جلسه نهم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار با استادی همسفر پهلوان خندان، نگهبانی همسفر محبوبه و دبیری همسفر آرزو با دستور جلسه «OT و dst » روز دوشنبه 5 آبان ماه 1404 ساعت 15:00 آغاز به کار کرد:
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که در بین یاران محبت در نمایندگی شیروان حضور دارم؛ همچنین از آقای مهندس دژاکام بابت اجازه آموزشی که به بنده دادند و از ایجنت و مرزبانان گرامی و نگهبان عزیز سپاسگزارم.
دستور جلسه امروز ot و dst است؛ بعضی از انسانها ممکن است با یک نقص جسمی یا با یک درد متولد شوند و فکر میکنند که حقیقت آن است؛ یعنی یک عزیزی یک چشم نداشته باشد و فکر میکند نداشتن یک چشم حقیقت است و اکثر افرادی که در آن جامعه زندگی میکنند یک چشم ندارند و یا به افرادی که ساکن آن شهر یا جامعه باشند یک دست و پا نداشته باشند و فکر میکنند این یک واقعیت است؛ یعنی اینکه تفکرش این باشد که رنج جزئی از زندگی این افراد است.
خداوند در قرآن میفرمایند انسان را در درد آفریدیم؛ اما این تفکر الزاماً درست نیست انسان آموزش میگیرد حرکت میکند از سطح به عمق میرود؛ برایاینکه از درد از رنج از زنجیرهایی که به دست و پای ذهن، افکار و اندیشه اش بسته شده آزاد و رها شود، دیاستی به زیباترین شکل ممکن این کار را برای هر کسی که وارد کنگره ۶۰ میشود، رقم میزند مسافری که روز اول وارد کنگره میشود؛ هرگز فکر درمان اعتیاد، فکر روز رهایی، فکر دریافت گل از آقای مهندس حتی در تصوراتش هم نمیگنجد و چه بسا این تغییر برایش دست نیافتنی باشد، همسفری هم که در کنگره ۶۰ حضور مییابد با کلی افکار منفی حال بد کلی دردهای جسمی، روحی و روانی مسائل و مشکلات خانه و خانواده شاید تصور اینکه روزی از همه این مسائل رها خواهد شد این تصور برای او دور از واقعیت مینماید؛ اما مسئله اینجاست که وقتی داخل قالب قرار بگیرد، به روش متد دیاستی بخواهد حرکت کند، به روش تفکر آقای مهندس دژاکام بخواهد حرکت کند آن زمان است که شعبده بازی رخ میدهد، حرکت جور دیگری میشود، نگاه تفاوت پیدا میکند.
وقتی مسافر از پله اول وارد پله دوم شود اعتماد به نفس در او ظاهر میشود؛ چرا؟ چون تا دیروز درگیر شیشه، تریاک و انواع محرکها و قرصها بود و امروز به وضوح میبیند بدون اتکاء به آنها با استفاده از شربت اوتی و آن هم نه هر زمانی که خودش بخواهد؛ بلکه در ساعت مشخص به میزان مشخص حال خوبی را که یک ماه پیش در تصور آن هم ناامید بود با چشم خویش ببیند.
همسفر وقتی سه، چهار سیدی مینویسد گویا دریچهای به رویش باز میشود وارد دنیایی میشود که چند وقت پیش برای او ناشناخته بوده و این همه لذت تغییر را dst آموزش میدهد. قابل ذکر است که من همسفر بطور ناگهانی حالم بد نشده و به یکباره دچار ضد ارزشها نشدهام که توقع داشته باشم به به صورت ناگهانی و سقوط آزاد از آنها رهایی یابم، من همسفر این نردبان را پلهپله بالا رفتهام حال در طول سال و حداقل ۱۰ ماه باید آهسته پایین بیایم تا از نظر جسمی به یک سلامتی برسم، تغییر سخت است، زمانبر است، درد دارد طول میکشد؛ اما مسئله این است که پایان این مسیر به دشتی سبز منتهی خواهد شد و این لذت بخشترین قسمت ماجراست روز دریافت گل در روز رهایی، روز آغاز حرکت نو است.
در تعریف خمر در وادیها در مکتوبات کنگره۶۰ آمده خمر آن چیزی است که بر روی افکار، روی سیستم بدن پرده و حجاب میکشد این همان چیزی است که به فرموده آقای مهندس میتواند انواع مخدر باشد، الکل، سیگار، اضافه وزن، افکار و اندیشه منفی باشد. مسافر با سیم به سیستم آسیب زده؛ یعنی با ماده مخدر، همسفر بدون سیم یعنی بدون ماده خارجی با افکار و اندیشهاش به این سیستم ضربه زده است.
در سفر دوم که سفر رسیدن به خود، رسیدن به تعادل، سفر رهایی از منیت، ترس و یا ناامیدی و هزاران هزار ضد ارزش دیگر است فقط یک چیز تعیین کننده است بخشش و خدمت؛ چون اساس متد دیاس تی بر مبنای بخشش است؛ وقتی در قالب این متد قرار گرفتم بر من بخشیده شد و مسئولیت به من واگذار گردید، من اگر میخواهم حافظ گلی که دریافت کردهام باشم، حافظ تعادل جسم خودم باشم این را فقط برای خودم نخواهم در مسیر هستی حرکت کنم که بر مبنای بخشش است که راهنمای تکمیل کننده درمان است. به همین دلیل به سفارش مالی توصیه میشود خدمت مالی مثل داروی اوتی در سفر اول همسفر و مسافر را حفظ میکند نگه میدارد اجازه فهم به او میدهد.
دیاستی؛ یعنی آگاهی
دانش ot در بیرون هم موجود است در عطاریها یافت میشود؛ چرا در بیرون آنتیاکس محسوب میشود؟ در داخل کنگره داروی درمان و شفا بخش؛ چون اوتی بدون فهم دیاستی معنا ندارد، بدون دانش دیاستی بیمعناست، بدون تفکر آقای مهندس مفهومی ندارد، کسی میتواند سپاسگزار اوتی باشد که آن را به اندازه و ساعت مقرر مصرف کند، نه زودتر و نه دیرتر، نه کمتر نه بیشتر. کسی میتواند قدردان این صندلی باشد که در مقابل بقیه احساس مسئولیت کند، اگر امروز حال من بهتر از یک ماه پیش است؛ پس من از سیستم دریافت کردم آنچه را که باید میفهمیدم، وقتی دریافت کردم حال در قبالش مسئولیت دارم روز گلریزان روز بازپرداخت روز به عمل درآوردن دانایی و تبدیل دانایی به دانایی موثر است مبادا بایستم، نگاه کنم، قضاوت کنم و آن افرادی که قضاوت میکنند، نگاه میکنند افرادی هستند که کوچکترین حرکتی نمیکنند.
.jpg)
مربان خبری: همسفر سهیلا
عکاس: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر نسرین ( لژیون دوم )
تایپ و نگارش: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا ( لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیروان
- تعداد بازدید از این مطلب :
29