چهارمین جلسه از دوره دوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶٠، ویژه مسافران نمايندگی میلاجرد با استادی مرزبان محترم مسافر امیر، نگهباني مسافر غلامرضا و دبیری مسافر قیس با دستورجلسه «DST,OT» دوشنبه پنجم آبان ماه ۱۴۰۴، ساعت ١۶:٠٠ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر،
از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که چنین بستری را فراهم نمودند.
از راهنمای خودم، آقا حبیب، آقا علیرضا و آقا صابر نیز تشکر میکنم.
من وقتی وارد کنگره شدم، فکر میکردم مشکل اصلی من فقط اعتیاد است و اگر تریاک و شیشه را کنار بگذارم، همه چیز حل میشود. ولی دیدم اینطور نیست.
در نوشتار «بهترین راه» میخوانیم که ما فکر میکنیم بهترین راه، کوتاهترین راه است؛ اینکه بیایم با سقوط آزاد یا کمپ، در طی ۲۱ روز ترک کنیم و به نتیجه برسیم.
خُب، من هم مواد را کنار گذاشتم، اما بعدش چه اتفاقی افتاد؟
آقای مهندس میفرمایند: «جهنم صفاتت و جهنم اعمالت».
جهنم اعمالت همان موادی است که مصرف میکردی. با روش DST، هرچقدر و هر نوع موادی که مصرف میکردی، از تو گرفته میشود؛ اما صفاتت چه؟ وقتی به سفر دوم میرسی، آن صفات را باید خودت تلاش کنی تا اصلاحشان کنی.
در مورد دستور جلسه باید بگویم روز اول نمیدانستم کنگره ۶۰ چیست. کسی هم به من نگفته بود. فکر میکردم جایی شبیه کمپ است با این تفاوت که میتوانی به خانه بروی. ولی وقتی آمدم، دیدم که نه، اینجا داروی OT هست، بازسازی سیستم X انجام میشود و همه اینها در کتاب «۶۰ درجه زیر صفر» و «۱۴ مقاله» گفته شده است.
اما آن گویندهای که این کلمات را بیان میکند، میتواند معنی واقعی آنها را منتقل یا حتی تغییر دهد. بین گفتن من که چند ماه است رها شدهام، با گفتن راهنمایان قوی مانند آقا مهدی و آقا محسن، تفاوت زیادی وجود دارد.
در مسیر کنگره که میآمدم، به این فکر میکردم که این بچهها چقدر سختی و زحمت میکشند؛ آنها برای خودشان میآیند، چون گرهای دارند که قرار است در این مسیر باز شود.
آقای مهندس هم میگویند روش DST را یک سفر اولی باید خودش تجربه کند؛ چون بوی گل را نمیشود تعریف کرد، همانطور که کسی که حمام میرود، نمیآید بگوید من حمام رفتهام — بلکه از نشانههایش مشخص است که تمیز است یا نه.
در روش DST هم، کسانی که به سفر دوم رسیدهاند، نشانهاند. ما در کنگره ۶۰ افرادی داریم که بیماریشان با همین روش درمان شده است. راهنمای خود من، آقا علیرضا، گفتند: «من بیماری صرع داشتم و در سفر DST، بیماریام خوب شد.»
شاید الان شما متوجه این معنا نشوید؛ من خودم هم در سفر اول متوجه نمیشدم. وقتی وارد سفر دوم شوید، تازه میفهمید DST یعنی چه، آن را درک میکنید و لمسش میکنید.
در کنگره ۶۰ همهچیز ساختار دارد و این ساختار را نمیشود تغییر داد.
مثلاً نمیشود به راهنمایت بگویی: «من امروز حالم خوب نیست، دو سیسی بیشتر یا کمتر بخورم؟»

این ساختار کنگره و سیستم دقیق آن است که به من شکل میدهد و من را تغییر میدهد.
من آمدهام تا تغییر کنم، نه اینکه ساختار کنگره را عوض کنم.
در سفر اول، ردیف جلو مینشستم و مشارکت میکردم. اگر امروز به جایگاهی رسیدهام، نباید آن روزهای خودم را فراموش کنم و نباید بخواهم تغییری در سیستم بدهم.
در مورد روش DST باید بگویم که من خودم در اوتی خدمت کردم. در سفر اول، هرچه راهنمایم میگفت گوش میکردم. اگر میگفت یک سیسی بخور، دقیقاً همان را میخوردم. هر کاری میکردم برای خودم بود، نه برای راهنما یا شخص دیگر. به همین دلیل وقتی خدمت راهنمایم تمام شد و رفت، من در کنگره ماندم، درمان شدم و الان هم دارم خدمت میکنم.
در سفر دوم تازه متوجه تاریکیهای خودم شدم؛ تازه صفات بد خودم را شناختم. در سفر اول نه چیزی میبینیم و نه میشنویم. وقتی میتوانی ببینی و بشنوی که صفات بد را از خودت جدا کنی.
کبر، منیت، حسادت، دروغ و... همه سدهایی هستند در برابر فهم و درک.
این چیزی است که من تجربه کردم. در سفر اول، خیلی از سیدیها را گوش میدادم ولی درست متوجه نمیشدم. الان شاید کامل نفهمم، اما دیگر مثل آن موقع نیست که بگویم هیچی نمیفهمم. وقتی صفت بد از تو کنار میرود، تازه چیزهایی را میبینی و میشنوی.
آقای مهندس میگویند: «جلوی خانهمان یک بوستان بود، من ۲۰ سال آن را نمیدیدم.»
آن اعتیاد و آن صفت بد نمیگذاشت ببیند.
در آخر هم خدا را شکر میکنم که در کنگره هستم و آموزش میگیرم.
ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
ودر ادامه مراسم تجلیل از خدمتگذران اوتی انجام شد.

تایپ؛ مسافر قیس
عکس؛مسافر مهدی
تنظیم؛ مسافر علی
(مسافران نمایندگی میلاجرد اراک)
- تعداد بازدید از این مطلب :
124