به نام قدرت مطلق الله
امروز، روزِ بلندِ بخشش است؛ روزی که دستانی آکنده از نور، شال پهلوانی را بر شانههای مسافر یاسر مینشانند و نشانهای از رهایی، سخاوت و پیمان با روشنایی را برای همیشه بر جان او ماندگار میکنند.
از دستان مهندس دژاکام؛ همان دستی که سالهاست چراغی در تاریکیها برافروخته و انسانها را از خمستانِ اعتیاد به باغهای آباد زندگی هدایت کرده است.
پهلوانی در کنگره به بازو نیست؛ به بخشش است.
به دلهایی است که یاد گرفتهاند اگر اندک توان و سرمایهای دارند، با عشق و ایمان برای حیات دیگران خرجش کنند.
پهلوان، آن است که میفهمد امروز اگر نانی بر سفرهاش هست، باید سهمی هرچند کوچک را به رهاییِ دیگر انسانها پیوند بزند؛
که هر قطرهای که در کنگره به نیت کمک جاری شود، چونان باران رحمت بر زندگیِ خود او بازمیگردد.
هر آنکس خدمت جانان به جان کرد
به گیتی نام خود را جاودان کرد — مولانا
مسافر یاسر! تو امروز شال پهلوانی را نه بهخاطر قدرت بازوانت، بلکه بهخاطر قدرت ایمانت دریافت کردی؛
بهخاطر اینکه دانستی “آدمی اگر آباد شود، زمینهای اطرافش را نیز آباد میکند.”
تو آموختی که بخشش، سرمایهگذاری در بانکِ نور است؛
هر قدمی که در خدمت برداشتی، راه را برای خودت هم روشنتر کردی.
اینجا کنگره است؛
جایی که پول، نه برای قدرت؛ برای محبت خرج میشود.
جایی که دستگیری، نه شعار؛ بلکه معجزهای واقعی در زندگیهاست.
جایی که هر شالی، پرچمیست برافراشته در میدان مبارزه با تاریکی.
امروز، افتخار پهلوانی بر شانههایت نشست؛
باشد که این شال تو را یادآور سازد:
راه پهلوان، ادامه دارد…
و هر قدمی در بخشش، خدا را به قلبت نزدیکتر میکند.
تو نیکی میکُن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز — سعدی
🌿
دست بخشنده تو را، آفتاب برکت میبوسد
و نانِ سفرهات، از عشق الهی خوشبو میشود.
به تو مبارک باشد این مقام
و به مهندس دژاکام، که سقفی از نور بر سر همه ما بنا کرده است،
هزاران درود و سپاس.



- تعداد بازدید از این مطلب :
311