جلسه چهارم از دوره سی و یکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان، با استادی راهنما مسافر محمد ، نگهبانی مسافر رسول و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسۀ «DST ، OT» و «تولد اولین سال رهایی مسافر کریم » پنجشنبه 8 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که اجازه داد در کنار شما عزیزان حضور داشته باشم. این واقعاً لطف خداوند است که باعث میشود در چنین جایگاهی و جمعهایی شرکت کنم. اینکه بخواهیم بگوییم خداوند استثنائا ما را قابل دانسته، نه، به هیچ عنوان اینطور نیست. نوبتی که به ما داده شده را باید به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم.
اکنون نوبت ما است؛ اگر استفاده کنیم، از این صبر خارج خواهیم شد و خدا میداند دوباره چه زمانی نوبتمان خواهد شد، پس همیشه باید شکرگزار و سپاسگزار خداوند باشیم که در کنار همدیگر در کنگره ۶۰ حضور داریم. اما دستور جلسه: روش DST و داروی OT.
روش DST اولین چیزی است که هر کسی وارد کنگره میشود، چه آقایان مسافر و چه خانمهای مسافر، با آن آشنا میشود. حرف D به معنای دژاکام است و به معنای ۰/۸ و تیپر کردن است. حرف S همان پلههای ۲۱ روزه است. T که در پارامتر ۱۰ تا ۱۱ ماه میتواند بیماری را همراه با داروی OT درمان کند.
خیلیها نظرهایی دارند، در طول تاریخ، تیپر کردن فقط مخصوص شخص آقای مهندس نبوده است. وقتی تاریخچهی اعتیاد و پزشکی را میخوانیم، متوجه میشویم که افراد زیادی آمدند و این روش و متد تیپر کردن را با کارهای گوناگون، از جمله OT، تجربه کردند. حالا اینکه به عنوان نگهدارنده برسد، باید ببینیم با چه ضریبی و چه پلهای کم و زیاد خواهد شد. این مهم است.
روشی که آقای مهندس به دست آوردند، به ایشان القا شد و در اختیارشان قرار گرفت. اگر این روش DST نبود و این متد به وجود نمیآمد، مشکل اعتیاد حلشدنی نبود. با اینکه اعتیاد به سرعت در حال افزایش است، در سراسر دنیا، صرفاً مواد مخدر شناخته شده را لحاظ نکنیم؛ حتی در اطراف خودمان، افرادی هستند که خودشان را گرفتار دارو یا مواد نمیدانند.
این روش بسیاری از اشکالات دیگر را نیز برطرف میکند؛ آیندگان متوجه خواهند شد که چه اتفاق عظیمی رخ داده است. ما چون خودمان در این مسیر حضور داریم، شاید متوجه آن نشویم. نه به خاطر خواست خودمان، بلکه همهی ما انسانها وقتی تاریخ را میخوانیم یا تاریخچهی موضوعی را بررسی میکنیم، میبینیم افرادی که در آن زمان با یک کشف بزرگ روبهرو شدند، در لحظه متوجه عظمت آن نشدند.
اما با گذشت زمان، در آینده دربارهی آن صحبت شد و مشخص شد که چه عمل عظیمی صورت گرفته است. دربارهی کنگره ۶۰، روش DST و داروی OT نیز قطعاً چنین اتفاقی افتاد، در کتاب « ۶۰ درجه» میخوانیم که حکم قاضی در زمان خودش خیلی تأثیرگذار نیست. انشاءالله که بتوانیم درک کنیم و بهرهی کافی از روش DST و داروی OT ببریم.
داروی OT مخصوص مسافران و مصرفکنندگان است، اما روش DST در خیلی جاها کاربرد دارد و همه میتوانند از آن استفاده کنند. من یک گریزی هم بزنم به هفتهی آینده که هفتهی گلریزان است. اینجاست که میتوانیم اهمیت گلریزان و خدمات مالی در کنگره را درک کنیم، فرض کنید روش DST وجود داشت، اما پولی در کنار آن نبود، همت دوستان نبود و آقای مهندس تنها بودند.
روش DST بود، اما ساختاری که بتواند این روش را پیش ببرد، آزمایشگاه، دانشگاه، شعبه ایجاد کند، وجود نداشت. اینها نیازمند هزینههای عظیم و انرژی فراوان است. آقای مهندس دیروز فرمودند که؛ دانشگاه حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد هزینه داشته است. هر کدام از شعبهها اکنون میلیاردی هزینه میشود، یا رهن هستند یا خریداری شدهاند تا افراد بتوانند بنشینند، استفاده کنند و این روش را برای آیندگان رو به جلو ببرند.
تکامل روش DST فقط یک قسمت از قضیه است. اینکه در دل این روش چه چیزهایی نهفته است، مثل فرمول معروف E=MC² که انیشتین گفت، اما در دل آن علم عظیمی نهفته است. بشر باید هزینه کند، وسیله بسازد، سفر فضایی انجام دهد، تستهای مختلف انجام دهد تا به بهرهبرداری برسد.
روش DST نیز فراتر از آن است. بسیاری از سرطانها باید با این روش حل شوند، مشکلات زیادی باید رفع شوند، آزمایشهای سلولی و مولکولی انجام شود، ژنها بررسی شوند. اینها چیزهای بسیار مهمی هستند که آقای مهندس با کمکهای مالی افراد و پولهای گلریزان در حال انجام آنها هستند.
همینطوری نمیشود دستگاههای میلیاردی برای آزمایش خریداری کرد. پس قدر پولهایمان را بدانیم. هر کسی در حد وسع خودش، مهم نیست چقدر، ولی با بیشترین توان، اگر بخواهیم نتیجه بگیریم، انشاءالله در هفتهی گلریزان شاهد آن چیزی خواهیم بود که واقعاً درون ما اتفاق افتاده است.
آن چیزی که درون ما اتفاق افتاده است، باید خودمان باشیم و ببینیم چقدر قدرت بخشش پیدا کردهایم، چقدر میتوانیم از خودمان گذشت کنیم. به فکر دیگران باشیم؛ افرادی که قرار است در آینده بیایند و درمان شوند. اصلاً بحث اعتیاد نیست؛ کسانی که از سرطان و بیماریهای مختلف رنج میبرند، میتوانند از این مسیر بهرهمند شوند.
در هفتهی گلریزان، همهی این چیزها را اول به خودمان ثابت میکنیم و بعد به سیستم هستی اعلام میکنیم که ما در این خط هستیم. اگر لطفی از جانب خداوند شد و روشی ارائه شد، پس ما هم خواستار آن هستیم و سپاسگزاریم. اما دستور جلسهی دوم: یکمین سال رهایی مسافر کریم.
وقتی وارد کنگره میشوند، قانون است که در دو هفتهی اول حتماً تکلیفشان مشخص شود؛ بروند روی دارو و وارد لژیون شوند. اما کریم پنج ماه طول کشید؛ یک روز میآمد، یک روز نمیآمد، یک روز میگفت میآیم، یک روز میگفت نمیخواهم بیایم. بالاخره همهی اینها یک سیری است که ما خبر نداریم.
با مقاومتی که کرد و نقطه تحملی که پیدا کرد، در تازهواردین همه او را میشناختند. توانست سفرش را شروع کند و برخلاف بد آمدنش، وقتی سفرش را شروع کرد، سفر خیلی خوبی داشت. با اینکه مصرف زیاد و وضعیت ناجوری داشت، ولی اول کار سیدی نمینوشت. یک روز آمد لژیون بنشیند، گفتم کریم، سیدی؟ گفت بگذار بنشینم.
وقتی نشست، گفتم سیدی که نوشتهای را بده؛ گفت ننوشتم. مقاومت میکرد که سیدی ننویسد، ولی آخرش سیدیهایش را نوشت و سفر خوبی کرد. در کنگره خدمتگزار شد. برای امتحانها هم با جدیت تلاش میکرد، ولی شاید قسمت او نبود یا شاید کمی کمهمتی کرده باشد؛ خودش بهتر میداند. مطمئناً جزو راهنماهای کنگره در آینده خواهد بود. حرکتی که شروع کرده را جدی گرفته و پای حرکتش ایستاده است. مطمئناً نتیجهی خوبی خواهد گرفت.
من تبریک میگویم به آقای مهندس و همهی خدمتگزاران کنگره ۶۰. انشاءالله همهی ما در کنار هم بتوانیم به رشد برسیم.
.jpeg)
اعلام سفر مسافر کریم:
مدت مصرف: 30 سال
آنتی ایکس مصرفی: انواع آنتیایکس
(شیشه هروئین،متادون)
روش درمان:DST
داروی درمان:OT
نام راهنما: مسافر محمد
مدت رهایی: ۲۹ ماه و ۲۰ روز
ورزش: بدمینتون
اعلام سفر نیکوتین
مدت مصرف: 30 سال
نام راهنما: مسافر سعید
داروی درمان: نیکوتین خوراکی
مدت رهایی: ۲۲ ماه
خواسته مسافر کریم:
امیدوارم هر کسی که قدم به کنگره ۶۰ میگذارد، پیوندش با این حلقهی پرنور و شفابخش هیچگاه گسسته نشود و تمام مسافران به آرامش جسمی و روحی برسند.
سخنان مسافر کریم:
سلام دوستان کریم هستم یک مسافر. شاکر خداوند هستم که اجازه ورود به کنگره ۶۰ را به من داد تا مسیر درمان را آغاز کنم. از صمیم قلب از آقای مهندس، راهنمای عزیزم آقا محمد که هرچه دارم از ایشان دارم، آقا سعید راهنمای سفر دوم، ایجنت، مرزبانان و همه خدمتگزاران کنگره ۶۰ تشکر میکنم.
در دوران مصرف، افراطی عمل میکردم. بعد از دو سال، به تزریق روی آوردم و حدود ۱۰ تا ۱۵ سال مواد مخدر را با این روش مصرف کردم. به نقطهای رسیدم که به خودم گفتم باید ترک کنم. سمزدایی کردم و آمپول نالوکسان به من تزریق میکردند تا از تزریق نجات پیدا کنم. آن دوران واقعاً سخت و دردناک بود.
بعد از ترکهای ناموفق، با کراک و متادون آشنا شدم، اما آنها هم جواب ندادند. سپس به شیشه روی آوردم. ابتدا فکر میکردم چون مورفین ندارد، درد خماری نمیکشم، اما بعد از مدتی فهمیدم شیشه هم راهحل نیست. جالب است که اکثر افراد شیشه را برای بیدار ماندن مصرف میکردند، اما من برای خوابیدن!
در سال ۱۳۷۸ تصادف کردم و برای ورود به اتاق عمل، ۱۷۰۰ واحد مورفین به من تزریق کردند. دکتر پرسید: «شما چقدر مصرف میکردید؟» چون همیشه سرنگ در جیبم بود و ساعت برایم مفهومی نداشت. امسال هم تصادف دیگری داشتم و فقط یک واحد مورفین به من تزریق شد، اما همان یک واحد حال مرا بد کرد. به دکتر گفتم چرا مورفین تزریق کردید؟ این تفاوت نشان میدهد که درمان چقدر مؤثر بوده است.
وقتی وارد کنگره شدم، همانطور که آقا محمد گفتند، ۹ ماه فقط میآمدم، حاضری میزدم و میرفتم مصرف میکردم. شیشه و هروئین را با هم میکشیدم و نمیتوانستم وارد پروسه درمان شوم. تخریب من بسیار بالا بود. تا اینکه آقا محمد گفت: «میخواهی بمانی یا بروی؟» گفتم: «خواسته دارم، ولی نمیدانم چهکار کنم.» گفتند: «دلیلش این است که خیلی مصرف میکنی.» صبح، ظهر، شب برایم فرقی نداشت، فقط مصرف میکردم.
بعد از سه ماه، مصرف شیشه را قطع کردم. قبل از آن، شیشه، هروئین، متادون و اوتی مصرف میکردم. بعد از سه ماه فقط متادون و هروئین مصرف میکردم. بعد از دو ماه دیدم که مصرف داروی من هر وعده دو سیسی می باشد و اگر ادامه بدهم باید سفر مجدد کنم به همین دلیل وارد پروسه درمان شدم و به رهایی رسیدم.
هفت ماه سیدی ننوشتم. آقا محمد راست میگفت، چون اصلاً نمیدانستم کجا میآیم و چهکار میخواهم بکنم. فقط جسمم میآمد. نمیدانم چه کسی مرا میآورد. حتی اگر از سر لژیون بلندم میکردند، نمیرفتم چون جای دیگری نداشتم. به آخر خط رسیده بودم.
۲۱ ماه طول کشید تا به رهایی رسیدم: ۹ ماه اول بدون دارو، ۱۲ ماه بعد با دارو. وقتی وارد لژیون درمان سیگار شدم، تازه فهمیدم چقدر تخریب برای خودم ایجاد کردهام. آنجا بود که فهمیدم کجا آمدهام. یک روز آقا محمد گفت: «آقا کریم، سیگار نمیکشی؟ چیزی نمیکشی؟» باورش نمیشد که دیگر چیزی مصرف نمیکنم. از اینکه به صحبت های من گوش کردید از همه شما ممنونم.
خواسته همسفر:
آرزو میکنم جمع پرمهر و پویای شما همواره پایدار و برقرار باشد، و حال دلتان همیشه خوبِ خوب باشد.
سخنان همسفر جواد:
سلام دوستان جواد هستم یک همسفر، در گذشته، ایدهای در ذهن داشتیم که شاید امروز گفتنش مناسب نباشد، اما لازم میدانم آن را با شما در میان بگذارم. روزی با رئیس مواد مخدر شهرستان که بعدها رئیس مواد مخدر استان شد، در ارتباط بودم.
در یکی از جلسات، پیشنهادی مطرح کردیم که به شورای شهر و نماینده مجلس نیز رسید: ایجاد یک جزیره برای افراد درگیر با مواد مخدر، تا با قطع ارتباط با جامعه، فقط غذا دریافت کنند و اگر توانستند نجات یابند، خدا را شکر؛ و اگر نه، تا روز قیامت در آنجا بمانند.
اما آقا کریم، که تجربه حضور در انجیاوهای مختلف را داشت و نتیجهای نگرفته بود، با ورود به مسیر کنگره ۶۰، تحولی عظیم را آغاز کرد. او بارها میگفت: «این بار میخواهم ترک کنم.» ما در یک خانه زندگی میکردیم و مادرم بیمار بود. رفتار و روحیه کریم، خانه را روز به روز آشفتهتر میکرد. همین موضوع باعث شد به فکر آن جزیره بیفتیم.
اما رئیس مواد مخدر گفت: «اگر این طرح اجرا شود، فقط شما و چند نفر دیگر باقی میمانید!» پس با شورای شهر، نماینده مجلس و مقامات بالاتر صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که راه نجات، مسیر دیگری دارد؛ جزیره راهحل نیست. امروز، سیام اکتبر، روز جهانی مربی است.
جا دارد از اساتید، مربیان و راهنمایان عزیز، بهویژه آقا محمد، راهنمای آقا کریم، تشکر ویژهای داشته باشم. شیخ ابوالحسن خرقانی میفرماید: «هر که در این سرا درآید، نانش دهید؛ از ایمانش مپرسید. جان است که به درگاه باریتعالی جان ارزد.» شما نیز، بدون پرسش از دین و مذهب، همه را پذیرفتید. این جمع را پاینده نگه دارید و به دیگران نیز توصیه کنید.
آقا داوود، آقا ابراهیم، آقا رسول، آقا امیر و آقا حمید عزیز، در ماندن کریم در کنگره بسیار کمک کردند. من خودم ابتدا به کنگره ۶۰ پایبند نبودم، تا اینکه با آقای امینی تلفنی صحبت کردم و از ایشان خواستم نسبت به کریم سختگیری کنند. چون شغل خودم تدریس است، به سختگیری اعتقاد دارم. ایشان گفتند: «فقط چند ماه فرصت دهید. کریم باید خودش را پیدا کند. اگر خودش را پیدا نکند، سختگیری نتیجه نمیدهد.»
همانگونه که در پیام سفر دوم، به شناخت خود اشاره شده است. این شناخت را نباید دستکم گرفت. عرفا نیز برای رسیدن به سیر و سلوک، از خودشناسی آغاز میکردند. شما اکنون به خودشناسی، خداشناسی و جهانبینی رسیدهاید. فقط برخی تازهواردان هنوز قلبی و فکری به آن نتیجه نرسیدهاند.
استاد همایی سه «عین» را بسیار مهم میدانست: عشق، علم و عرفان. شما عشق را با حضور در اینجا نشان دادید، علم را از راهنمایان آموختید، و عرفان همان خودشناسی و خداشناسی است؛ همان جهانبینی که در کوچه و بازار دنبالش میگشتید و نمییافتید. نسخههای مختلفی به شما داده میشد، اما هیچکدام حال دلتان را خوب نمیکرد. اما امروز، در چهرههای شما، حال خوش را میبینم؛ یکی از دیگری شادتر، پرانرژیتر و با روحیهتر.
این حال خوش را مدیون اساتید، راهنمایان و در رأس، آقای مهندس دژاکام هستیم.
.jpeg)
ضبط صدا : مسافر رضا ل۵
تایپ: مسافر فرزاد ل۲، مسافر جواد ل۱۹، مسافر مهدی ل۱۷، مسافر علی ل۳، مسافر محمد ل۱۵، مسافران مهدی، مجید و امید ل۱
ویرایش: مسافر علیرضا ل۶، مسافر مرتضی ل9
عکاس: مسافر ایمان
تنظیم و ارسال: مسافر جواد ل۱۴
- تعداد بازدید از این مطلب :
295