English Version
This Site Is Available In English

آغوش پدر

آغوش پدر

همسفر صدیقه و مسافرش ابوالفضل با سال‌ها تخریب و آنتی‌ایکس مصرفی تریاک وارد کنگره‌۶۰ شدند. با روش DST و داروی OT به مدت ۱۱ ماه سفر کردند. اکنون سه سال و یک ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند.

در طی سفری که در کنگره‌۶۰ داشتید، چه تحولی در شما ایجاد شد که تصمیم گرفتید جایگاه پهلوانی را تجربه کنید؟

پهلوان همسفر صدیقه:

یک‌سال بعد از مسافرم وارد کنگره‌۶۰ شدم. همیشه می‌گفتم: آن‌جا جای من نیست؛ چرا باید بیایم؟ با کنگره۶۰ کاری ندارم. به من گفتند: اگر بیایی، حالت خوب می‌شود، در کنگره‌۶۰ لژیونی هست به‌نام لژیون سردار که می‌توانی آن‌جا خدمت و کمک کنی. وقتی رفتم، تازه متوجه شدم که واقعاً با کمک کردن، حال آدم چه‌قدر خوب می‌شود. وقتی مشارکت مسافرانی را می‌شنیدم که قبلاً مصرف‌کننده مواد مخدر بودند و حالا می‌گفتند چند سال است رها شده‌ایم و کاملاً بهبود یافته‌ایم، واقعاً حالم دگرگون می‌شد. با خود گفتم: چه‌طور توانستم یک‌سال نیایم و مسافرم از من جلو بزند؟ خدا را شکر وقتی آمدم، عضو لژیون سردار شدم و توانستم خودم، بچه‌هایم و نوه‌ام را هم عضو کنم و بعد هم دنور شدم. اوایل فقط پول پرداخت می‌کردم، تا این‌که گفتند: نمی‌شود همین‌طور پرداخت کنید، یک مناسبتی برایش بگویید. من هم گفتم: اضافه بر دنورهای دیگر، هرچه می‌توانم پرداخت می‌کنم و از دنور ۵۰ میلیون تومان به بالا هر چه‌قدر در توانم بود، پرداخت کردم. مسافرم که قبلاً پهلوان شده بود، آمد و گفت: می‌خواهم تو را پهلوان کنم. گفتم: می‌توانی؟ گفت: بله. بیرون از کنگره۶۰، اگر پولی به کسی می‌دادم، برگشت داشت و حالم چندان تغییری نمی‌کرد؛ ولی در کنگره۶۰ اصلاً فکرش را نمی‌کردم که با پرداخت پولی که بازگشتی ندارد، این‌قدر حالم خوب شود. مسافرم گفت: می‌خواهم یک زمین هزار متری به کنگره۶۰ دهم. گفتم: میل خودت است و مال خودت، من از خدام است؛ ولی خودم هم دلم می‌خواست این کار را انجام دهم. درست است که بچه‌ها هستند؛ ولی بچه‌ها برای خودشان کار می‌کنند. ایشان زمین را اهداء کردند و گفتم: من هم در ثواب این زمین شریک هستم؟ گفتند: بله، فرقی نمی‌کند. بعد از مدتی، مسافرم گفت: برای نشانی در بی‌نشانی می‌خواهم خدمت آقای مهندس بروم. ایشان همیشه وقتی خدمت آقای مهندس می‌رفتند، دوست داشتند چیزی بیان کنند. دوباره همان زمین را اضافه کردند و پس از مدتی هزار متر دیگر نیز اهداء کردند. خلاصه حال من، مسافرم و خانواده‌مان خیلی خوب است و به آرامش رسیده‌ایم. امیدوارم همه مسافرانی که هنوز درگیر مصرف هستند با این جایگاه آشنا شوند و آن را تجربه کنند.

آیا برای بودن در جایگاه پهلوانی، حتماً باید ثروتمند بود؟

پهلوان همسفر صدیقه:

خیر، اصلاً. من خزانه‌دار شعبه هستم و چندین‌بار در مشارکت‌ها گفته‌ام: خانم‌هایی که می‌آیند و سردار می‌شوند، جایگاهشان از منِ پهلوان بسیار بالاتر است؛ شاید برای من پرداخت پهلوانی سخت نباشد؛ اما آن‌ها از خرجی خود و از موجودی کارت خود می‌پردازند و این بسیار ارزشمندتر است.

در لژیون سردار خدمت خزانه‌داری چه‌طور بود و چه تجربه‌هایی کسب کردید؟

پهلوان همسفر صدیقه:

خیلی عالی بود. من هرجا که خدمت می‌کنم، واقعاً ده برابرش به من بازمی‌گردد. آرامش زیادی به‌دست آورده‌ام و کارهای خانه و زندگی برایم بسیار راحت‌تر انجام می‌شود. کاری که شاید فکر می‌کردم اضافه بر کار خانه است، حالا با شوق انجامش می‌دهم. با این‌که وقتی به خانه می‌روم تا دیروقت مشغول نوشتن حساب‌ها هستم؛ اما برایم بسیار لذت‌بخش است و این خدمت را از صمیم قلب دوست دارم.

به‌نظر شما چه رابطه‌ای بین بخشش و رسیدن به تعادل وجود دارد؟

پهلوان همسفر صدیقه:

وقتی بخشش می‌کنی، حس قوی بودن پیدا می‌کنی. حالت خوب می‌شود و از ترس بیرون می‌آیی. قبلاً شاید اگر مصرف‌کننده بودی، از خرج کردن یا بخشیدن می‌ترسیدی؛ اما حالا نه، وقتی می‌بخشی، ترس از بین می‌رود و احساس قدرت و آرامش می‌کنی. بخشش فقط مالی نیست، این‌که بتوانی در خانواده‌ات آرامش برقرار کنی، خودش نوعی بخشش است.

لحظه صدور اذن شال پهلوانی چه حسی داشتید و چگونه آقای مهندس با درخواست شما موافقت کردند؟

پهلوان همسفر صدیقه:

مسافرم به پارک طالقانی رفت تا از آقای مهندس اجازه بگیرد. واقعاً آن لحظه وصف‌نشدنی بود. آقای مهندس مسافرم را در آغوش گرفتند، او پایین پای آقای مهندس نشست و ایشان سرش را بوسیدند. مسافرم گفت: می‌خواهم پهلوانی همسفرم را اعلام کنم و آقای مهندس با مهربانی پذیرفتند. وقتی برای گرفتن شال به آکادمی رفتیم، همان لحظه‌ای که شال را دور گردنم انداختند و قرآن را به من دادند، انگار پدرم من را در آغوش گرفته و بوسیده است. حسی پدرانه و عمیق که با هیچ چیز قابل توصیف نیست. ان‌شاءالله روزی همه شود.

چرا آقای مهندس هفته‌ای را به‌عنوان هفته گلریزان اختصاص دادند؟

پهلوان همسفر صدیقه: 

آقای مهندس هیچ دستور جلسه‌ای را بی‌دلیل تعیین نمی‌کنند. هفته گلریزان برای این است که بتوانیم دینی را که به کنگره۶۰ داریم، ادا کنیم. آقای مهندس می‌فرمایند: بعد از سال‌ها که خودم و خانواده‌ام را در اختیار کنگره۶۰ و مردم گذاشته‌ام، هنوز نتوانسته‌ام دینم را به کنگره۶۰ ادا کنم. ایشان می‌خواهند مسافران و همسفران هم به اندازه وسع خود دینشان را به کنگره۶۰ ادا کنند و در این مسیر سهیم باشند.

از پهلوان همسفر صدیقه بابت صحبت‌های زیبا و پرانرژی کمال تشکر را داریم.

طراح سؤالات: همسفران سمیه و ریحانه رهجویان راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم)
مصاحبه‌کننده: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پانزدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .