English Version
This Site Is Available In English

تعریفی دیگر از DST در سفر ویلیام

تعریفی دیگر از DST در سفر ویلیام

 ما همسفران، خواهران و مادرانی که در منزل مصرف‌کننده داشتیم و یا داریم،زندگیمان شباهت و وجه مشترک بسیاری با هم دارد. من هم مانند همه عزیزانی که مصرف‌کننده مواد‌مخدر داشتند، در تاریکی مطلق بودم و دنیا برایم تمام شده بود و دیگر هیچ چیز و هیچکس قادر نبود مرا نجات دهد و من در دنیای اعتیاد همسرم غرق شده بودم.

اعتیاد  مسافرم حتی روی جسم، روان و جهان‌بینی من هم تأثیر منفی گذاشته بود؛ زیرا خودم هم برای رهایی از این مسئله درگیر مصرف قلیان شده بودم و مصرف‌کننده را به چشم یک قاتل نگاه می‌کردم و همیشه ناسزا می‌گفتم. در سال ۹۷ ورق زندگی من برگشت و از طریق یکی از دوستان به کنگره‌۶۰ معرفی شدیم. به هیچ وجه نمی‌توانستم قبول کنم که مکان و روشی وجود دارد که بتواند به ما کمک کند.

به هر حال با اصرار همسرم به کنگره آمدم؛ اما به اندازه‌ای درونم پر از آشوب بود که تا مدت‌ها گریه می‌کردم. در زمان مشاوره توسط راهنمای تازه‌واردین در مورد چگونگی سفر مسافرم به من توضیح داده شد که در طول سفر و با خوردن داروی OT، قرار است حال مسافرم روزبه‌روز بهتر شود.

زمانی که وارد لژیون شدم  اندک‌اندک با آموزش‌های کنگره‌۶۰ دریافتم که مسافرم یک‌روزه مصرف‌کننده نشده است که بتواند یک‌روزه درمان شود، این‌جا بود که متوجه شدم برای اینکه به تعادل برسد باید در زمان مشخص، داروی OT خود را مصرف کند و من با چشم خود، نظاره‌گر بهبودی مسافرم بودم.

ناگهان فکری ذهنم را مشغول کرد که بعد از رهایی از شیشه و هروئین و الکل، به داروی OT اعتیاد پیدا نکند. البته این به دلیل نا‌آگاهی خودم از روش DST بود و آگاه نبودم که راهنمای ایشان طبق برنامه و طبق روش تدریجی یا همان DST داروی مسافرم را تیپر می‌کنند.

اکنون ۶ سال از رهایی‌ ما گذشته است و من به صراحت می‌توانم بگویم داروی OT در کنگره برای زندگی من  و امثال من یک داروی معجزه‌آسا بود.زمانی که من سفر ویلیام خود را آغاز کردم تازه متوجه معنی DST شدم و برای  سفر خودم DST را اینگونه معرفی کردم D، به مفهوم درمان S، روش صحیح وT، رهایی تاابد، البته صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ زیرا انسان جاری است. من در کنگره آموزش گرفتم که حال من زمانی خوب است که آموزش‌ها را کاربردی کنم و این قضیه روی مسافرم بسیار تأثیرگذار بود.

در کنگره‌۶۰ آموختم که به عنوان یک همسفر باید برای جسم و روح خود ارزش قائل شوم و همچنین به یک مصرف‌کننده به چشم یک بیمار نگاه کنم و تمام تصوراتم نسبت به پیش از ورود به کتگره‌۶۰ به مصرف‌کنندگان تغییر کرده است.

خدارا شکر می‌کنم که کنگره را سر راه من و امثال من قرار داد تا بتوانیم از این آموزش‌های ناب استفاده کنیم و بدانیم هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد حتی یک مصرف‌کننده که تصور می‌کند بیهوده است در حالی که ما هیچ نیستیم حتی اگر به هیچ فکر کنیم.

نویسنده: همسفر سونیا، رهجوی راهنما همسفر شبنم (لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر سپیده، رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر فرشته، راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی گیلان

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .