English Version
This Site Is Available In English

نمادی از درمان در کنگره۶۰

نمادی از درمان در کنگره۶۰

پنجمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی دکتر علیرضا (مبارکه)، با استادی راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی مسافر یحیی و دبیری مسافر کوروش با دستور جلسه اول « DST . OT » و دستور جلسه دوم « جشن اولین سال رهایی مرزبان محترم مسافر مهدی » روز پنج‌شنبه 8 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، مهدی هستم یک مسافر. سپاسگزار خدای بزرگ هستم که امروز به ‌واسطه دستور جلس DST  و  OT و تولد یک‌سال رهایی مرزبان محترم آقا مهدی در خدمت شما عزیزان هستم. اگر به پیرامون خودمان و دنیای اطراف نگاه کنیم می‌بینیم که خدا را شکر، همه‌ چیز برای ما مهیا است. اگر یک مقایسه‌ای بکنیم نسبت به ۵۰ یا ۱۰۰ سال گذشته می‌بینیم که همه انسان‌ها در رفاه نسبی قرار دارند یکی کمتر و یکی بیشتر. اما با وجود این امکانات و این رفاهیات که همه انسان‌ها دارند، در نهایت از یک‌سری بیماری‌های لاعلاج رنج می‌برند که هنوز درمان‌شان پیدا نشده است. دانشگاه‌های بزرگ با بودجه‌های کلان، در تلاش‌ هستند که درمانی برای این بیماری‌های ناشناخته پیدا کنند، ولی متأسفانه موفق نمی‌شوند. خدا را شکر نزدیک به ۳۰سال پیش برای صورت‌ مسئله اعتیاد روشی به نام DST توسط بنیان کنگره۶۰، آقای مهندس حسین دژاکام کشف شد.
این‌ که می‌گویم "کشف"، و آقای مهندس عنوان کردند که واقعاً کشف بزرگی است و گزافه‌گویی نیست. ما در سطح دنیا که نگاه می‌کنیم، بیماری اعتیاد، بیماری‌های اعصاب و روان و سرطان‌های مختلفی هست که هنوز هیچ درمانی برای آنها پیدا نشده است. ولی خدا را شکر، در کنگره به‌ واسطه کشف عظیم متد DST درمان قطعی مواد مخدر کشف شد. فرقی نمی‌کند هر نوع ماده مخدر، حتی مواد مخدری که در آینده می‌آید هم توسط این روش  قابل درمان است. در رابطه با بیماری‌های دیگر نیز کشف‌هایی صورت گرفته و آقای مهندس مقالات بسیاری به دانشگاه‌ها و مؤسسات عالی کشورهای دیگر ارسال کرده‌اند.

می‌بینیم که تمام این مقالات در سطح اول دنیا مطرح و بررسی می‌شود و از این بابت باید به خودمان  باید ببالیم. ولی تأسفی هم که وجود دارد این است که هنوز بعصی از ما عظمت و ارزش آن را به درستی درک نکرده‌ایم. این کشف عظیم چیست؟ اگر این کشف در خارج از ایران اتفاق می‌افتاد ما باید چقدر هزینه می‌کردیم تا برای درمان، از این روش استفاده کنیم؟ اکنون همه امکانات در اختیار ما به صورت رایگان  هست، این روش هست، دارو هست، ولی متأسفانه فراموش می‌کنیم و دل به درمان نمی‌دهیم و اعلام می‌کنیم که این روش هم برای ما تأثیری نداشته است. جناب آقای مهندس می‌گویند: علم، خروجی‌اش مهم است. ببینید کنگره۶۰ در این چند سال چقدر خروجی به ‌واسطه روش DST و داروی OT در زمینه مواد مخدر داشته‌ایم. خروجی‌هایی که صد درصد دیگر برگشتی به مواد مخدر و بیماری اعتیاد ندارند. ما و خانواده‌هایمان چقدر آرزو داشتیم که ای کاش اعتیاد نداشتیم، ای کاش ثروت نداشتیم ولی بیماری سرطان نداشیم. ارزش این کشف در این لحظات مشخص می‌شود. در کنگره۶۰ مواد مخدر، سیگار، مشکل اضافه وزن و چاقی به‌راحتی درمان می‌شود.
بیماری‌های سرطان دارد به‌ واسطه روش DST درمان می‌شود و دیگر از این بهتر چه می‌خواهیم؟. ما به‌ زودی‌ کمتر از ده روز دیگر هفته گلریزان را در پیش داریم. کسانی که قصد دارند در این جشن شرکت کنند از همین امروز اعلام آمادگی کنند. در قبال یک بیماری خطرناک مثل اعتیاد یا سرطان که قابل درمان نیست و باید هزینه‌های گزافی پرداخت کنیم، شش میلیون تومان واقعاً پولی نیست، شصت میلیون تومان هم همین‌طور. اکنون هزینه یک مشاوره و روان‌شناس حدود پانصد هزار تومان است. آخر هم روان‌شناس دو تا قرص رهاکین برایتان می‌نویسد و می‌گوید آرام باشید. این چه نتیجه‌ای دارد جز عادت کردن به این قرص‌ها ؟ ولی خدا را شکر می‌بینید که همه امکانات در کنگره فراهم است. آموزش‌های ناب و جهان‌بینی‌ که هر هفته در اختیار ما قرار می‌گیرد چقدر ارزش دارد؟ همه این امکانات در اختیار ما هست ولی حاضر نیستیم دست خودمان را بلند کنیم و بگوییم من حاضرم در این جشن گلریزان شرکت کنم.

من مطلب آخر را در رابطه با دستور جلسه بگویم برای ورود یه لژیون سردار در جشن گلریزان سعی کنید حساب گرانه فکر نکنید. اگر بخواهیم حسابگرانه فکر کنیم، کنگره خیلی بیشتر از اینها به گردن من حق دارد این بحث حسابگرانه آن  سعی کنیم.  ورود ما به جشن گلریزان در لژیون سردار و پرداخت آن اول باید حسگرانه باشد که چی حس کردیم و چقدر دریافت کردیم و بعد از آن عاقلانه باشیم. در مورد دستور جلسه دوم: مهدی وارده لژیون هشتم شعبه‌ی دکتر علیرضا شد و دهمین رهجو‌ی من بود. خب شیطنت‌های خیلی خاصی مهدی دارد در سفر اول هم که بود خیلی شیطون بود و منم بارها به او گفتم تو پیش فعال هستی و اگر امکان آن بود من خودم به او قرص می‌دادم که از این پیش فعالی بیرون بیاید اما به واسطه این اتفاق و این جرقه کنگره 60 را فهمید که چی است.
یک بار سر لژیون تلفنش زنگ خورد و من اجازه ندادم که آن لحظه جواب بدهد و به او گفتم سر لژیون اجازه تلفن جواب دادن ندارید و اگر جواب دادی به ضررت تمام می‌شود گوش داد و جلسه بعد با یک حالت آمد گفت طلبکار بود و بعد از جلسه که با او تماس گرفتم از او معذرت خواهی کردم و گفتم ببخشید سر جلسه بود و او از مهدی سوال می‌کند که کجا میروی کنگره می‌روی بعد هم از او سوال کرده اسم راهنمات چیه و مهدی برای او توضیح داده و او به مهدی گفته چون به کنگره می‌روی فعلاً از طلبم چشم پوشی می‌کنم به شرط آن که سفر خوبی داشته باشی و راهنما ازت راضی باشد و این یک جرقه ایی شد که مهدی رها شد . خدمتگذار شد. در انتخابات مرزبانی شرکت کرد و شال مرزبانی را دریافت نمود.

اعلام سفر مرزبان محترم مسافر مهدی:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر: آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره و تریاک روش درمان DST داروی درمان OT مدت سفر 11 ماه و 12 روز، رهایی 1 سال و 4 ماه و 5 روز، ورزش در کنگره فوتبال.
آرزوی مرزبان محترم مسافر مهدی:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر، از خدا می‌خواهم که کنگره۶۰ جهانی شود. و من هم بتوانم به خدمت در کنگره ادامه بدهم.
آرزوی همسفر مرضیه:
سلام دوستان مرضیه هستم یک مسافر، آرزوی من رهایی همه سفر اولی‌ها است.
صحبت‌های مرزبان محترم مسافر مهدی :
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. ابتدا از آقای مهدی صدیقی و راهنمای خوبم اقا مهدی و راهنمای همسفرم و تمام خدمتگزاران کنگره۶۰ تشکر می‌کنم. من قبل از کنگره به مشاره می.رفتم و جلسه‌ای پانصدهزارتومان هم پول می‌دادم، اما حالم هر روز بدتر از دیروز بود. مشاوره گفت برو قرص مصرف کن، به همسفرم هم گفته بود دو راه داری یا طلاق بگیری و یا به زندگی مشترک ادامه بدهی. در این شرایط با کنگره۶۰آشنا شدم. و در نهایت به رهایی و درمان رسیدم.
صحبت‌های راهنمای محترم همسفر امیره:
سلام دوستان امیره هستم یک همسفر، این جشن را ابتدا به بنیان کنگره۶۰ مهندس دژاکام تبریک می‌گویم. به اقا مهدی و راهنمای محترمشان و خانم مرضیه همسر آقا مهدی هم تبریک عرض می‌کنم. اولین سال تولد خیلی باارزش است چون برای تازه‌واردان مثل یک نماد است، نمادی از درمان در کنگره۶۰ و رهایی و حال خوب خانواده مسافر.

صحبت‌های همسفر مرضیه:

سلام دوستان مرضیه هستم یک همسفر، سپاسگزار خداوند هستم که الان در خدمت شما هستم. زمانیکه تولد مسافرم شد به خودم گفتم یعنی واقعاً تولد مسافر من هم رسیده و همیشه آرزوی این روز را داشتم و فکر می‌کردم هیچ وقت مسافرم را در این جایگاه نمی‌بینم. روزها فکر می‌کردم و شب‌ها تا صبح با خدای‌ خودم حرف می‌زدم و فکر می‌کردم که چگونه می‌توانم خودم و مسافرم را از اعتیاد بیرون بکشم. تنها راهی که رفتم مشاوره بود چندین ماه مشاوره رفتم و دو راه بیشتر به من نداد یا اینکه طلاق بگیرم و یا بسوزم و بسازم و تا آخر عمرم با یک فرد مصرف کننده زندگی کنم. طلاق نمی‌توانستم بخاطر بچه‌هایم بگیرم‌ و زندگی کردن با یک شخص مصرف کننده برایم خیلی سخت بود و نمی‌توانستم با شخصیت او کنار بیاییم. فروردین ماه شد و بچه‌هایم را به کتابخانه‌ایی دقیقا روبه روی شعبه است می‌آوردم و من به آدم‌هایی که با لباس سفید مرتب و منظم وارده اینجا می‌شدند نگاه می‌کردم رفتم پیش مشاورم و به او گفتم می‌روم به کنگره و او به من گفت که نرو چون هم مصرف می‌کند و هم دارو می‌خورد .یک روز منتظر بچه‌ها بودم که از کتابخانه بیایند و من تو ماشین خیلی گریه می‌کردم. از یه آقایی پرسیدم که اینجا چه خبره چیکار می‌کنند او برام توضیح داد و گفت اگر مصرف کننده داری بیارش شک نکن که اینجا خوب می‌شود.

رفتم با خواهر مسافرم در میان گذاشتم و به من گفت که من یک نفر را می‌شناسم که بخاطر پدرش به کنگره می‌رود شمار او را به من داد و ایشان من را خیلی راهنمایی کرد و اذن ورود من به کنگره صادر شد با یه حال خیلی بدی وارده کنگره شدم و به خودم  همیشه می‌گفتم که چرا من باید در زندگی‌ام مصرف کننده داشته باشم؟ مگر من مصرف می‌کنم که باید به کنگره بیاییم و همیشه گله می‌کردم و چهره خودم را پشت یک ماسک پنهان می‌کردم وارد لژیون شدم، راهنمایم همیشه خیلی با من صحبت می‌کرد و خانم امیره همان عشقی بود که سر وقت به سراغ من آمد. چند ماه در لژیون خانم امیره بودم و هنوز با آن ماسک سر لژیون بودم سی‌دی نمی‌نوشتم و نه مشارکت می‌کردم و همیشه با مشکلات کلنجار می‌رفتم و مشکلات زیادی را طی کردم . کم‌کم با کنگره راه آمدم و مشکلات را یکی یکی حل کردم و الان در این جایگاه قرار دارم.
پیام من به سفر اولی‌ها این است که تولدها را ببینند و روزی در این جایگاه قرار بگیرند. از مهندس تشکر می‌کنم که این جایگاه مقدس را برای ما ایجاد کردند، از آقای مهدی غلامی تشکر می‌کنم که مسافر من را دو سال تحمل کردند و به ایشان آموزش دادند از راهنمای خودم خانم امیره تشکر می‌کنم بابت تمام زحماتی که برای من کشیدند و از همه شما که در جشن ما شرکت کردید سپاسگزارم.

تایپ: مسافر احسان و همسفر پیمان
عکس: مسافر مهدی
تنظیم و ارسال: مسافر حسین

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .