English Version
This Site Is Available In English

خدمتِ بدون دریافت آموزش، خیانتی بیش نیست

خدمتِ بدون دریافت آموزش، خیانتی بیش نیست

جلسه هفتم از دوره دوم سری لژیون‌های خدمتگزاران نمایندگی جهانبین شهرکرد، به نگهبانی ایجنت محترم مسافر محمدجواد و استادی راهنمای محترم مسافر حسین و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «‌سی‌دی عشق» در روز سه‌شنبه ۶ آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان، حسین هستم یک مسافر؛

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که اجازه داد در جمع عزیزانِ خدمت‌گزار و عاشق حضور داشته باشم. از آقای محمدجواد، ایجنت محترم، تشکر می‌کنم که فرصت حضور در جلسه‌ی خدمت‌گزاران را در اختیار بنده قرار دادند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.

 خدمتِ بدون دریافت آموزش، خیانتی بیش نیست. افرادی که در کنگره خدمت‌گزار هستند، افراد ماندگار در کنگره‌اند؛ گویی این افراد هستند که متوجه موضوع اصلی کنگره شده‌اند. آن‌هایی که وارد کنگره ۶۰ می‌شوند و فقط از کنگره استفاده می‌کنند، ان‌شاءالله به دانایی و معرفتی برسند که بفهمند وارد چه مکانی شده‌اند و صدِ توانِ خود را در این مسیر بگذارند.

در مورد سی‌دی عشق: بنده به دلیل اینکه تا جشن گلریزان زمان زیادی باقی نمانده و این امر بسیار مهم و پراهمیت است، در مورد همین موضوع صحبت می‌کنم. در سی‌دی عشق، پیامی از استاد خوانده می‌شود با این مضمون که: «اگر در صراط مستقیم حرکت کنیم، تا جان در بدن داریم، بهشت را می‌بینیم و دیگر تاریکی و ظلمت معنایی نخواهد داشت.» این پیام بسیار زیبا، پرمفهوم و عین عدالت و حقیقت است.

اعضای کنگره دائماً در حال دریافت آموزش هستند و آقای مهندس هر هفته توسط سی‌دی‌های هفتگی، آموزشِ به‌روز در اختیار اعضا قرار می‌دهند. ما در کنگره آموختیم تنها چیزی که می‌توانیم همیشه همراه خود داشته باشیم، همین آگاهی‌ها و عشق و محبت است. تنها چیزی که هیچ‌گاه از بین نمی‌رود و همیشه همراه انسان باقی می‌ماند، عشق و محبتی‌ست که به‌دست می‌آورد. این نکته که عشق و محبت «به‌دست‌آمدنی» است، بسیار قابل توجه می‌باشد. بسیاری از افراد زمانی که وارد کنگره می‌شوند، خود را گم کرده و درگیر خودخواهی و مسائلی از این دست هستند؛ اما به‌تدریج با دریافت دانایی و نور در وجود خود، عشق و محبت را در خود می‌یابند و متوجه می‌شوند که از دیگران جدا نیستند. اگر کسی بدی می‌کند یا عملی ناراحت‌کننده دارد، به‌دلیل جهل و ناآگاهی‌ست. با رسیدن به این آگاهی، عشق و محبت بلاعوض را به‌دست می‌آورند.

در سی‌دی عشق به مثلث عشق اشاره می‌شود که اضلاع آن «سایه»، «جاذبه» و «حس» هستند. بسیاری از بزرگان می‌خواستند معنی عشق را به بشریت بفهمانند، اما به دلایل مختلفی این کار را به شکل نادرست یا ناقص انجام دادند. اما آقای مهندس بسیار زیبا راجع به این موضوع صحبت می‌کنند. در خصوص ضلع سایه باید گفت: سایه بسیار مهم است، اما باید تعادل بین اضلاع حفظ شود. نباید بیش از حد به آن بها داد؛ سایه تنها یکی از اضلاع مثلث عشق است و باید به اندازه‌ی دو ضلع دیگر برای آن اهمیت قائل شد. به دو ضلع جاذبه و حس نیز باید توجه کرد که این کار با تزکیه و پالایش انجام می‌شود. با دریافت آموزش، انسان از ضد‌ارزش‌ها فاصله گرفته و در مسیر ارزش‌ها قرار می‌گیرد. این باعث می‌شود حسی که انتقال داده می‌شود و جذبی که دریافت می‌شود، تزکیه‌شده و زلال‌تر باشد.

در خصوص خدمت کردن نیز باید گفت: خدمت‌گزاران کنگره برای دیگران الگو هستند. باید عشق بلاعوض را سرلوحه‌ی کار خود قرار دهند و به سه عنصر عشق که نام برده شد توجه داشته باشند و آن تزکیه و پالایش را دائماً در خود انجام دهند. اینکه چه پوششی و ظاهری داشته باشند، از چه ادبیاتی در کلام خود استفاده کنند و چه برخوردی با دیگران داشته باشند نیز بسیار مهم است. ما در کنگره آموختیم که ادب و احترام در رأس کار قرار دارد. اگر کسی می‌خواهد دوست‌داشتنی، عزیز و محبوب باشد و از دیگران انرژی مثبت دریافت کند، کلید ورود به این مرحله همان ادب، احترام و افتادگی‌ست. اینکه من خدمتی که می‌کنم بر مبنای عشق و محبت است یا خیر؟ اینکه با چه زاویه دیدی به خدمت خود نگاه می‌کنم؟ آیا در قبال خدمتی که می‌کنم از خداوند یا دیگران توقع و انتظار دارم، یا لطف خداوند شامل حال من شده که فرصت خدمت کردن به دیگران و خلق خدا را دارم؟ نوع نگاه نسبت به خدمت بسیار مهم است.

 اعضای کنگره ۶۰ با آموزش‌هایی که دریافت کرده‌اند، می‌دانند که خدمت کردن باید بلاعوض باشد. خودِ آقای مهندس زمانی که می‌خواهد به افرادی که قصد خدمت در جایگاه پهلوانی دارند اجازه دهد، ابتدا از آن‌ها سؤال‌هایی می‌پرسد تا متوجه شود آیا شرایط مناسب برای این خدمت را دارند یا خیر. اگر آن‌ها شرایط لازم را داشته باشند، به آن‌ها می‌گوید: «در قبال این خدمت مالی، شما نباید هیچ توقع و چشم‌داشتی از خدا و خلق خدا داشته باشید.» ممکن است شخصی که در حال خدمت در هر جایگاهی‌ست، حتی از دیگران بی‌احترامی هم ببیند! این را بدانیم: عاشق را حساب با عشق است، با معشوق چه حساب دارد؟

فرد خدمتگزار در کنگره ۶۰ با این دیدگاه که «دیگران کاشتند و ما خوردیم و وظیفه‌ی من است که بکارم تا دیگران برداشت کنند» خدمت می‌کند، روزی که وارد کنگره شد از دیگران دریافت کرد و به همین دلیل حالا به دیگران خدمت می‌کند. باید خدمت کند و این را بداند: سر و کارش با خود و خدای خودش است. حالا خداوند به او لطف کرده که اجازه‌ی خدمت کردن را صادر کرده و اگر شخص خدمت‌گزار این نکته را درک کند، همیشه از خدمتی که می‌کند انرژی دریافت خواهد کرد و دیگر از دست دیگران به هر دلیلی ناراحت نخواهد شد.

یک بیت شعر از حضرت مولانا همیشه در ذهن من و در مسیر خدمت، برایم تأثیر مثبت به همراه داشته: «آیم کنم جان را گرو، گویی مده زحمت، برو» خیلی از انسان‌ها هستند که قصد و نیت خدمت کردن دارند، اما شاید چون خلوص نیت ندارند، یا تزکیه‌ی لازم را انجام نداده‌اند، یا به هر دلیل دیگری، خداوند اذن خدمت را برای آن‌ها صادر نمی‌کند. پس اگر به من اجازه داده شده تا خدمت کنم، این تنها و تنها لطف خداوند است که شامل حال من شده.

جشن گلریزان در کنگره کمتر از دو هفته‌ی دیگر برگزار خواهد شد. این فرصت را باید غنیمت شمرد. استاد امین می‌فرماید: «فرد خدمت‌گزار باید هم خدمت یدی، هم خدمت علمی و هم خدمت مالی انجام دهد» و در این باب، همه‌ی توان خود را بگذارد تا موفق شود. اما توان انسان‌ها با یکدیگر متفاوت است؛ هر کسی باید با خود حساب و کتاب کند و در سه ضلع خدمت که نام برده شد، همه‌ی توان خود را ارائه دهد و خدایی نکرده در هیچ‌کدام از این مؤلفه‌ها کم‌فروشی نکند. افرادی که خدمت می‌کنند، حتماً و مطمئناً به یک نقطه‌ی تفکر صحیح و سالم رسیده‌اند که خدمت می‌کنند و حتماً بر این باور هستند که زندگی ادامه خواهد داشت و به عدالت خداوند نیز ایمان دارند. به همین دلیل، در مسیر خدمت خود از تمام توانشان استفاده می‌کنند.

مجدد به جشن گلریزان اشاره می‌کنم که حدوداً ده روز دیگر در شعبه‌ی جهان‌بین شهرکرد برگزار خواهد شد. طبق گفته‌ی آقای مهندس: «پول مقدس است» و پایه‌های مالی در رسیدنِ کنگره ۶۰ به اهدافش بسیار مهم و حیاتی هستند. اگر پایه‌های مالی کنگره ضعیف باشند، مطمئناً کنگره هم نمی‌تواند به اهداف والای خود برسد. پس این وظیفه‌ی هر یک از اعضاست که با تمام توان در این جشن شرکت کند. افرادی که به عشق و محبت رسیده‌اند و در مسیر رسیدن به عشق و محبت هستند، اگر بدانند فردی که درد اعتیاد و بلاهای خانمان‌سوز آن را می‌چشد و به دنبال راه رهایی‌ست، حتماً در حد توان برای آن شخص قدم برمی‌دارند و دست یاری به سوی او دراز خواهند کرد.

از زمانی که آقای مهندس اجازه‌ی راه‌اندازی شعبه برای خانم‌های مسافر را در شهرکرد صادر کردند، اعضای کنگره در شهرکرد به‌قدری خوشحال شدند که گویی فرصت درمان برای عزیزترین افراد زندگی‌شان مهیا شده. اما آقای مهندس حتماً بررسی خواهد کرد که آیا اعضای کنگره در شهرکرد و استان چهارمحال و بختیاری به بیداری رسیده‌اند و به آن عشق و محبت بلاعوض نسبت به انسان‌ها دست یافته‌اند یا نه. قطعاً جشن گلریزان امسال در نظر آقای مهندس خواهد بود. پس بنده فکر می‌کنم جشن گلریزان امسال اهمیت ویژه و متفاوتی نسبت به سال‌های قبل خواهد داشت و این وظیفه‌ی همه‌ی اعضاست که با تمام وجود و تمام توان در این جشن شرکت و حرکت کنند.

در خصوص خدمت خودم در جایگاه پهلوانی، یکی از انگیزه‌ها و دلایل خدمتم را در این جایگاه بیان می‌کنم، شاید برای مخاطبان جالب باشد: روزی برای رهایی یکی از رهجوهایم خدمت آقای مهندس به تهران رفته بودیم. در اتاق آقای مهندس بودیم که ایشان یکی از اعضا را در آغوش گرفت و پیشانی آن فرد را بوسید. وقتی متوجه شدم آن شخص اجازه‌ی خدمت در جایگاه پهلوانی را دریافت کرده، آن صحنه را دیدم و تمام ذهنم روی خدمت در جایگاه پهلوانی متمرکز شد. بذر خدمت در جایگاه پهلوانی را در ذهن خود کاشتم و تلاش خود را برای رسیدن به این هدف آغاز کردم. خداوند برای من شرایط مناسب را مهیا کرد و من به این هدف رسیدم.

من همیشه در خصوص خدمت مالی این موضوع را مطرح می‌کنم: فردی که در جایگاه‌های مالی خدمت می‌کند، گویی از کیسه‌ی خلیفه می‌بخشد، نه از جیب خودش. هیچ‌چیز مال خود انسان نیست. خیلی از انسان‌ها ثروت‌های بسیار زیادی دارند که نمی‌توانند از آن استفاده کنند، یا بسیاری از آشناها و نزدیکانم را دیده‌ام که وضع مالی بسیار خوبی داشتند و بدون اینکه از آن استفاده‌ی صحیح و کامل کنند، از دنیا رفتند. پس تا زمانی که نوبت ماست و فرصت برای ما مهیاست، باید از آن استفاده کرد. نباید اجازه دهیم نیروهای اهریمن ما را در دام ترس بیندازند؛ ترس از ناشناخته‌هاست.

من از پهلوان‌های دیگر در کنگره سؤال کردم که آیا بعد از خدمت در جایگاه پهلوانی، چه چیزی در ادامه برایشان رخ داد؟ دیدم این افراد در سال‌های بعد نیز این خدمت را مجدداً انجام دادند یا هم‌سفران خود را به‌عنوان پهلوان معرفی کردند. اگر نتیجه‌ی مطلوبی برای آن‌ها نداشت و کار خود را اشتباه می‌دانستند، قطعاً در سال‌های بعد این خدمت را تکرار نمی‌کردند. این افراد در سری اول خدمت، توانستند بر ترس خود غلبه کنند و در برابر نیروهای تخریبی و بازدارنده کم نیاورند و پیروز شوند. افراد زیادی هستند که می‌توانند؛ خیلی‌ها توانایی انجام این خدمت را دارند، اما شاید همان ترس اجازه‌ی حرکت به آن‌ها نمی‌دهد. این ترس از نوع ترس منفی و بازدارنده است؛ همان ترسی که مانع پیشرفت انسان می‌شود و او را از حرکت بازمی‌دارد. پس اگر شخصی در این مرحله قرار دارد و چنین ترسی را در خود حس می‌کند، کافی‌ست کمی عمیق‌تر به موضوع نگاه کند.

خودِ من شخصاً این حس را تجربه کردم، اما بعد از انجام این خدمت مالی، به معنای واقعی حس اعتماد به خود را تجربه کردم و این خدمت را یکی از افتخارات شخصی خود می‌دانم. بسیار زیاد در قبال این کار دریافت کرده‌ام. ما در کنگره معامله نداریم که با خود و خدای خود بگوییم: «خدایا من این خدمت را انجام می‌دهم تا فلان چیز را دریافت کنم.» به هیچ عنوان خدمت با این قصد و نیت نیست. ولی کار درست، کار خیر و خدمت این‌گونه است که کاملاً بلاعوض و بدون چشم‌داشت انجام شود. منتظر بازگشت و دریافت چیزی نیستی، اما مطمئن باش و ایمان داشته باش که وعده‌ی خداوند دروغ نیست.

ما اعضای کنگره ۶۰ می‌دانیم (همان‌طور که در اوایل صحبت‌هایم اشاره کردم و طبق فرمایشات و پیام استاد در سی‌دی عشق) کسی که در صراط مستقیم حرکت می‌کند، تا جان در بدن دارد، بهشت را می‌بیند و بهشت همان آرامش، آسایش و حال خوش است. بهشت گاهی به این معناست که گره‌هایی که در زندگی شخص وجود دارد، به بهترین شکل و در بهترین زمان برای او باز می‌شود و این سبب آرامش، رشد و پیشرفت آن شخص می‌گردد. باز هم تأکید می‌کنم: وعده‌ی خداوند دروغ نیست. پس اگر کسی توانایی انجام هر خدمتی را در خود حس می‌کند، بدون ترس و با ایمان، حرکت خود را آغاز کند.

همه‌ی انسان‌ها آرزوهایی دارند و این آرزوهای زیبا، نوید زنده‌بودن انسان‌ها را می‌دهند و این بسیار زیباست. اما از آن قشنگ‌تر این است که: یک نفر آرزوی برآورده‌شدن آرزوی دیگران را هم در سینه‌ی خود داشته باشد و به فکر آرزوی دیگران هم باشد. به‌عنوان مثال: وقتی انسان بداند یک کودک آرزوی درمان سرطان پدر یا مادر، یا درمان اعتیاد پدر یا مادر را در دل دارد و برآورده‌شدن آرزوی آن کودک را نیز جزو آرزوهای خود بداند و برای آن تمام تلاش خود را بکند، این بیداری بسیار زیبا و انسانی است.

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید، از همه‌ی شما سپاسگزارم.

عکاس: مرزبان محترم مسافر قاسم

نگارنده و تنظیم: مسافر مهدی لژیون۶

ارسال: مرزبان خبری مسافر وحید

نمایندگی جهانبین شهرکرد/مسافران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .