English Version
This Site Is Available In English

آیا یاری رسانی هست

آیا یاری رسانی هست

جلسه چهاردهم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی دکتر احمد-اراک با دستورجلسه« DST ،OT » با استادی پهلوان راهنما همسفر حمیده، نگهبانی دنور همسفر فاطمه و دبیری موقت همسفر زهرا روز دوشنبه تاریخ  5 آبان‌ماه 1404 ساعت 14:00 آغاز به کار کرد.


خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان همسفر فاطمه تس۲شکر می‌کنم که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم. از راهنمای خودم همسفر مریم تشکر می‌کنم. در مورد دستور جلسه«DST ،OT »یک معجزه و کشفی است که همه‌ ما وابسته به متد DST شده‌ایم، زمانی که آقای مهندس این معجزه، متد را کشف کردند تازه همان نقطه یین و یانگی بود، که واقعاً همه چیز در تاریکی بود. آقای مهندس خودشان در تاریکی بودند و آن نقطه سفید، نقطه روشنی بود که DST شد و بعد از اینکه یین بود الان تبدیل به یانگ شده است. با روشن شدن آن تبدیل به نور شد که ما از  نور  آن نقطه استفاده می‌کنیم. آقای مهندس وقتی متدDST را کشف کردند، ذره‌ذره هر تغییری که روی خودشان اتفاق می‌افتاد را نوشتند در واقع ایشان همان موقع به فکر این بودند که من می‌خواهم به افرادی که نیازمند هستند کمک کنم، همان موقع حس بخشش، حس نوع‌دوستی در وجودشان وجود داشت.

روش DST  نقطه روشنی است  که به ما می‌گوید: مجبور نیستی تا ابد در جهنم بمانی شما می‌توانید برگردید و پله‌پله هر ضد‌ارزشی که دارید را کنار بگذارید. یک معجزه‌گری ،یک دانشمندی که نام او مهندس دژاکام است دستان  ما را می‌گیرد و  پله‌پله ما را به جلو می‌برد. طی مدت زمان خاصی ما را به مقصدی که می‌خواهیم می‌رساند البته به شرطی که همراه او باشیم و به گفته‌های ایشان عمل کنیم. DST همان مخفف دژاکام ، پله‌ها و مدت زمان است. همان‌طور که گفتم واقعا آقای مهندس دستمان را گرفتند. ۲۷،۲۸ سال پیش شاید هیچ کدام از ما هنوز نمی‌دانستیم همچین جایی هست، شاید هنوز مجرد بودیم یا هنوز مسافران‌مان درگیر اعتیاد نشده بودند؛ ولی یکی بود که آن زمان به فکر دردمندان بود و می‌دانست که در آینده این متد می‌خواهد چه کند، چقدر انسان‌ها را از تاریکی نجات دهد. بعد از اینکه این متد جا افتاد و یقین پیدا کردند که درست است داروی OT را درست کردند چون قبلاً به روش DST  با خود تریاک سفر می‌کردند و بسیار سخت بود. آقای مهندس هنوز دست از پژوهش، تحقیق و تلاش شبانه روزی برای کمک به همنوعانشان برنداشته‌اند .هنوز هم دوست دارند هرچه زودتر درد و رنجی  را از روی بشریت بردارند.

یادمان نرود زمانی که وارد کنگره شدیم  هیچی نداشتیم فقط تاریکی و ضدارزش داشتیم ،مسافرانمان همه اعتیاد داشتند، چه تاریکی‌هایی را که ما تجربه کردیم چقدر دردها  که ما کشیدیم وقتی وارد این‌جا شدیم چقدر حالمان بد بود. ما با همه این درد و رنج‌ها و حس های منفی وارد کنگره شدیم در عوض کنگره به ما چه داد؟؟؟ سلامتی ، عشق و محبت را به ما یاد داد. به ما گفت: همسفر تو ارزشمند هستی ، تو یک انسانی ، به ما یادآوری کرد که برای چه به دنیا آمده‌ایم، برای چی داریم اینجا زندگی می‌کنیم، به ما یادآوری کرد اگر رنجی کشیده‌ایم صددرصد اینجا به همه‌ رنج‌های ما پایان داد. کنگره به ما گفت: یک راهی وجود دارد، گفت این مسیر روشن جلوی راه همه ما هست و  همه چیز را به ما بخشید. حالا آقای مهندس در پیام لژیون سردار می‌فرمایند: آیا یاری رسانی هست؟ چی می‌خواد به من بگه ؟ آقای مهندس به من می‌خواهد بگوید من  ۲۸ سال دارم تلاش می‌کنم و دوست دارم همه بهترین زندگی را داشته باشند آیا یاری رسانی هست؟ آیا کسی هست که به من کمک کند؟ آخرش می‌گویند: تا خداوند به که رخصت دهد. منظور ایشان چیست؟  این فرصت به همه ما در لژیون سردار داده شده است. خداوند به که رخصت دهد؟ رخصتش دست کیست؟ دست خودمان است، دست بخششی است که در وجود ما هست.
مگر در کل زندگی ما چقدر پیش می‌آید که بتوانیم یک نفسی را احیا کنیم؟ آقای مهندس می‌فرمایند: ما در کنگره پیوسته نفس‌ها را احیا می‌کنیم. اگر من هم یک قدم بردارم من هم توی  احیا کردن نفس شریک هستم. فرقی نمی‌کند همان دانشگاه خوارزمی قشم اگر بتوانم در یک  آجر آن هم سهم داشته باشم چقدر برای من ارزش دارد.همان شش میلیون که در سردار شرکت می‌کنم، همان پنجاه میلیون یا پانصد میلیون.

همان‌طوری که می‌دانید برای پهلوانی باید از آقای مهندس اجازه گرفت که به بعضی‌ها اجازه نمی‌دهند، چون سوال می‌شود که شما چطوری این پول را می‌خواهید پرداخت کنید با فروش ماشین، خانه، طلا و... اگر کسی بخواهد با فروش چیزی پهلوان شود آقای مهندس اجازه نمی‌دهند؛ چون می‌خواهند با یقین، با ایمان راسخ با ایمانی که صددرصد به این راه داری وارد شوی و بعدها احساس پشیمانی سراغت نیاید و نگویی حیف شد کاشکی خانه، ماشین ،طلا نمی‌فروختم. آقای مهندس فقط به همین خاطر دوست دارند اگر وارد این بازی می‌شوی با صد خودت بازی کنی هیچ شکی در دلت نباشد، به همین خاطر به یک سری از افراد اجازه نمی‌دهد. اگر در مورد حس پهلوانی بخواهم صحبت کنم در مدت این یک سالی که ما داشتیم این پول را جور می‌کردیم آن‌قدر حال‌مان خوب بود که تنها دغدغه‌مان این بود که بتوانیم این پول را جور کنیم و از خیلی چیزها گذشتم و خیلی جاها نرفتم . واقعا حس شیرین و لذت‌بخشی هست . هفته پیش که توانستم تسویه کنم حسی داشتم که تا حالا همچین حسی را نداشتم خیلی حالم خوب بود آنقدر حالم خوب بود که  مسافرم می‌گفت روی ابرها هستی. خوشحال بودم از اینکه توانستم در قبال کمک‌های بزرگی که کنگره بدون چشم‌داشت به من کرد من هم توانستم کاری کوچکی انجام و سهم کوچکی در تحقق اهداف کنگره داشته باشم. فرقی نمی‌کند همان ۶ میلیون، ۵۰ میلیون ، ۵۰۰ میلیون فقط ما را وارد بازی می‌کند، ما فقط صور آشکارش را می‌بینیم صور پنهانش خیلی پیچیده‌تر است قابل گفتن نیست هر کسی خود باید حس و درک کند. صور پنهانش خیلی قشنگ‌تر و آموزنده‌تر است. در صور پنهان آنقدر رشد می‌کنی که مبلغ  به نظرت نمی‌آید. الگوها را دیده‌ایم  پهلوانی که سال بعد در نشان بی‌نشان شرکت می‌کند دلیلش همان اتفاقاتی است که در صور پنهان رخ می‌دهد.  امیدوارم همه ما بتوانیم از این فرصتی که به ما داده شده است استفاده کنیم.

 


تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: نگهبان سایت، همسفر فاطمه
همسفران نمایندگی دکتر احمدـ اراک 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .