English Version
This Site Is Available In English

عاشق را حساب با معشوق است

عاشق را حساب با معشوق است

جلسه دهم‌ از دوره پنجم جلسات لژیون سردار ویژه همسفران نمایندگی باباطاهر همدان با استادی پهلوان همسفر سریه، نگهبانی همسفر دنور سحر و دبیری همسفر سمانه با دستور جلسه «DST . OT» روز دوشنبه 5 آبان‌ماه 1404 ساعت 14:00 آغاز به کار کرد. 

خلاصه سخنان استاد: 

خدا را شکر که در این جایگاه هستم تا از تک‌تک شما دوستان آموزش بگیرم، خیلی خوشحال هستم که در جمع ثروتمندان هستم و ثروتمند از نظر مالی نیست چرا که ثروتمند کسی هست که مال دارد و دل بخشیدن هم دارد و می‌بخشد. از آقای مهندس و خانواده ایشان تشکر می‌کنم از آقای مهندس خانی خانم کماندار، خانم آنی بزرگوار و استاد امین که به ما درس جهان‌بینی آموزش می‌دهند واقعاً راه و رسم درست زندگی کردن را به ما آموزش می‌دهند. آقای مهندس همیشه می‌فرمايند: که کسی که در لابراتور کار و نزدیک مواد مخدر فعالیت می‌کند؛ ولی ذره‌ای در مخیله‌اش نمی‌رود که از آن مواد استفاده کند درمان کنگره در این حد است. این هفته را به تمام خدمتگزاران اوتی تبریک می‌گویم و امیدوارم که خیر و برکت این خدمت در زندگی‌هایشان جاری و ساری باشد.

دستور جلسه در مورد "اوتی و دی‌اس‌‌تی" است آقای مهندس آنقدر قشنگ در مورد هر دستور جلسه‌ای که قرار داده‌اند فکر و اندیشه کرده‌اند که اوتی به تنهایی شاید مثمرثمر و راه‌گشا نباشد، شاید نتواند درمان کند وقتی اوتی در کنار دی‌اس‌تی قرار می‌گیرد که بدانید در چه ساعتی، چه مقداری، از آن دارو شما استفاده کنید می‌توانید به درمان، انتهای سفر و به تعادل برسید.

ما در کنگره یاد گرفته‌ایم که درمان اعتیاد و انواع و اقسام بیماری‌ها را با روش دی‌اس‌تی می‌توانیم درمان کنیم. کنگره آن‌قدر پیشرفت کرده است که می‌تواند چاقی را به روش دی‌اس‌تی کنترل کند و به وزن ایده‌آل برساند و من همسفر خیلی از چیزها را با همین روش در زندگی خودم اجرا کردم مثلاً همین صبر را  یاد بگیرم و آرامشی که در زندگیم دارم همه این موارد را می‌توانیم با روش دی‌اس‌تی خودمان به خودمان آموزش بدهیم. 

ما در کنگره خیلی چیزها را یاد گرفتیم این‌که بتوانیم حرکت کنیم و کنگره می‌خواهد که ما با جسم، روان و جهان‌بینی به تعادل برسیم و جسم را با کمک اوتی ۵ درصد به تعادل می‌رسانیم و بقیه جهان‌بینی می‌شود یعنی همین لژیون سردار این‌که نگهبان پیامی که در نوشتار می‌خواند هر مکان یا هر NGO یا هر خانواده‌ای اگر بخواهد به یک انتهای درست یا یک مسیر درست برسد، سه تا پارامتر را حتماً باید مدنظر داشته باشد: ۱. نیروی متخصص ۲. علم و دانش ۳. قسمت مالی. 

در کنگره خدا را شکر به وسیله همین لژیون سردار که ما می‌گوییم ید واحده در یکی از سی‌دی‌ها آقای مهندس مثال قشنگی می‌زدند اگر یک ماشینی در خیابان خراب شود چند نفر جمع می‌شوند و آن ماشین را هول می‌دهند ید کمکی می‌شوند که آن ماشین را جابجا می‌کنند و آن را حرکت می‌دهند در کنگره هم همین است ما همه در کنار هم جمع می‌شویم مهمترین کار کنگره که آقای مهندس در سی‌دی رب ۲ می‌گوید تحقیقات است که اگر بخواهم این تحقیقات را به نتیجه برسانم از نظر مالی باید تأمین باشم. 

من بارها هم گفته‌ام که اگر یک آجر از دانشگاه قشم به نام من باشد برای من کافی است اگر حرکت من باعث بشود که چراغ اینجا روشن بشود؛ چون وقتی خود من هم به اینجا آمدم چراغ اینجا توسط کسان دیگر روشن بوده است ایجنت و مرزبانان می‌دانند که پشت این چه چیزهایی بوده که باعث شده چراغ اینجا روشن باشد که یک نفر بیاید و به درمان برسد؛ پس من هم باید حمایت کنم. 

در وادی هشتم جبران خسارت را می‌گوید: و من که روی این صندلی‌ها نشستم، صندلی اشغال کردم و به درمان رسیده‌ام باید به دیگران هم توجه کنم چرا که من که به حال خوش رسیده‌ام باید یک نفر دیگر هم بیاید و به حال خوش برسد. موقع بازی توی زمین بازی من خودم جای خودم را در زمین بازی مشخص می‌کنم که کجا دارم بازی می‌کنم کنگره برای من صد خود را گذاشته است، من و مسافرم را درمان کرده و حال خوب و زندگی خوب به من داده است و من برای کنگره چه کار کرده‌ام؟

گاهی با خود بنشینیم و دودوتا چهارتا کنیم و افکار منفی هم همیشه هست؛ چون من خودم هم واریزی‌ها را که انجام می‌دادم به خودم می‌گفتم با این پول می‌توانید خیلی چیزهای دیگر بخريد؛ ولی باز فکر می‌کردم که اگر من این واریزی‌ها را انجام بدهم و باعث درمان یک نفر هم بشوم و نگذارم که یک خانواده از هم جدا نشود؛ چون خیلی‌ها می‌آیند و می‌گویند می‌خواهم طلاق بگیرم و بروم؛ ولی اگر من باعث بشوم که یک نفر زندگیش از هم جدا نشود برای خود من خیلی ارزشمند است این‌که توانسته‌ام به یک زندگی کمک کنم واقعاً حالم خوب است.

سعی کنیم در جریان باشیم و حرکت کنیم هیچ‌وقت خودمان را کنار نکشیم در سی‌دی رب ۱ آقای مهندس می‌فرمايند: "تنها چیزی که باعث می‌شود انسان به تکامل برسد، روح است" نفس را به همه داده است کل گیاه، جانور ولی روح مختص انسان است یکی از راه‌هایی که انسان می‌تواند روح خود را پرورش بدهد و به تکامل بهتری برساند همین بخشندگی است سعی کنیم که بخشندگی را در وجود خود بکاریم اگر از کشاورزان بپرسید و لوگوی کنگره را نگاه کنید عکس گندم روی آن دارد و الان فصل کاشتن گندم است من الان می‌کارم تا ببینم کی می‌توانم آن را درو کنم. آقای مهندس می‌فرمايند: اگر شما یک گندم بکارید هزاران گندم برداشت خواهید کرد. 

بالای کوه و درخت رفتن واقعاً سخت است در سی‌دی ایستاده آقای مهندس می‌گویند هر کاری که بخواهید انجام بدهید واقعاً سخت است بالای درخت که می‌روید احتمال دارد که شاخه‌اش بشکند و تو به زمین بیفتید و آسیب ببینید؛ ولی وقتی بالا می‌روید بهترین میوه‌ها نصیب تو می‌شود وقتی به قله کوه می‌رسید می‌فهمید که چقدر اطراف آنجا قشنگ و سخت است؛ ولی دور نیست آن حرکت را باید ذره ذره شروع بکنیم ما یاد گرفتیم آرام‌آرام از همان سبد کنگره حمایت کنیم. 

در مورد سوره ضحی استاد الهه قمشه‌ای صحبت می‌کردند که انسان وقتی وارد سختی می‌شود می‌گوید: "خداوند من را تنها گذاشته است." ما می‌رویم عضو لژیون سردار می‌شویم و به خداوند اصرار می‌کنیم و می‌گوییم خدایا به من کمک کن و خداوند می‌گوید من هیچ وقت تو را تنها نمی‌گذارم چه وقتی که سمت ارزش‌ها و یا وقتی که سمت ضدارزش‌ها می‌روید خداوند می‌گوید: "تو حرکت کن از تو حرکت و از من برکت."

عاشق را حساب با عشق نیست، عاشق را حساب با معشوق است حساب کسانی که در لژیون سردار هستیم شاید با بقیه خیلی فرق می‌کند؛ مثالی که می‌خواهم برایتان بزنم یک روستایی که همه افراد آن شغلشان ماهیگیری بوده است و برای شکار ماهی باید قلاب آن کج باشد تا ماهی را شکار کنند؛ ولی یک نفر از آن‌ها قلابش صاف بوده است و دوستانش به او می‌گفتند که قلاب صاف هیچ ماهی را شکار نمی‌کند: ولی او می‌گوید من چیزی را شکار می‌کنم که شاید شماها نتوانید آن را شکار کنید زمان می‌گذرد و افراد روستا هر کدام در رودخانه ۲ یا ۳ ماهی را شکار می‌کردند و روزمرگی خود را می‌گذراندند چند روزی می‌گذرد و حرف این مرد به گوش پادشاه می‌رسد پادشاه وزیر را چند بار به سمت مرد می‌فرستد؛ ولی آن مرد قبول نمی‌کند که به سوی پادشاه برود و پادشاه خودش نزد او می‌آید و می‌گوید شما که می‌خواستید به قلاب صاف شکار کنید چه چیزی را می‌خواستید شکار کنید؟ آن مرد می‌گوید من می‌خواستم شما را شکار کنم.

الان در لژیون سردار ما چیزی را شکار می‌کنیم که شاید آن کسی که بیرون است هیچ وقت شکار نکند. ۲ ماه پیش برای پسرم اتفاقی افتاد که بعد از دو ماه هنوز ماشین ما در تعمیرگاه است و آن را بیرون نیاوردیم؛ ولی همان شب تصمیم گرفتیم که اولین کارمان این باشد که پهلوانی مسافرم را تسویه کنیم؛ چون به این لژیون باور و اعتقاد قلبی داشتیم آقای مهندس می‌فرمایند: وقتی کاری را قبول و یقین دارید آن دست‌ها به کمک تو می‌آیند

دست‌هایی که کمک می‌کنند بهتر از لب‌هایی هستند که دعا می‌کنند، گفتیم ما حرکت خود را انجام می‌دهیم و همین که پسرم سالم است با هزاران پول پهلوانی جایگزین نمی‌شود؛ ولی این برای ما ثابت شد که حالا پهلوانی را بدهیم واریزهای خود را انجام بدهیم و مطمئن هستیم که استاد سردار هم به ما کمک می‌کند و امیدوارم تک‌تک این صندلی‌ها که این‌جا هستند یک روزی عضو سردار بشوند. 

لژیون سردار را واقعاً دست کم نگیرید چیزهایی را بچه‌ها تعریف می‌کنند که از لژیون سردار به دست آورده‌اند جای دیگر به دست نیاورده‌اند. قدم‌هایتان را محکم بردارید و ستون‌هایتان را محکم‌تر بکارید، اگر قدم‌هایتان استوار باشد و به سمت ارزش‌ها هم حرکت کنید خداوند هم کمک‌تان خواهد کرد که بیش از ۱۱۹ بار از بخشندگی، بخشنده بودند و انفاق گفته شده است و ۳۶۵ بار در مورد ترس صحبت کرده است می‌گوید نترسید و حرکت کنید.

خیلی از مسافرها و همسفرها می‌آیند صحبت می‌کنند که من می‌ترسم عضو لژیون سردار بشوم اگر نتوانم واریزی‌های خود را انجام بدهم، من پهلوانی خودم را با ۶ میلیون شروع کردم، نترسید و حرکت کنید منظورم بی‌فکری نیست؛ چون آقای مهندس برای هر کاری اول می‌گوید تفکر کنید با تفکر؛ ساختارها آغاز می‌گردد. وقتی فکر کردید و در سمت ارزش‌ها کمک کردید خداوند قشنگ کمکت می‌کند، خیلی‌ها می‌گویند ۶ میلیون بخشیدم و بعد ۶ میلیون به حسابم آمد نه منظور من این نیست همین پسر من برای من میلیاردها ارزش دارد که از ماشین ما چیزی نمانده؛ ولی کمربند پسر من باز نشده و سالم بود.

دیر به ایستگاه اتوبوس برسی اتوبوس رفته منتظر هیچ‌کس نمی‌ماند جلسه با دو نفر شروع و تمام هم می‌شود و سعی کنیم از لژیون سردار از این حلقه خارج نشویم و در کنارش باشیم اینجا اولین شعبه‌ای بود که من قرآن خود را آوردم متوجه شدم شعبه شما پهلوان ندارد ان‌شاءالله روزی پهلوان داشته باشد. از پول گذشتن واقعاً سخت است؛ ولی دست یافتنی است و می‌شود به آن رسید.

در جلسات ساختمان ققنوس بودیم در شعبه حر نگهبان هستم و آنجا یکی آمد این صحبت‌ها را کرد و من پهلوان شدم صحبت‌های من را می‌گفت دیدم که خیلی خوب است که حتی جرقه‌ای در او زده بشود که وقتی من آمدم چراغ اینجا روشن همه امکانات، چای و همه چیز فراهم بوده است و من هم برای نفر بعدی فراهم کنم و فکر نکنیم آقای مهندس خیلی راحت قبول می‌کند! نه

آقای مهندس اجازه پهلوانی را به هر کسی نمی‌دهد. ما به کنگره آمده‌ایم برای آموزش و خدمت، آموزش را گرفته‌ایم؛ ولی خدمت کردن هنوز مانده است من خودم با خودم چند مرده حلاج هستم من می‌توانم در این مسیر باشم! من آموزش را دیده‌ام برای خدمت کدام گوشه را می‌توانم بگیرم گوشه مالی را با چه مبلغی می‌توانم بگیرم؟ حرکت را حتماً انجام بدهید، من فقط به جهت یادآوری اینجا بودم اگر خداوند فرصت دوباره‌ای به ما داده این فرصت را دست کم نگیریم این‌که آقای مهندس تاریخ واریزی‌ها را به عقب موکول کرده است برای این است که به من سریه بگوید تو می‌توانید بخشنده باشید و می‌توانید از پولی که دارید بگذرید فقط این فرصت هست حرف‌هایم یک تکانه و یک یادآوری بود. 

تایپیست: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون هشتم)
عکاس: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر آذر رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باباطاهر همدان 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .