم خودش و پروتکل خودش را پیدا کرد اول مصرف بعد سیگار بعد کاهش وزن، بیماری‌ها و حالا شاخه‌های دیگر هم در آینده قطعا مطرح خواهد شد بنابراین به همه عزیزانی که در این قسمت زحمت می‌کشند و خدمت می‌کنند خداقوت می‌گویم امیدوارم که همه قدردان باشیم الان خیلی از کشورها نه تریاک دارند نه در واقع شربت دارند خیلی از افراد تماس می‌گیرند خواهان سفر هستن خواهان درمان هستند خواهان کمک و یاری هستند، اما اینجا برای ما همه چیز فراهم است همه چیز مهیا است، دارو هست، روش هست، خود کنگره هست، جهان‌بینی هست، شربت هست، به همه چیز دسترسی داریم اما خواب هستیم.

تبریک می‌گویم تولد را به بهمن عزیز، بهمن کارش را و درمانش را از اراک شروع کرد و چند دوره آنجا خدمت‌گزار بود در قسمت‌های مختلف و بعد وقتی که ملایر راه افتاد در هر قسمتی که نیاز بود کمک و یاری رساند و چقدر تلاش کرد که به نقطه راهنمایی برسد اول راهنمای تازه‌واردین و و بعد دی‌اس‌تی روندی که یک انسان طی می‌کند برای اینکه به خودش کمک بکند اگر یک راهنما در لژیون به رهجوها برنامه می‌دهد اول به خودش کمک می‌کند اول خودش آموزش می‌گیرد و بعد با کمک کردن به آن‌ها و یاری رساندن و راه نشان دادن بهره لازم را خواهد برد و بهمن هم مستثنا نبود و هیچ کدام از ما مستثنا نیستیم از این قاعده خیلی تبریک می‌گویم همین که ما در کنگره هستیم خدا را شکر می‌گویم، همه‌ی مکافاتی که انسان مشکلات و درگیری از هر نوع برای خودش ایجاد می‌کند فقط دلیلش ندانستن علم زندگی است علم زندگی هیچ ربطی به سواد ندارد که در کتاب شصت درجه می‌گوید میزان دانایی به سواد نیست به تمدن نیست به لباس نیست و خیلی چیزهای دیگر نیست دانایی یعنی دانستن علم زندگی که یک سری قوانین دارد اگر ما اینجا هستیم اگر بهمن هست اگر راهنماها هستند اگر خدمتگزارها، مرزبان‌ها و قسمت اوتی حالا چه خانواده چه مسافرین فرقی نمی‌کند ما اینجا هستیم از این آموزش‌ها استفاده می‌کنیم که علم را در زندگی بالا ببریم، بشناسیم که چکار کنیم که برای خودمان دردسر و مشکل درست نکنیم چون منشا همه‌ی مشکلات در درون تک تک ما است ما یه موقعی هست که یک سری افراد با ما ارتباط خوبی ندارند و ما هم دلیلش را نمی‌دانیم قطعا این در منشا و در درون من است، اگر باور داشته باشیم که انسان از قبل بوده الان هم هست آینده هم خواهد بود ما خیلی چیزها را با خودمان می آوریم و اگر به انسان‌های دیگر آسیب رساندیم آن انسان‌های دیگر سر راه ما قرار می‌گیرند و باید به آن‌ها خدمت بکنیم و باید حساب را صاف کنیم هر کاری که می‌کنیم باید تاوان آن‌را پرداخت کنیم حساب های جدید هم بذرش را الان کاشتم بعدا در می‌آید.

این جهان‌بینی، این نشستن‌ها، این جلسات و این کارهایی که انجام می‌شود به خاطر این است که علم زندگی را یاد بگیریم اگر یک فرد علم زندگی را یاد نگیرد و شناخت پیدا نکند اصلا نمی‌تواند از اعتیاد بیرون بیاید اگر یک فردی علم زندگی را کسب بکند و قبول بکند وقتی به درمان رسید کوهی از موادمخدر هم جلویش بگذارند وسوسه نمی‌شود همان چیزی که آقای مهندس می‌گوید که در لابراتوار کار کند، در بار کار کند، در مزرعه خشخاش کار کند، این می‌شود نقطه‌ای که فرد به علم زندگی رسیده است، باز هم به بهمن و همسفرش و راهنمای همسفرش تبریک می‌گویم و امیدوارم که همه ما هر لحظه در تولد باشیم حالا تولد می‌تواند افکار و اندیشه و موضوعات تولد موضوعات مختلفی در درون من باشد که من چگونه به موضوعات جدید و مختلف نگاه می‌کنم، سپاس‌گزارم از اینکه توجه کردید.

سلام دوستان بهمن هستم مسافر
آخرین آنتی‌ایکس شیشه، شیره، متادون
روش درمان DST
داروی درمان اپیوم
طول سفر ۱۳ ماه و ۹ روز
راهنمای گرانقدرم آقای احمد حکیمی
رهایی ۱۴ سال و ۴ روز
درضمن سفر سیگار داشتم به راهنمایی آقای علی خدامی رهایی از سیگار ۱۲ سال و ۱۰ روز

آرزوی راهنما مسافر بهمن

امیدوارم خداوند کمکم کند که در مسیر کنگره ثابت قدم باشم.

آرزوی راهنما همسفر زهرا

امیدوارم نمایندگی ملایر از خودش یک سالن داشته باشد.

سخنان راهنما مسافر بهمن

خدایا به توکل نام اعظمت؛ چون هیچ‌چیزی بالاتر از ایمان به خداوند نیست و هیچ‌چیزی جز اراده و خواست خداوند نیست و آن خواسته خود انسان در مسیر الهی قرار بگیرد و اگر خواسته درستی باشد و در جهت ارزش‌ها باشد قطعاً نتیجه می‌دهد امروز چهاردهمین سال تولدم را در کنار شما جشن می‌گیرم که روزی آرزوی دلی من بود در ملایر نمایندگی کنگره۶۰ داشته باشیم و امروز دوست دارم پویاتر باشد و آن مسیر تکاملی خودش را طی کند و پایه‌ها استوار بماند و آن عزیزانی که بیرون  از در کنگره منتظر هستند راهی باز شود و اذن صادر شود و در مسیر کنگره قرار بگیرند و احیا شوند
امروز ۱۴ سال برای من عدد نیست و تولدهای که برگزار می‌شود و تولدی که من به اتفاق استاد عزیزم آقای حکیمی گرفتم یاد‌آور  تاریکی‌ها بوده برام که در زمان مصرف داشتم و برای من یادآور وادی که می‌گوید پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است همیشه در ذهنم بود و همیشه حس می‌کردم دوره مرزبانی تموم شود برم، نگهبانی ‌ام تمام شود برم و الی آخر که کشید تا این‌جا که این محبت به من داده شد که شال راهنمایی دریافت کنم چیزی‌که هر سال ازش هراس داشتم و اگر فرموده آقای حکیمی نبود شاید الان هم شال نارنجی نمی‌گرفتم؛ چون برای من همیشه جایگاه بزرگ و عظیمی بود و احساس می‌کردم اگر من بخواهم مسئولیت درمان یک انسان را قبول کنم کار بزرگی هست و باید تمام تلاشم کنم که این انسان‌ها را در مسیر درست هدایت کنم و اگر یک‌بار دستم بلغزد، پایم بلغزد و تخطی از فرامین قوانین ممکن است یک خانواده‌ای آسیب ببیند ولی تا زمانی‌که نیستم شاید آن مسئولیت را نداشته باشم و من همیشه از دانش آقای حکیمی استفاده کردم بعد از گفتن این موضوع که باید به این جایگاه برسم و امروز تمام تلاشم کردم در آزمون راهنمایی قبول شوم. در این ۱۴ سال که از رهایی من می‌گذرد زمانی‌که در نمایندگی اراک سفرم به اتمام رسیده بود چهاردهمین سال تولد آقای مهندس دژاکام بود که آقای مهندس به اراک تشریف آوردند و آن‌موقع که آقای مهندس اعلام سفر کردند منم توی ذهن خودم این تصویرش را کشیدم که منم به این عدد می‌رسم و می‌شود و شد.
آقای حکیمی اشاره کردن انسان به هرچیزی که بخواهد می‌رسد خداوند از وجود خودش درون انسان دمیده است و هر‌لحظه که بخواهد می‌تواند انجام بدهد و برای انسان هم در واقع ویژگی وجود دارد ولی با پارامتر زمان و می‌تواند به هرچیزی که می‌خواهد برسد و با نیروی عقل خودش هر آنچه هست تبدیل به بهترین کند. بعد از رهایی من فکر می‌کردم رهایی را بگیرم شیشه هروئین کنار برود تمام شده و من میرم دنبال زندگیم اما متوجه شدم که تازه بازی شروع شد و علم زندگی کردن را من بلد نبودم و آن قسمتی که دچار آسیب قرار گرفته بود را من درمان کرده بودم و اگر قرار بود به‌درستی ادامه بدم باید قوانین را یاد می‌گرفتم و فرامین راهنما را اجرا می‌کردم دیدم اگر بروم چیزی ندارم دوباره روی نقطه اولیه بر‌می‌گردم خوشبینانه‌ترینش این بود اگر مواد نمیزدم حال خوشی نداشتم و از زندگیم لذت نمی‌بردم و آرامش نبود و من آرامش را ترجیح دادم و خدا را شکر می‌کنم هرچیزی که یاد گرفتم به لطف آموزش‌های آقای مهندس و آقای حکیمی بوده و بارها شده کم آوردم وقتی صحبت‌های آقای حکیمی را شنیدم جای پاهام قرص شده است.
امیدوارم شعبه ملایر از خودش سالنی داشته باشه و در گل‌ریزان امسال اتفاق بیفتد،
از راهنمای همسفرم خانم سمیرا تشکر می‌کنم اگر امروز همسفرم هست به لطف ایشان هست؛ چون همسفر من جز آن دسته افرادی بود که خیلی حس بدی به کنگره پیدا کرد ولی در لژیون خانم سمیرا آمد ماند و ایشان خیلی کمک کردند و توانستن به شال راهنمایی برسند و خدمت‌گزار هستند و آرزوی سلامتی برای خانم سمیرا و آقای حکیمی دارم.

سخنان راهنما همسفر سمیرا 

خداوند را شکر می‌کنم که یک‌بار دیگر توانستم در این جایگاه قرار بگیرم. از خدای خودم بسیار سپاسگزارم من هم این تولد زیبا را در ابتدا خدمت بنیان‌گزار محترم کنگره‌۶۰ جناب آقای دژاکام و خانواده گرانقدرتون تبریک عرض می‌کنم هم‌چنین خدمت دیده‌بان محترم آقای حکیمی تبریک عرض می‌کنم و حضور پر مهربون را به نمایندگی ملایر خوش آمد می‌گویم. به راهنمای محترم آقای بهمن و همسفر محترمشان خانم زهرای عزیز تبریک عرض می‌کنم امیدوارم که این عزیزان همیشه و همیشه در این مسیر بدرخشند و درخششان الهام‌بخش دیگران بشود . اگر بخواهم از خانم زهرای عزیز بگویم؛ خانم زهرا یکی از رهجوهاب خیلی خوب لژیون ما بودند، همیشه گوش به فرمان بودند و آموزش‌ها را به‌خوبی دریافت می‌کردند و خدا را شکر توانستند امسال شال خوش رنگ راهنمایی را به‌دست بیاورند و در جایگاه مبارک راهنمای تازه‌واردین هم خدمت کنند من برای این عزیز از صمیم قلبم به خاطر حضور مستمر و فعالش در کنگره خوشحالم؛ چون رشد یک مسافر هم همیشه در گرو حضور همسفری آگاه و صبور هست و مسافری که همسفر ندارد شاید به قله برسد اما در قله ماندن و خدمت کردن تنها با همراهی همسفر معنا پیدا می‌کند و امروز برای این عزیزان عزت و آرامش را آرزو دارم؛ چون این عزیزان با عملکرد درخشانشون شایسته بالاترین درجات هستند.

سخنان راهنما همسفر زهرا

سلام دوستان زهرا هستم همسفر؛ خدای خود را شاکرم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم تا بتوانم پیام رهایی را به انسان‌هایی که در رنج و بیماری اعتیاد هستند برسانم. من و مسافرم در این زمینه تمام تلاش خودمان را کردیم تا عمل سالم را انجام دهیم و سعی کردیم در جایگاه‌های مختلف خدمتی پیام کنگره را به‌درستی به گوش دیگران بفرستیم که البته کسب این جایگاه‌ها برای ما خالی از لطف نبوده و خدمت در هر یک از جایگاه‌ها بار آموزشی بسیاری برای ما داشته است. از تمام کسانی که به ما کمک کردند تا بتوانیم خدمت کنیم صمیمانه سپاسگزارم. از راهنمای خودم خانم سمیرا که‌ با حرکت درستشان راه را برای ما هموار کردند و الگوی خوبی بودند سپاسگزارم. از راهنمای مسافرم آقای احمد حکیمی تشکر می‌کنم که همواره با راهنمایی‌هایشان ما را در مسیر خدمت نگه داشتند و در راس از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را فراهم کردند بسیار سپاسگزارم.

عکاس و تایپ: مسافر ابراهیم لژیون چهارم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .