دوازدهمین جلسه از دوره سوم سری کارگاه های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی ابهر با استادی پهلوان همسفر غزاله، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «DST،OT» روز یکشنبه ۴ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
در رابطه با دستور جلسهOT، همهمان میدانیم که OT شفای زندگی هر کدام از ما شده است، یعنی مانده با چه نگاهی بخواهیم به یک گیاه احساس بدهیم و از چه روشی آن را وارد زندگیهایمان کنیم. اگر استفاده ما افیونی باشد نیروهای اهریمن پشت آن است و اگر استفاده ما الهی باشد، نیروهای الهی پشت آن است.
همان دارویی که زندگیهای ما را و قلبهای ما را سخت زمخت کرده بود، الان دیگر دارد شفا میدهد. الان دیگر نورش دارد به زندگیمان میتابد و همه اینها را مدیون حسین دژاکام هستیم. ما چه بدانیم و چه ندانیم، خداوند فراموش نمیکند که چه خدمتی به عالم کردهاند، خدا را شکر میکنم که عضوی از این قطار هستم.
من هم سوار این قطار شدم؛ چون این قطار، کاری ندارد که ما میفهمیم، آیا میدانیم، آیا میرسیم، سوار میشویم. قطار میرود، خالی هم نمیماند؛ چون قدرت مطلق جلودار واقعیاش است. اما اگر به من اجازه بدهند که به موقع سوار شوم.
اگر به من اجازه میدهند که به اعضای قطار کمک کنم، اگر به من اجازه میدهند من هم بتوانم سهیم باشم در درمان تک تک افرادی که یک روزی حال خیلی بدی داشتند یا همین الان حال خیلی بدی دارند و بتوانم درد همسفر هایی که خیلی مشکل داشتند را کم کنم، من میبرم.
کنگره طوری است که انقدر بینیاز است که هر چقدر هم که میخواهی به آن کمک کنی، باز میبینی که آخر این کمک را کنگره به تو برمیگرداند. میخواهی خدمت کنی باز میبینی که این خدمت کنگره به تو بوده چون قدرت مطلق جلودار آن است.
یعنی بینیاز، نیازی نیست که باشیم، اگر باشی تو برندهای. یک موقعهایی آن اوایل که خیلی سن من کم بود، احساس میکردم که اگر دارم خدمتی میکنم، یک کاری کردم و سردار در ازای آن باید من را حفظ کند، ولی الان اینطور هستم که شایسته است من انجام بدهم.
اگر من انجام بدهم، به ارزشهای درونی من اضافه میشود. به همین دلیل برای اینکه یک همچین دارویی را شناختهایم و آمد زندگیهای ما را نجات داد، من خیلی شاکر خداوند هستم. تک تک ما اگر این دارو نبود، هر جایی بودیم غیر از اینجا. هر حالی داشتیم به غیر از این حال و خداوند ما را حفظ کرد.
گریزی بزنم به سردار، به نظر من ناراحت نباشید، اگر واقعاً میخواهید همه خودتان را بگذارید، وقتی شب سرتان را روی بالش میگذارید، بدهکار خودتان نیستید. بگید من همه خودم را گذاشتم، اما نشد. اگر این نشد در زندگی هر کدام از شما هست، عیب ندارد، همیشه روند تکاملی آدمها از کم شروع میشود و به سقف میرسد.
برای همه افراد کره زمین اینطور بوده است. برای حضرت محمد اینطور بوده که اول سورههایی که به ایشان نازل میشده، سورههای کوتاهتر بوده سوره ناس، سوره فلق، سورههای کوتاه در اینها متشابهات قرآن هستند. یعنی سوراخهایی هستند که ابهام در درونشان است، هر کسی نظری میدهد. اما در پایان عمر پیامبر، سورههای خط داستاندار، سورههای بلندتر، سورههای مثل آل عمران، سوره بقره در اواخر عمر پیامبر به ایشان نازل شد و این سورهها سورههای محکمات قرآنند.
خط داستان دار که انسان کامل درک میکند و این فرق در محمد، فرد گیرنده پیام، روند تکاملی خودش را طی کرده است. اگر ما میخواهیم همه خودمان را در این گلریزان بگذاریم تا کمی از آن نور به ما بتابد، ولی نمیشود، عیب ندارد. حال خودتان را نگیرید، به خودتان فرصت بدهید و من طبق تجربه ۱۱ ساله خودم میگویم، اگر بخواهید میشود.
این را قول میدهم. یعنی یک معجزهای دارد، یک اعجازی دارد، لژیون سردار عجیب و غریب. من موقعی که میخواستم پهلوان بشوم، ۲۰۰ هزار تومان در کارتم بود. میآمدم به کنگره، اسنپ برگشت را باید به همسرم میگفتم پول اسنپم را تو میدهی. چون نداشتم و دیگران وقتی منو میدیدند، فکر میکردند که من خیلی دارندهام.
ولی در لژیون سردار به خودم گفتم که من اون شال را وقتی که مهندس زنده است باید بندازد خودش به گردن من، من بعدش نمیخواهم و خیلی معجزه وار شد و میشود.
اهدای لوح تقدیر لژیون سردار

نفرات برتر آزمون داخلی همسفران

نفر اول: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
نفر دوم: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون یکم)
نفر سوم: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)

تایپیست: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون یکم)
عکاس: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر یلدا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون یکم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
1022