English Version
This Site Is Available In English

کنگره قلعه ی عقل است و ما باید سرباز دانایی آن باشیم

کنگره قلعه ی عقل است و ما باید سرباز دانایی آن باشیم

هفتمین جلسه از سی و هفتمین دوره کارگاه‌های آموزش عمومی کنگره ۶۰ شعبه نیما یوشیج بهشهر به استادی راهنمای محترم آقای الیاس، نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر منوچهر با دستور جلسه "OT ٫ DST" در روز پنج‌شنبه مورخ ۱۴۰۴/۰۸/۰8 رأس ساعت 15:30 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان الیاس هستم یک مسافر
در ابتدا سپاسگزار خداوند، آقای مهندس و روش dst هستم که باعث گردید، توفیق خدمت شامل حال ما شود و بتوانیم در کمک کردن به انسان‌هایی که در رنج هستند سهیم باشیم. به ایجنت قبلی آقای محمد که خدمت بی‌منت انجام دادند خدا قوت می‌گویم امیدوارم در هر جایگاهی که هستند موفق و تندرست باشند و یک تبریک هم به آقای مسعود بابت جایگاه ایجنتی می‌گویم، امیدوارم بهترین خودشان در جایگاهی که هستند باشند.


دستور جلسه امروز دو بخش دارد، بخش اول مربوط به دستور جلسه هفتگی اوتی و روش dst می‌باشد و بخش دوم مربوط می‌شود به تولد یک سال رهایی مسافر رضا، به‌رسم کنگره از ایشان می‌خواهم که بایستند و خودشان را معرفی کند.
دستور جلسه اوتی و روش dst، اوتی به گفته آقای مهندس یکی از چیزهایی است که ایشان برای ما به یادگار گذاشتند و درمان در کنگره را در قسمت جسم مسافر بسیار راحت کرد. وقتی به گذشته کنگره نگاه می‌کنیم، کسانی که پیشکسوت بودند و جزو مسافران اولیه کنگره بودند، می‌بینیم که بعضی با تریاک کشیدنی سفر کردند و بعضی با تریاک خوراکی سفر کردند و در مورد سفرشان که صحبت می‌کنند می‌بینیم که چه مشکلاتی را داشتند.


مسافری که الآن از اوتی استفاده می‌کند شاید نداند که چه سختی‌هایی بابت اینکه اوتی وارد پروسه درمان بشود کشیده شد و آقای مهندس چه مشکلاتی برایش به وجود آمد، در زمانی که مصرف‌کننده مواد مجرم بود و حساسیت روی مواد و تریاک خیلی زیاد بود، در آن زمان بیان کردند که ما مصرف‌کننده مواد مخدر را با تریاک درمان می‌کنیم.
سختی‌های خیلی زیادی کشیده شد که الآن مسافر نامه اوتی دریافت می‌کند و خیلی راحت دارویش را از کلینیک می‌گیرد و با سرنگ از آن استفاده می‌کند و هیچ دغدغه‌ای هم ندارد. باید سپاسگزار آقای مهندس باشیم و بدانیم که اگر الآن به اوتی می‌گوییم داروی شفابخش، زیر پرچم متد dst است که آبرو پیداکرده است. ما اگر روش dst را از اوتی برداریم بازهم می‌شود همان مواد مخدر که در بیرون مصرف می کنند و چه‌بسا مصرف‌کننده با آنتی ایکس اوتی وارد کنگره می‌شود.

امیدوارم که قدر این دارو و این روش را بدانیم، از همه عزیزانی که در قسمت اوتی خدمت می‌کنند، خصوصاً آقای بابک لطفی دیده بان اوتی تقدیر و تشکر می‌کنم.
بخش دوم دستور جلسه، تولد یک سال رهایی آقا رضا می‌باشد، رضا هم با حال خراب وارد کنگره شد و فقط به کنگره آمد که ببیند در اینجا چه خبر است و طبق گفته خودش اصلاً قرار نبود سر لژیون بیاید، ۳ جلسه تازه واردین را آمد و فقط به خاطر راهنمای تازه واردین که به ایشان مشاوره داده بود گفت من سر لژیون می‌نشینم، همان جلسات اول از من پرسید که من چرا باید به حرف‌های شما گوش کنم؟ گفتم برو و نوشتار مصرف‌کننده کیست را بخوان، رفت خواند و جلسات بعد دیدم که مرتب و منظم شد.

احساس کردم که جوابش را گرفت و یکی از رهجوهای فرمانبردار بود و کسی بود که مراحل را طی کرد سی‌دی‌ها را نوشت و به درمان رسید، امیدوارم که در ادامه هم همین‌طور باشد و خدمتگزار خوبی برای خانواده خودش و کنگره ۶۰ باشد. همچنین به همسفر ایشان که در جمع ما هستند تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم که این تولد بهانه‌ای باشد که ایشان به‌عنوان همسفر بیایند و سفرشان را شروع کنند و درنهایت امیدوارم که همه ما که در کنگره هستیم و این کنگره که مانند قلعه عقل است، ما نیز مانند سربازان دانایی عمل کنیم تا بتوانیم از دانایی کنگره استفاده کنیم و پیام درست را به قلعه عقل برسانیم.

در ادامه ...

تولد یکسال رهایی مسافر رضا

رضا جان

برای انجام عمل فکری ، دچار اشکال نخواهید شد ؛ زیرا برای تعادل خود ، نیروی بسیار قوی در‌ خود دارید و تقویت آن ؛ مانند سدی است بر پرخروش ترین و عظیم ترین رودهای جهان . در راه ایزدان ، قدم نهادن است . با آن ، دارای بال های قوی بشوید و به نقاط غیر ممکن ، پرواز نمایید . شما در طوفان نخواهید بود ؛ زیرا عقابی که با نیروی ایمان در‌ پرواز باشد ، بر فراز طوفان و ابر و باد است و آن نیروی ایزدی است که فائق بر همه ی آن هاست

این تولد پرشگون باد

مشارکت مسافر رضا :

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر
خدا را شکر می کنم که در جمع شما دوستان هستم ، از آقای مهندس و خانواده محترمشان ، راهنما خوبم آقا الیاس و همه خدمتگزاران بی نهایت سپاسگزارم. من قبل از ورود به کنگره خیلی راه ها را امتحان کردم که به درمان برسم اما هر دفعه تخریبم بیشتر از قبل شد. من آنتی ایکس متادون داشتم و در یکی از شهرها نزد پزشکی مراجعه  کردم در بدو ورود پرسشنامه ای به من دادند تا آن را تکمیل کنم ، مواد مصرفیم متادون بود آن  را که فهمیدند گفتند ما متادون را نمی توانیم درمان کنیم و اگر این کار را کنیم تیک های عصبی می گیرید و تا آخر عمرتان همراه شماست، پرسیدم پس راه حل چیست؟ گفتند راهش این است که شما مصرف کننده تریاک یا شیره شوید سازگاری پیدا بکنید و بعد می توانیم درمان را بر روی شما آغاز کنیم .به دلیل حالات بد و نامناسبی که برای من در منزل در حال ایجاد شدن بود به مرکز دیگری مراجعه کردم .چرت زدن هایم خیلی زیاد شده بود،آن مرکز هم همین حرف را به من زدند .ولی برای من مصرف تریاک و شیره بسیار سخت بود،چون از بوی آن حالت تهوع می گرفتم .با یکی از دوستانم مشورت کردم و توصیه کرد به جایی که من پیشنهاد می کنم برای درمان خود مراجعه کنید.

دو سالی می شد که من مصرف کننده تریاک و متادون شده بودم و در همین حین بی خبر از دوستم بودم و غیبت های او را حس کردم .طی تماسی جویای احوالش شدم که به من گفت چند مدتی است که به کنگره۶۰می روم ،پرسیدم کجاست برایم از کنگره بگو .این شد که صحبت های یک در مورد کنگره با من داشت .تابستان ۱۴۰۲بود که برای اولین بار به همراه این دوستم قدم به کنگره گذاشتم .راهنمای تازه واردینی بود به نام آقا حمید که فکر می کنم الان  در نمایندگی گرگان حضور دارد .سه جلسه تازه واردین در خدمت ایشان بودم .در انتها از من خواست که یک لژیون انتخاب کنم ،گفتم من وارد لژیون نمی شوم.منتظر دوستم هستم که لژیونش تمام شود تا برویم .حرفی به من زد که دلیل ماندگاری من در کنگره شد.به من گفت از شما معذرت می خواهم که نتوانستم قانعت کنم .اگر می توانستم قانعت کنم بی شک حالت خوب می شد.

در آن زمان در تاریکی قرار داشتم .تصور می کردم اگر ما را به لژیونی معرف کند یک امتیازی برای او محسوب می شود و در پاسخ به ایشان گفتم بیا برویم تا یک لژیون انتخاب کنم.در ذهنم فکر می کردم که قرار است برای او کاری انجام دهم و لطفی کرده باشم .گفت خودت هر راهنمایی که حس خاصی به او پیدا کردی برو و سر لژیون او بنشین.بعدها فهمیدم که امتیازی در کار نیست و لطف شامل حال من شد نه این راهنمای تازه واردین.تاریکی دیگری که درگیرش بودم این بود که به خودم می گفتم اگر قرار است انتخاب کنم راهنمای خوشتیپ را انتخاب کنم و بنشینم و تا نیم ساعتم بگذرد و بعد بروم .و این شد که در لژیون آقا الیاس نشستم .

به ایشان گفتم یک دلیل بیاور که من در لژیون بمانم و به حرف شما گوش بدهم .متقاعدم کن تا ماندگار شوم چرا که نیم ساعت بیشتر فرصت نداری. در نهایت چیزی که نمی خواستم اتفاق افتاد. در اواخر مصرفم حال خوبی نداشتم .در منزل البته همسفرم با مصرفم مشکلی نداشت ولی اخلاقم خیلی تغییر کرده بود، کسانی که مصرف کننده اند می فهمند چه می گویم .این را بگویم در منزل حال بدی نداشتم و به همسفرم خوش می گذشت.

خلاصه اینکه در لژیون که قرار گرفتم راهنما از اعتیاد مطالبی را گفت که تا به حال نشنیده بودم .آخر جلسه به راهنمایم گفتم می شود من صحبت های شما را ضبط کنم گفت احتیاجی به ضبط کردن ندارد چند جلسه که بیایی صحبت های مهندس و استاد امین را متوجه می شوی .آخر ساعت گفتم من که در حال رفتنم یک جمله بگو که دلیل ماندنم در کنگره شود .گفت برو نوشتار مصرف کننده کیست را بخوان .رفتم خواندم و فهمیدم که همچین شخصیتی بر ما حاکم است.

اما در مورد همسفر و مشارکت کردن دو نکته ای که راهنما همیشه تاکید به توجه نمودن به آن را دارد .حس کردم که دقیقا از همان نقاط در حال آسیب دیدنم .یادم می آید اوایل سفرم بود و می‌دیدم که همسفران می آمدند بالا و مورد استقبال گرم مسافران خود قرار می گرفتند .برای من خیلی جالب بود .می دیدم که دست همسفر خود را می بوسیدند و در عین حال من خجالت می کشیدم .هرچند این حرکت در واقع سطح بالای احترام مسافر به همسفر در کنگره و توجهی که به او دارد را نشان می دهد.راهنمایم به مزاح به من گفت شما باید بروی منزل و همین کارها را انجام بدهی.

ما هم به حرف راهنما گوش کردیم رفتیم و همراه با همسفر به رستوران رفتیم و واکنش تعجب برانگیزی داشت .و در ادامه فردای آن روز هم به سینما رفتیم .دخترم که این اتفاقات برایش عجیب بود به من گفت بابا شما بفرما مصرف کن من هزینه تریاکت را میدهم بشین دوباره بکش .تصور می کرد من مریض شدم و مشکلی دارم


برای رهایی از آقا الیاس سپاسگزارم زحمت کشیدند مرا همراهی کردند.زمانی که مهندس گل رهایی را به من دادند خواستم تشکر کنم از جناب مهندس بابت زحمات فراوانی که می کشند .چنان تغییری در من بوجود آورد، شخصی مانند من که قصد رهایی را نداشت اینطور به رهایی رسید .پس برای کسانی که خواسته ی رهایی را دارند خیلی ساده تر خواهد بود.مهندس در پاسخ به من فرمود از راهنمای خود تشکر کن .گفتم من از دست راهنمای خودم شاکی ام،مهندس گفت چرا ؟گفتم از من رهجویی ساخته که  شدم شوینده ی لباس و ظرف!خدا را شکر که با حال خوش در کنگره حضور دارم .و سپاس از شما که با لبخند خود به من انرژی دادید .ممنونم که به صحبت های من گوش کردید.

مشارکت همسفر زهرا:

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر.
هرچیزی که مسافرم در مشارکت خود گفت عین حقیقت است و اتفاق هایی که افتاد تلخ و شیرین آن را تجربه کردیم
خداوند را شاکرم که همسفرم سلامتی اش را بدست آورد .سپاسگزار آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم که همچین بستری را فراهم کردند تا اتفاق های خوب در زندگی امثال من جاری شود .مسافرم اینگونه به رهایی ناب برسد و اینطور شادی به زندگی ما سرازیر شود.از آقا الیاس راهنمای مسافرم بسیار تشکر می کنم که تواستنند تغییرات بزرگی را در آقا رضا ایجاد کنند هرچقدر تشکر کنم کم است.و در آخر تشکر می کنم از مسافرم که سختی را تحمل کرد در این مدت همراه با درد زیاد .من رنج کشیدن او را می‌دیدم و نمی توانستم کاری برایش کنم جز اینکه شریک در درد او باشم .به هر حال خداوند را شکر می کنم و از همه شما سپاسگزارم که به صحبت های من گوش کردید.

ویرایش و بارگذاری :مسافر محمد جواد لژیون هشتم مسافر علی لژیون پانزدهم 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .