English Version
This Site Is Available In English

بخشیدن بزرگترین چالش من بود

بخشیدن بزرگترین چالش من بود

عرض سلام و خیرمقدم خدمت پهلوان همسفر زهره، لطفاً به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید.

سلام دوستان زهره هستم یک همسفر؛ نگهبان لژیون سردار (پهلوان) از شعبه خواجو، ما هم با ۲۰ سال تخریب وارد کنگره شدیم. مواد مصرفی مسافرم تریاک و ‌شیره بود، مدت ۱۱  ماه با راهنمای خودم خانم صدیقه و راهنمای مسافرم آقا امیرحسین ساسانی سفر کردیم، اکنون هم به مدت ۲ سال است که با دستان پر مهر آقای‌مهندس آزاد و رها هستیم. ورزش خودم تنیس و ورزش مسافرم والیبال می‌باشد.

واژه پهلوانی برای شما چه حس و منشی را یادآوری می‌کند؟

واژه پهلوانی برای من تنها یاد‌آور بازو یا قدرت جسم نیست. پهلوان در نگاه من یعنی منش انسانیت، گذشت و یاری‌رسانی. پهلوان فردی است که در میدان زندگی‌ در درون خود می‌جنگد نه برای شکست دیگران، بلکه برای پیروزی به ضعف‌ها، ترس‌ها و در نقش سرکشی به خود. پهلوان واقعی نه با غرور بلکه با فروتنی زندگی می‌کند. ‌جای پای او بر روی زمین مهربانی است. برای او این واژه یادآور عشق به خدمت، صداقت در رفتار و استواری در مسیر ارزش‌ها است.

علت این‌که کنگره۶۰ را برای بخشیدن انتخاب کردید چه بوده است؟

من این مکان یعنی کنگره۶۰ را برای بخشیدن انتخاب کردم؛ زیرا تنها جایی بود که فضای امن و منطقی برای بخشیدن خود را فراهم کرد. بخشیدن بزرگترین چالش من بود. چه‌طور می‌توانستم خود را ببخشم؛ درحالی‌که تمام جهان‌بینی من خراب شده بود؟ کنگره۶۰ به من ثابت کرد که اعتیاد یک انتخاب شیطانی نبوده است؛ بلکه یک بیماری است که سیستم بیولوژیک و روانی من را از تعادل خارج کرده است.

قدرت بخشش واژه بسیار نیرومندی است، چگونه این قدرت را در خود به‌وجود آوردید؟

بالاترین شکل بخشش تبدیل رنج‌های من به رحمت برای دیگران است. زمانی توانستم تجربه سخت خود را بردارم و آن را بدون هیچ چشم‌داشتی به مسافری که در تاریکی بود ارائه دهم که احساس کردم تمام زخم‌های گذشته من ترمیم شده‌اند. در واقع هر بار که دیگری را بخشیدم و به او کمک کردم تا خود را ببخشد، قدرت بخشش در وجود ما قوی‌تر شد. من با بخشیدن دیگران دریچه‌ای را به روی بخشش خود باز کردم.

به نظر شما ارتباطی بین روش DST با شرکت در لژیون سردار وجود دارد؟

سردار بودن یعنی از قید ‌بندها رها بودن؛ اما نه به معنای بی‌مسئولیتی بلکه به معنای رهایی از وابستگی به عوامل بیرونی است. DST راهی برای تسلط بر نفس است؛ زمانی‌که فردی DST را با موفقیت به پایان می‌رساند، نشان می‌دهد که توانسته است بر اساسی‌ترین وابستگی خود که مصرف مواد بوده، غلبه کند. این تسلط بر نفس همان پله‌ای است که فرد را آماده می‌کند تا در جایگاه سرداری نه به‌خاطر قدرت ظاهری بلکه به‌خاطر قدرت درونی ‌تسلط بر خواسته‌های نفسانی مورد اعتماد قرار می‌گیرد.

از نقطه سیاه تا رنگین‌کمان برای شما چه مفهومی دارد؟

نقطه سیاه من روزی بود که فکر می‌کردم هیچ راه نجاتی وجود ندارد. آن تاریکی فقط اعتیاد به یک ماده نبود؛ بلکه ویرانه‌ای در خانواده که از دست دادن اعتماد به‌ نفس و گم کردن مسیر زندگی بود. من در عمیق‌ترین گودال ممکن بودم، نقطه‌ای که هیچ نوری برای دیدن وجود نداشت. در آن نقطه سیاه، من بیمار و نیازمند بودم؛ اما با ورود به کنگره و گرفتن دستان افرادی که از مسیر درمان آمده بودند، سفر من آغاز شد. از سختی‌های جسمی و روانی عبور کردم، آموزش‌ها را پذیرفتم و یاد گرفتم که خود باید مسئولیت تغییر را بپذیرم. رنگین‌کمان برای من یعنی تعادل، بخشش و امید است.

چه صحبتی برای افرادی که در دو راهی تردید برای شرکت در لژیون سردار هستند، دارید؟

این را بدانید که لژیون سردار جبهه جنگ نیست، یک پایگاه فرماندهی برای درمان شما است. فکر نکنید که باید یک انسان کامل باشید تا وارد لژیون سردار بشوید؛ اتفاقاً برعکس شما وارد سردار می‌شوید تا قوی‌تر باشید. جایی که دارید به بقیه کمک می‌کنید  در اصل به خود عمیق‌ترین آموزش‌ها را می‌دهی. اگر می‌ترسی، بیا. این تردید و ترس دقیقاً همان چیزی است که لژیون سردار می‌خواهد آن را تبدیل به قدرت و تکیه‌گاه کند. رهایی واقعی زمانی‌ است که شما بتوانید در اوج آرامش بار دیگران را هم بکشید.

اولین‌باری که در جشن گلریزان شرکت کردید چه حس و حالی داشتید؟

آن لحظه که چشم من به میز گلریزان افتاد و صدای آقای‌مهندس را شنیدم اتفاق عجیبی در درونم افتاد. انگار فردی آمده بود، آن کوله‌پشتی سنگین را از روی شانه‌های من برداشت و روی میز گذاشت. آن حس قشنگ، حس سبک شدن بود. برای اولین‌بار پس از مدت‌ها احساس کردم، می‌توانم نفس بکشم نه فقط نفس کشیدن برای زنده ماندن بلکه نفس کشیدن برای زندگی کردن را حس کردم. رهایی فقط مصرف کردن مواد نیست، رهایی یعنی زمانی از جایی کمک می‌گیری؛ باید بتوانی به جای دیگری پس بدهی و کمک بگیری؛ باید بتوانی به جای دیگری پس بدهی و این بدهی را هم با عشق و خدمت پس خواهد داد. آن روز این حس قشنگ به من فهماند که من دیگر یک معتاد شکست‌خورده نیستم، من یک مسافر در مسیر نور هستم که تازه مجوز پرواز گرفته‌ام. ممنونم از همه بزرگانی که این فضا را برای پرواز ما فراهم کردند.

طراح سوالات، تایپ و مصاحبه کننده: همسفر آیدا رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم) دبیر سایت
عکاس و ارسال: راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .