جلسه ششم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی پاکدشت به استادی ایجنت همسفر معصومه، نگهبانی موقت همسفر معصومه و دبیری موقت همسفر فرشته با دستور جلسه: « DST،OT » روز سهشنبه ۶ آبانماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
در ابتدا خداوند را شکرگزارم در این جایگاه قرار دارم. در مورد دستور جلسه DST و OT این دو کلمه آمدند کنار هم تا همیشه آن اصطلاحی که ما شنیدهایم که میگویند: دوا و درمان با هم خوب است؛ اما من نمیدانم چهطور باید از آن استفاده کنم؟ با داشتن روش مناسب، زمان مناسب و مقدار مناسب. این مقدار زمانی را چه کسی باید به من بدهد؟ همه اینها به یک آگاهی نیاز است. آقای مهندس میفرمایند: علمی علم است، که بتواند به عمل برسد و آن انجام عمل باعث میشود که انسانها به آن ثروت عظیم برسند ثروتها میتوانند معنوی و یا مادی باشند. در مورد شربت OT بگویم که خداوند را شکرگزارم چنین دارویی بوده، هست و خواهد بود و کسی به مانند آقای مهندس و کسانی در کنارشان بودند تا توانستند این شربت را به ثمر برسانند و مسافرانی که درگیر اعتیاد بودند به درمان برسند و قشنگترین متد، متد دیاستی میباشد؛ یعنی همان روش پلهای، روش کاهش و افزایش در پلههای تعیین شده و در زمان معین خودش. این موضوع را میدانیم که حداقل ۱۰ماه زمان معین نیاز است و همسفرانی که با مسافران خود برای رهایی رفتهاند، میدانند ۱۰ ماه و یک روز حتماً باید بگذرد این نشان دهنده علمی است که کنگره دارد که سندهای بدون نقص میباشند؛ چون افراد با این روش به درمان رسیدهاند.
استاد امین در سیدی بخشش میگوید: DST؛ یعنی اینکه وقتی مسافری را به مرورOT را کاهش میدهد، مقداری از آن دارو کم میشود؛ اما چیز دیگری در درونش افزایش پیدا میکند و آن چیزی نیست، جز بخشش که باعث میشود چیز قشنگتر و بهتری به فرد داده بشود. در کنگره۶۰ آموزش گرفتیم که هر چیزی صورآشکار و صورپنهان دارد. صورآشکار را همگی با تمام وجودمان لمس کردهایم در وجود مسافران؛ وقتی پلههای OT را کم میکنند سیستم ایمنی آنها بازسازی میشود و من همسفر وقتی وارد کنگره میشوم اولین جملهای را که با خودم میگویم این است که من مصرفکننده نیستم که بخواهم درمان بشوم؛ اما کمکم متوجه میشوم که نامتعادلی و به هم ریختگیهایی وجود دارد و باید این کلمات را آنقدر قشنگ به کار ببریم که خدای ناکرده همسفری اگر ۲ماه از سفرش گذشته است، نگوید من حال خراب دارم بگوید ناملایمت و نامتعادل بودن در من وجود دارد و این تعادل باید در من همسفر به وجود بیاید تا بتوانم حال خوش دریافت بکنم.
روش DST قشنگترین روشی است که در زمان سفر و در همه لحظههای زندگی میتوانیم به کار ببریم. در مورد شربت OT این را میدانیم که به چه صورت و طریقی استفاده میشود، این دارو زمانی میتواند کارساز باشد که در کنارش روش درمان باشد. آقای استاد امین میگویند: این دارو زمانی میتواند ارج و قرب و منزلت داشته باشد که در کنارشDST باشد و یک پدیده قشنگ را به صورت درمان و یا حال خوب به ما هدیه بدهد. دستور جلسه را در لژیون سردار من اینگونه تشبیه کردهام، پول و DST. داشتن پول خیلی زیبا و قشنگ است در کنگره آموزش گرفتیم که پول را به خوبی، نیکی و ثروت عظیم ملی یاد کنیم؛ اما این جمله را متاسفانه زمان ناآگاهی چرک کف دست میدانستم که دائم در حال آمد و رفت است و اینها به علم نیاز دارد که یاد گرفته باشم از آن پول به نحو مطلوبی استفاده کنم و بتوانم آن حال خوب را برداشت کنم. روش DST آمد تا به من آموزش بدهد؛ اگر بتوانم بخشش داشته باشم، در ادامه اتفاقات قشنگ برایم در زندگی برقرارمیشود.
وادی سوم میگوید: همه چیز از خودت شروع میشود اولین کاری که انجام میدهم قدمهایم را در مسیر کنگره بردارم، نه فقط بخشش مالی؛ بلکه بخشش جانی هم داشته باشم دائم در تفکر این نباشم امروز راهنمایم چه صحبتی میکند و یا هم لژیونهایم چه میگویند و چهقدر حال خوب دریافت میکنم، تا چه زمانی میخواهم دریافت داشته باشم؟ به گفته استاد امین در سیدی جمعکنندگان آیا من میخواهم فقط جمع کننده باشم؟ از یک جایی به بعد باید سعی کنم، ببخشم بهطور مثال از وقتی که دارم را به کنگره ببخشم، بتوانم خدمتگزار باشم در هر قسمتی و بتوانم خدمت کنم دومین قدمی که برمیدارم در قانون یازدهم به صورت مالی مقداری از پولم را پرداخت کنم؛ اگر امروز استاد شدهام خدمتگزار هستم و کارم را به خوبی انجام دادهام، بتوانم مقدار بیشتری از مالم را بخشش داشته باشم همه این موضوعات از خود من شروع میشود پلهپله جلوتر بروم تا برسم به قسمت حامی زمین بودن. من دوست دارم بتوانم یک خشت از آن دانشگاه خوارزمی که در موردش صحبت میکنند، سهیم باشم.
زمانی آنها مصرفکننده حال خراب بودند و زندگی خودشان را هم نمیتوانستند، جمع کنند امروز به مرحلهای رسیدهاند که خیلی اتفاقات قشنگی را رقم می زنند، همه اینها را مدیون DST هستیم. روشی که در هر لحظه از زندگیمان و خدمت کردن در کنگره میتوانیم پیاده کنیم و حال خوب را برای خودمان بسازیم. راهنما، گروه مرزبانی و بقیه افراد تمام تلاش خود را میکنند که من به حال خوش برسم؛ اما اگر جایی دیدم که این حال خوش را ندارم نگاهی به سمت خودم داشته باشم؛ باید بدانم که آن حسهای درون من است که آنها را پالایش ندادهام و از یکسری چیزها عبور نکرده ام و یا نخواستهام عبور کنم یا ترسیدهام. آقای امین میگویند: ناشناختهها هستند که باعث ترس انسان میشود. من از چیزی میترسم چون هنوز نسبت به آن آگاهی پیدا نکردهام. امروز به همسفرانی اجازه داده شده است که در لژیون سردار حضور داشته باشند؛ ولی عضو لژیون سردار نیستند این یک نعمت خیلیخیلی بزرگ است که باید شکرگزار باشید؛ چون چنین بسترهایی در زمانی که من سفرم را آغاز کردم، فراهم نبود. من باید ۱۱ ماه از سفر مسافرم میگذشت تا بتوانم یک بار در جایگاه بالا قرار بگیرم و اعلام رهایی داشته باشم.
پلههای آکادمی ۳۰ سانت با سطح زمین فاصله دارند و برای قدم برداشتن روی آن پلهها باید یک مسیر ۳۰ سانتیمتری را طی میکردم؛ اما برای طی کردن این مسیر ۳۰ سانتی باید از خیلی حسهای منفی عبور میکردم باید خیلی از آگاهیها و آموزشهایی که به من داده شد را من دریافت و در زندگیام پیاده میکردم تا بتوانم در این پلهها قدم بردارم؛ اماامروزه همه شما عزیزان بارها و بارها با اینکه سفر اولی هستید این جایگاه را تجربه میکنید یا در زمان مسابقات یا قبولی آزمون و یا چیزهای دیگر در مجموع میخواهم، بگویم نعمتهای امروزه در کنگره خیلی زیاد شده است تقریباً شبیه بچههایی که وضع مالی خوبی دارند و از انواع و اقسام اسباب بازیها برایشان فراهم است. امروز کنگره برای ما اینطور است همه چیز فراوان است ما باید قدردان باشیم و باید بدانیم همه اینها آمدهاند که حال من خوب بشود؛ اگر حال من خوب نیست یک جای کار من ایراد دارد با راهنمایم مشورت کنم، سیدیهایم را درست گوش بدهم تا بتوانم از این مرحله عبور کنم و یک جاهایی باید از مال خود ببخشم و از حسهایی منفی که دارم عبور کنم و اولین کاری که میکنم این است که برای خودم ارزش قائل بشوم.
در کنگره۶۰ اتفاقاتی که برای من افتاده این است که، من خیلی چیزها را دوست داشتم و به آنها رسیدم؛ چون همیشه با روش DST در ذهنم مرور کردم و به آنها رسیدم بهطور مثال: دوست داشتم صبح زود از خواب بیدار شوم حال بدی نداشته باشم و شد، دوست داشتم جمعهها بهترین روز زندگیام باشد، شد. دوست داشتم ساعاتی را داشته باشم که لحظههای خوب و خوشی داشته باشم و کنار یک نفری از جنس خودم باشد؛ وقتی با او صحبت میکنم من را قضاوت نکند و خداوند راهنما را سر راهم قرار داد و من همه اینها را از خداوند خواستم و خداوند با روش DST برایم فراهم کرد؛ یعنی از پایینترین پله به بالاترین پله رسیدم؛ شاید خواستهای داشته باشم که خیلی بزرگتر از آن چیزی که تصور میکنم باشد؛ باید بدانم خودم را در سطح خواستهام قرار بدهم تا بتوانم به آن چیزی که دوست دارم، برسم. انشاالله تا دنیا دنیا هست، هیچ وقت فراموش نکنیم همه این نعمتهایی که خداوند به ما داده است.

تایپیست: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
102