جلسه اول از دوره سوم سری جلسات لژیون سردار کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی ایحنت شعبه دنور مسافر پژمان، نگهبانی دنور مسافر یونس، دبیری دنور مسافر داود و خزانهداری مسافر احسان ، با دستور جلسه «OT و DST » در روز یکشنبه 4 آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار نمود:
سخنان استاد:
سلام دوستان پژمان هستم مسافر.
تبریک میگویم به آقا امین عزیز بابت اعلام پهلوانیشان باعث خوشحالی هست ولی پریروز داشتم فکر میکردم که این اتفاق خیلی خوبی است ولی خوبی کار موقعی دو چندان میشود که خود بچه های دزفول که از دل پارک واز دل همین لژیون آمدن بیرون آنها هم اقدام کنند وگرنه مطمئن بودم آقا امین و بعضی از دوستان که از اهواز تشریف میآورند این کار را انجام میدهند بحث لژیون سردار بحث بیداری است و به نظر من موقعی من بیدار میشوم که همیشه زندگی گذشته ام یادم نرود که در چه اوضاع و احوالی بودم و خداوند چه محبتی به من کرده است و درب کنگره را به من نشان داد آموزش های کنگره افرادی را به بیداری میرساند که عمل بکنند کنگره این نیست که من بگویم خدایا تو من دادی من بعدا میرم کاری میکنم اصلا همچنین چیزی نیست از آن داشته ات باید ببخشی و قدرت بخشش زمانی بوجود میاد که من بتوانم بگذرم و نفسم را پالایش کنم واز خواسته های شاید یک جاهایی معقول هم بگذرم چون در زندگی ما هم خواسته های معقول داریم هم غیرمعقول یک بخش خواسته های نا معقول که در زمان تاریکی و مصرف مواد که در نفس اماره زندگی میکنیم و دست به هر کاری میزنیم و خواسته هایمان باید اجرا بشود ولی موقعی که در آموزش های کنگره قرار میگیریم خواسته هایمان ذره ذره معقول میشوند مشکلاتی که در زندگیمان بوجود آمدند و در تاریکی که قرار داشتیم هر کسی میداند چه مشکلاتی برای خودش بوجود آورده اینها زمان میبرد تا درست و اصلاح بشود ولی تو همان شرایط من احساس میکردم بر گردن من است و من باید یک کاری را انجام بدهم واین باعث شد توانایی و قدرت من بیشتر بشود در مسیر .

بار اول که میخواستم در لژیون سردار شرکت بکنم یادم هست ۵۰۰میلیون آنموقع مثل ۵۰میلیون الان بود و ۵میلیون هم مثل ۵۰۰ هزارتومن الان بود اعلام کردم که میخواهم عضو لژیون سردار میخواهم بشوم آنموقع هم دنور و پهلوانی نبود بیکار بودم و پولی هم نداشتم فقط میآمدم کنگره و میرفتم خانه گفتم حالا خداوند جور میکند که من بتوانم به طریقی بدهی را بدهم یک ماهی تا مهلت پرداخت مانده بود گفتم انگار نشد که بدهکار ماندم ولی به خواست خداوند جور شد میخواهم بگویم که در وادی یازدهم میگوید که چشمه های جوشان و رود های خروشان به بحر اقیانوس میرسند راه سخت است ولی امکان پذیر است یعنی اگر فردی خواست و اراده داشته باشد در مسیر امکان ندارد به اهدافش نرسد اصلا محال ممکن است باید دید من چقدر استقامت میکنم و آن نارضایتی و گله مندی در مسیر انجام میدهم با خودم همیشه با خودم درگیر هستم یا نیستم اینکه به ظاهر از وقتم میگذرم میایم درکنگره چی در ذهن من میگذرد این خیلی مهم است این معرفت من کسب میکنم یا نمیکنم درس گرفتم یا نگرفتم یا فقط از کلمات استفاده میکنم این معرف عدالت عمل سالم خیلی قشنگ هستند حرف های خوبی هم هستند گوش دادنشان هم خیلی خوب است ولی عملکرد چی.
خداراشکر بلاخره هستند خدمت گذارانی که صدیق هستند و کارشان را انجام میدهند ما زمانی از دزفول میتوانیم برداشت کنیم که بچههایی که از دل لژیون آموزش ها را گرفتند ببینیم چطوری دارند عمل میکنند این خیلی برای کنگره مهم است آنموقع ما میتوانیم بگوییم داریم برداشت میکنیم.
واقعا من هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم بهش فکر میکنم اگر کنگره نبود من چکار میخواستم بکنم هیچ جایی نیست که همچین حس و همچنین جمعی در جمعی که همه اش محبت است نه کسی از کسی طلبکار است نه خورده ای باهمدیگر داریم نه هیچی هر فردی در این جمع است بخاطر محبت است بخاطر دوست داشتن است شما خودتان با پوست گوشت استخوان لمس کردید این مسیر را .
کی از ما چیزی خواسته در این مسیر کدام راهنما مینشیند در لژیون و از شاگردانش چیزی طلب میکند در کنگره من این را نباید ببینم خب اگر این را نبینم کور هستم دیگه بیرون از اینجا عصا را از آدم کور میدزدند خدا وکیلی آدرس بهت نمیدهند.
ممنونم از همهی عزیزان امیدوارم امسال خوب بتوانیم خودمان را نشان بدهیم و بتوانیم سال آینده یک زمین از خودمان تهیه بکنیم با کمک شما عزیزان خدا کند که الان نوبت ماست بتوانیم عمل بکنیم .
ممنون از اینکه به مشارکتم گوش دادید.
تهیه و ارسال: وبلاگ نمایندگی دزفول
- تعداد بازدید از این مطلب :
77