سلام دوستان مریم هستم همسفر
دیالوگ استاد وشاگرد: شاگرد، سوال میکند و میگوید: من نمیتوانم افکارم را متمرکز کنم. برای بهتر شدن افکارم، دست به چه اقداماتی بزنم؟ برای مثال، اگر چله نشینی کنم و روز را، به روزه داری و شبها را به عبادت بپردازم ویا پیش دعا نویس بروم موفق خواهم شد؟ نظر شما چیست؟ استاد میگوید: در مورد بالا و پایین رفتن افکارتان، گاهی مسائلی پیش میآید، که مسبب آن خود شما هستید و گاهی از قوه دیگری هست و تحت کنترل شما نمیباشد.
اگر احساس میکنید، که خللی درفکر شما به وجود میآید، باید از اندیشه برانید و به جهت بررسی بیشتر، با خود طبق قرار، به آنچه قبلاً هم عرض شده بود، رفتار نمایید. آیا پاسخ قانع کننده بود؟ شما در بعضی مسائل، که خود می دانید، رعایت کنید.
لازم به سختی دادن به خود در مورد روزه یا نماز شبانه، بیشتر از حد معمول نیست.
مسائلی، که پیشتر به عرض شما رسید، در اقدام آن، تعللی شده ودر صورت حکم به اجرای آن، عمل نمایید. حکم قاضی، اگر مبنی بر گرسنگی و بدون قوت باشد، تفکر شما به چندروز از ایام، دوام نمیآورد. ممکن است ما در شرایطی قرار گرفته باشیم که درها به روی ما بسته شده باشد و مشکلات متعددی برای ما به وجود آمده باشد و ما دنبال گریزگاهی میگردیم.
مثلاً روزه سکوت میگیریم، چله نشینی میکنیم، پیش دعانویس میرویم و هزاران کارهای دیگر و متاسفانه هیچ کدام از این کارها جواب نمیدهد. پس مشکل را باید حل کرد و هیچ میانبری وجود ندارد. صراط مستقیم کوتاهترین راه است و ما کوتاهتر از صراط مستقیم نداریم.
اگر من افکارم به هم ریخته است، و دنبال راه حلی میگردم, اگر روزه سکوت بگیرم و یا چله نشینی کنم و یا پیش دعانویس بروم مشکل من حل نخواهد شد.!
مشکلات چگونه به وجود میآیند؟ اولین مسئلهای که برای انسان مهم می باشد، این است که اختیار مال و اموال و وکالت را به کسی ندهیم، حتی به نزدیکترین فرد خانوادهامان. برادر و همسر شما نمیتوانند اختیار تمام اموال زندگی ما را داشته باشند. گاهی هم ممکن است هیچ اتفاقی نیفتد.
شما میتوانید نصف یا مقداری از اموالت را در اختیار کسی بگذاری ولی همه اموالت را نمیتوانی. مسئله دیگر، روی کردار و رفتار خودمان است. ما انسانها در حد ظرفیتمان باید برای دیگران کار کنیم. آیا او نیز این ظرفیت را دارد یا نه؟! برای محبت کردن هم همینطور.! برای محبت هم باید طرف ظرفیت داشته باشد آیا از محبت شما سوء استفاده میکند و یا خیر!
مسئله بعدی دعانویسی است. اکثر ما دنبال دعانویس میگردیم مخصوصاً خانمها. بین ما انسانها و دیگر موجوداتی که درهستی هستند یک حجاب و یک پردهای وجود دارد.
و ما از این حجاب نمیتوانیم عبور کنیم. و آنها نیز اجازه عبور از حجاب ما را ندارند.
وقتی شما پیش یک دعانویس میروید و از او میخواهید که برای شما دعا بنویسد، یعنی کتباً یا زبانا یا شفاها، به او اجازه میدهید که بتواند وارد حریم شما شود. به آنها پول میدهید که فلان کارها را انجام دهد. به آنها اجازه میدهید وارد حریم شما شوند. و زندگی شما را به نابودی کشاند. آنها دشمن انسان هستند. و در مقابل انسان قرار گرفتهاند با انسانها رقیبند و در تضادند. چون انسان مخلوقه خاص و بهتری است.
در جهان هستی هیچ چیزی را مجانی به ما نمیدهند. و یا اینکه به سمت انرژی درمانی میروند. وقتی کسی توهم شیشه دارد همین توهم را یک عارف هم دارد. عارف از طریق سیر و سلوک وارد ابعاد دیگری میشود. و وارد طبقات بالا میشود و روی حسهای درونش کار میکند. ولی کسی که شیشه مصرف میکند این مواد مخدر باعث میشود که، حسهایش باز شود و به جهان تحتانی میرود و تعادل ندارد و باعث ایجاد مشکلات دیگری میشود و از تعادل خارج میکند.
اینها، هیچ کدام جواب بدهیهای شما را نمیدهد،پس باید تلاش و کوشش کنید و روی افکارتان متمرکز شوید. این نکات وجود دارد پس باید آداب معاشرت را بدانید، ظرفیت افراد را بدانید، اموال را به نام یک نفر نکنید.
وقتی که کسی کابوس میبیند، کابوسها زاییده افکار و کارهای ماست. شما ممکن است بایک قرصی یا با یک چیزی کابوس را متوقف میکنید ولی این کار شما مانند آتش زیر خاکستر است و بیرون میآید. با تزکیه و تغییر، در رفتار و کردار و گفتارها میتوان از این کابوسها عبور کرد. اگر ما ذره ذره درجهت ارزشها حرکت کنیم، میتوانیم این کابوسها را از بین ببریم. جهنم یعنی همین، کسی که کابوس میبیند، پیش پردهای از جهنم را میبیند. و اگر با همین کابوسها وارد آن دنیا شود در آن دنیا با مشکلات دیگری روبرو میشود. مگر اینکه درصدد رفع آنها باشد. پس باید با تزکیه و تغییر در رفتار و گفتار ها از این خان کابوسها بگذریم تا کابوسها از بین برود، در غیر این صورت با هیچ چیز این کابوسها از بین نمیرود .کابوس ها، پیش پرده جهنم است و جهنم یعنی همین.القائات نیروهای منفی، همیشه وجود دارند. همه ما تحت تاثیر دو نوع القائات قرار داریم القائات منفی و القائات مثبت. اگر احساس میکنید که خللی در اندیشه شما به وجود آمده، باید اندیشه آن را، ازخود برانید.
به جهت بررسی بیشتر با خود، طبق قرار که قبلاً عرض شده بود، رفتار نمایید؛ یعنی تزکیه پالایش و درست زندگی کردن.
یکی از بدترین مرضهایی که انسان را مانند خوره میخورد، بدخواه دیگران بودن است. بدخواه دیگران بودن، شما را نابود میکند. دیگر مرضها این است که شخصیت کسی را خرد کنید و مطمئن باشید آن به خود شما برمیگردد.
در بعضی از مسائل که خود میدانید رعایت کنید و ما خیلی از چیزها را بلد نیستیم همه این رفتار ما، کردار ما، آداب ما، نظم و انضباط ما، روی شخصیت ما تاثیر میگذارد. ما خیلی چیزها را به شما گفتهایم، ولی در انجام آن، تعلل کردهاید و افکارتان به هم پیچیده شده است.
حکم قاضی، اگر مبنی بر گرسنگی و بدون قوت باشد تفکر شما به چند روز بیشتر دوام نمی آورد. وقتی قاضی یک حکمی صادر میکند، باید کامل اجرا شود و کاملاً قابل اجرا باشد. تمام حکمهایی که یک دفعه قطع کامل مخدر را میدهند سریع با مشکل برمیخورد. حکم قاضی یعنی حکم خداوند، به آن راضی باشید و آن را اجرا کنید.
خود جوینده حل باشید. آن وقت خواهی دید که بیشتر مسائل باز میشود و به نتیجه خواهد رسید. یعنی هر مشکلی برایتان پیش میآید، خودتان دنبال راه حل آن باشید. گاهی اوقات یک کاری را میخواهید انجام دهید، ولی نمیشود. چون ممکن است، در آن موقع سیستم عصبی شما دچاراختلال شده باشد.
موضوعی که باعث ناراحتی ما شده است، این است که به حسهای درونی که با حسهای بیرونی کامل میشود، توجهی ننمودهاید. مثل حسهای بینایی وشنوایی که میبینید ولی آن را ندیدهاید و یا میشنوید ولی آن را نشنیدهاید. پس باید، به این حسهای موجود، که به کار جهان مادی تعلق دارد، توجه بیشتری گردد، که بدانید در پیرامونتان چه میگذرد!
گاهی اوقات در جستجوهای خودمان به رکود، برمیخوریم. برای این که بتوانیم توفیق به دست آوریم، لازم است که استراحت کنیم و یا مشغول به کار دیگهای باشیم تا دریچه اندیشهمان بازگردد. گاهی اوقات باز شدن دریچه اندیشه، همان القائات است و باید القائات به ما برسد. از رکود و در خویش بودن و اینکه به تنهایی به جنگ رفتن کار آسانی نیست و کار به تعویق میافتد و باید یاری طلبید. نمیتوان بدون سلاح حرکت کرد، سلاح همان اندیشهات است همان قلمت است. پس هر کاری بخواهید بکنید باید صبر و حوصله داشته باشید امکانات داشته باشید و باید بگذری.
چیزی که باعث حیات ما میشود همین مشکلات است که حل میکنیم و یاد میگیریم. زندگی همین است که خداوند خلق کرده است تا حیات ادامهدار باشد. این سختیها و مشقتها است که هستی را به وجود میآورد. شاد باشید راه را بیابید و با اندیشه عالی درمان نمایید. نکته مهم این است که درهمه چیز محور و شاهکلید خود ما هستیم.
انسانهایی که جاهل هستند، دیگران رامقصر میدانند و انسانهای دانا میدانند، که محورهای اصلی، خودشان هستند. ممکن است که دیگران هم مقصر باشند، ولی ما نقش آن را داریم و این ما هستیم، که این اجازه را دادهایم. پس باید مسائل و مشکلاتمان را خودمان حل کنیم و ببینیم کجای کار تقصیر ماست.
.jpg)
سلام دوستان سمیه هستم همسفر
آقای مهندس در این سیدی میفرمایند: برای انسان مشکلات زیادی پیش میآید. مثلاً ممکن است فکر کنیم اگر قرض داریم یا بدهکاریم، مثلاً اگر به کسی صد هزار تومان بدهکاریم باید چلهنشینی کنیم یا پیش دعانویس برویم تا بتوانیم قرضهایمان را بدهیم. یا اینکه باید بدانیم بهترین ساعت برای خواب، بین ساعت ده شب تا پنج صبح است.
ما نباید تمام اموال و هرچه سرمایه داریم، به نام دیگران کنیم. چون ممکن است طرف تمام مال و اموال ما را به نام خودش بزند و دستمان به جایی نرسد. قاضی باید حکمی بدهد که قابل اجرا باشد. اگر نتوانیم حکم را اجرا کنیم، دچار مشکلات دیگری میشویم. قاضی باید حکمی به فرد بدهد که بتواند آن را اجرا کند.
ما باید به حکم قاضی احترام بگذاریم؛ چون حکم قاضی همان حکم خداست. ما باید خودمان راهحل را پیدا کنیم و خودمان جویندهٔ راه باشیم. وقتی سیستم عصبی ما کار نمیکند و اگر بخواهیم کاری را انجام بدهیم، سیستم عصبی ما آرام نیست. وقتی آرام شد، میتوانیم راه مستقیم را پیدا کنیم که کوتاهترین راه است از شما میخواهم که حسهای درونی، طبق معمول عمل میکند و بیشتر روی مواد جهانی تأثیر میگذارد.

منبع: سیدی دعانویس
رابط خبری: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
45