نوری بر فراز آسمان، ظاهر میگردد و راه را برای او نمایان میسازد. هر قدمی که برمیدارد، بر زمین باران خورده مینگرد و وجود حیات را در آن به صورت جوانههای منظم، به صف میبیند و آن وجود؛ شهری است که اکنون جایِجای آن از نعمت الهی به حیات بازگشته و راه به نقطه زندگی یافته است.
همسفر زهرا و مسافرشان مازیار با آخرین آنتیایکس مصرفی شیره خوراکی وارد کنگره شدند. به مدت یازده ماه و دوازده روز با متد DST داروی OT به راهنمایی مسافر علیرضا و همسفر معصومه سفر کردند. در حال حاضر به مدت هفت سال و سه ماه است که به لطف خدا و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر در کنگره دارت است.
همسفر فرحناز و مسافرشان داوود با آخرین آنتیایکس مصرفی قرصb۲ وارد کنگره شدند. به مدت ده ماه با متد DST داروی OT به راهنمایی مسافر حمیدرضا و همسفر سمیه سفر کردند. در حال حاضر به مدت یک سال و هفت ماه است که به لطف خدا و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر در کنگره دارت است.
با توجه به اینکه سالهای بسیاری در کنگره حضورداشتید، لطفا بگویید در چه جایگاههایی خدمت کردید؟
همسفر زهرا:
دبیر و نگهبان کارگاه آموزشی، دبیر و نگهبان ورزشی، دبیر لژیون سردار، سایت، نگهبان صوتی و در حال حاضر شال سبز را از دستان آقای مهندس دریافت کردم.
همسفر فرحناز:
بنده با افتخار در جایگاههای مسئول ورود و خروج، استاد کارگاهآموزشی، عضو لژیونسردار، خزانهدار و دبیری خدمت کردم.
از نظر شما چه ویژگیهایی در صورپنهان یا صورآشکار شما وجود داشت که این خدمت گرانقدر به شما داده شد؟
همسفر زهرا:
میتوانم بگویم که بنده همواره سعی میکنم ویژگیهای خوب را در خود نبینم؛ زیرا مانع از آموزشپذیری میشود و این لطف خداوند و عنایت آقای مهندس است که من را در جایگاه راهنما تازهواردین قبول کردند. من هیچ ویژگی خاصی را در خود نمیبینم، همواره بابت این جایگاه شکرگزار خداوند هستم ؛ امیدوارم تلاش کنم تا بتوانم لایق این جایگاه باشم؛ زیرا جایگاه تازهواردین بسیار ارزشمند است و باید قدر این جایگاه را دانست، در کنگره آموختم زمانی که خدمتی به من داده میشود قطعاً نیاز من در آن است تا بتوانم آموزش لازم را دریافت کنم تا به تکامل و رشد برسم.
همسفر فرحناز:
در صورپنهان همواره آرزو داشتم، انسانی باشم که رضایت خداوند و انسانها را جلب کنم و انسانی مثمر ثمر باشم، دوست داشتم بدون هیچ چشمداشتی ببخشم و همواره عاشق خداوند و همه مخلوقات او بودم و خداوند را در همه حال ناظر اعمال خویش میبینم و عاشق خدمت کردن به انسانها هستم. در صورآشکار نیز در کنگره۶۰
با اجرای قوانین، نوشتن سیدیهای آموزشی، فرمانبرداری، گوش دادن به فرمانهای مربی و راهنمای خوبم، اجرایی کردن آموزشها در زندگی و همواره تلاش بنده این بوده است که در کنگره و زندگی بتوانم به اطرافیان خدمت کنم.
حس و حال شما پس از دریافت شال سبز از جناب مهندس چگونه بود؟
همسفر زهرا:
اگر بخواهم حس و حال خود را بعد از دریافت شال بیان کنم، یک حس بسیار وصف نشدنی بود؛ مانند بوییدن گل که نمیتوان برای کسی توصیف کرد. زمانی که از آقای مهندس شال را دریافت کردم احساس میکردم دو بال دارم و در آسمان پرواز میکنم و با همه سلولهای خود این شادی را احساس میکردم و بسیار خوشحال بودم. زمانی که اسامی قبول شدگان را اعلام کرده بودند و دخترم به من گفت که اسم من نیز در قبول شدگان است آن زمان فقط شکرگزار خداوند بودم و سجده شکر به جا آوردم.
همسفر فرحناز:
این جایگاه قشنگترین حسی بود که تجربه میکنم و همواره آرزوی آن را داشتم. زمانی که شال سبز را دریافت کردم، اشک شوق ریختم؛ زیرا بر این باور بودم که خداوند ذرهای از من راضی بوده که توانستم شال سبز را دریافت کنم و همه تلاش خود را میکنم تا به افرادی مانند خودم خدمت کنم، امیدوارم بتوانم رسالتم را به نحواحسن انجام دهم و باعث حال خوب همسفران باشم.
آیا عشق به خدمت برای کسب جایگاه های خدمتی کافیست؟ شما چه زمانی از خدمتی که میکنید احساس رضایت دارید؟
همسفر زهرا:
به نظر من تنها اینکه عشق به خدمت داشته باشی کافی نیست؛ زیرا اگر من فقط عشق به خدمت داشته باشم و اگر نتوانم خدمت را به خوبی و درستی انجام دهم، نمیتوانم خدمتگزار خوبی باشم باید زمانی که به من خدمت داده میشود بتوانم با همه وجودم آن خدمت را قبول کنم و در آن جایگاه صد خود را بگذارم، بنده زمانی از خدمت خود رضایت دارم که طبق قوانین حرکت کنم. به فرموده استاد امین که در سیدی هرس میفرمایند: انسانهایی که در کارهای خود بسیار سختکوش و مهربان باشند، به نتایج خوبی دست پیدا میکنند و نیز قوانین را رعایت میکنند و خوش خلق و مهربان هستند و میتوانند از درون تزکیه و پالایش کنند.
همسفر فرحناز:
عشق به خدمت بسیار حس پاک و ارزشمندی است؛ اما به تنهایی کافی نیست، بلکه باید آموزشهایی که گرفتم را کاربردی و عملی کنم تا ارزش بیشتری پیدا کند. عشق به سخن گفتن نیست،بلکه به عمل کردن است و تا زمانی که عشق را ثابت نکنی فاقد ارزش است.

اگر زمانی مسافر شما به کنگره نیاید شما به تنهایی این مسیر راطی میکنید؟
همسفر زهرا:
به نظر من این مسیر، مسیری است اگر بخواهید تنها حرکت کنی با چالشهای فراوان روبرو میشوی همانطور که در نوشتارها خوانده میشود مسیر هم سخت است و هم سهل؛ اما اگر همسفر با مسافر همگام باشند میتوانند از فراز و نشیب های سفر عبور کنند و از مسیر لذت ببرند نمیشود گفت که اگر مسافرم به کنگره نیاید من هم نمیآیم نه اصلاً اینطور نیست من با آموزشهایی که در کنگره دریافت میکنم نیاز بیشتر به آموزش را در خود حس میکنم و تا ابدیت من به کنگره نیاز دارم؛ زیرا آموزش گرفتن و کاربردی کردن آنها نقطه پایانی ندارد امیدوارم خداوند خدمت به خلق را همیشه به بندگان خود بدهد تا ما نیز بتوانیم به انسانها خدمت کنیم و از مسیر کنگره درس بیاموزیم و ادامه دهیم.
همسفر فرحناز:
کنگره مسیر زندگی من است و با من عجین شده است، امکان ندارد از مسیر کنگره خارج شوم و احساس خستگی کنم؛ زیرا به من آموخت که زندگی کنم، ببخشم، صبر و گذشت داشته باشم. هر زمانی که وارد جلسات میشوم احساس میکنم همه نیروهای الهی متحدشدند تا به انسانهایی که در ظلمات هستند و منتظر ریسمانی برای بیرون آمدن از تاریکی هستند، کمک کنند.
با توجه به اینکه شما سالها در لژیون سردار خدمت کردید، بخشش در این لژیون مانند جهشی درس خواندن است نظر شما در این مورد چیست؟
همسفر زهرا:
بله، ۲سال است که عضو لژیون سردار هستم و از همان ابتدا که دبیر لژیون سردار انتخاب شدم، بسیار خوشحال بودم. لژیون سردار شاید یک بخش آن این است که پولی را پرداخت میکنیم؛ اما از نظر من قبلاً این پولها را در قالب حال خوش و آرامش و سلامتی دریافت کردیم و به هر میزان نیز بخواهم از نظر مالی و جانی به کنگره خدمت کنم، نمیتوانم ذرهای از لطف و محبت آقای مهندس را جبران کنم. در هر جایگاهی که خدمت میکنید، سعی کنید همواره صد خودتان را بگذارید و با جان و دل خدمت کنید و اگر توان شما در لژیون سردار بیش از ۶ میلیون تومان است، میتوانید آن را پرداخت کنید و آن نشان از قدرت و بخشش درونی است.
همسفر فرحناز:
قبل از کنگره۶۰ نیز بخشش میکردم؛ اما به این میزان عمیق این حس خوب را درک نکرده بودم. زمانی که وارد لژیون سردار شدم و مشاهده کردم انسانها چه راحت از مال خود میگذرند تا باعث حال خوش افراد دیگر شوند شرمنده شدم که چرا زودتر این کار را انجام ندادم و این درسی بود که من به سرعت آموزش گرفتم و به آن عمل کردم.
اکنون؛ با توجه به تعریف جهانبینی، که عبارت است از: آنچه ما نسبت به کل هستی ادراک، برداشت، دریافت و احساس میکنیم، جهانبینی در خدمت کردن و عشق به دیگران به چه معناست؟
همسفر زهرا:
جهانبینی، یعنی اینکه من بتوانم نگرش و افکارم را به درستی تغییر دهم چه در خدمت کردن و چه در عشق ورزیدن. زمانی که من خدمت میکنم، باید هیچ نوع انتظاری از دیگران نداشته باشم تا بتوانم در جایگاه خدمتی موفق شوم؛ اما زمانی که در قبال خدمت کردن چیزی را از کسی بخواهی دیگر خدمت کردن به دل و جان نمیچسبد. عشق به دیگران به کل هستی و به کائنات زمانی میتوانم عشق خالص داشته باشم که همه چیز را دوست داشته باشم. در وادی چهاردهم آقای مهندس میفرمایند: اگر عشق خالق نداری عشق مخلوق مهیا کن و زمانی میتوانم به عشق خالص برسم که از همه ضد ارزشها بتوانم دور باشم. از کینه، نفرت، حسادت، دروغ گفتن اگر دور باشم آن وقت به عشق خالص میرسم و میتوانم به همه هستی، موجودات و انسانها عشق بورزم.
همسفر فرحناز:
با توجه به معنای واژه جهانبینی که ادراک، احساس، دریافت و برداشت من از پیرامون خود است، اگر خدمتی به من داده شد و من باید بتوانم آن خدمت را حس کنم و از اعماق وجودم درک کنم و با اجرایی کردن آموزشهایی که برای دریافت خدمت انجام دادم بهترین برداشت را انجام دهم، آن زمان جهانبینی من در خدمتم کامل است و با وجود جهانبینی کامل و درست عشق من به دیگران حقیقی خواهد بود؛ زیرا حقیقی آموزش گرفتم و آنها را کاربردی کردم.

باتوجه به اینکه مسافر شما در جایگاه راهنمایی قراردارند، آیا چالشی در این مسیر برای شما و ایشان به وجود آمد؟
همسفر زهرا:
به نظر من اگر انسان در مسیر مستقیم قرار بگیرد و قوانین الهی را رعایت کند، میتواند از همه چالشهای زندگی عبور کند. من و مسافرم از زمانی که در کنگره قرار گرفتیم همه چالشها را با دید مثبت نگاه میکنیم و توانستیم از زندگی خوبی برخوردار شویم. بابت این موضوع خداوند را سپاسگزارم و امیدوارم بتوانیم در همه مراحل زندگی کنگرهای بمانیم نه اینکه فقط کنگره بیاییم.
چه عاملی باعث شده هرهفته در پارک حضورداشته باشید؟ لطفا از تاثیر ورزش در آموزش های کنگره برایمان بگویید.
همسفر زهرا:
اولین عامل که باعث شد هر هفته در پارک حضور پیدا کنم، ابتدا لطف و عنایت خداوند است و همچنین حضور مستمر مسافرم که من حضور در پارک را مدیون ایشان هستم و آموختم زمانی مسئولیت خدمتی را میپذیری باید بتوانی به نحواحسن خدمت کنی و من نیز دوست داشتم که ذرهای از خدماتی که کنگره به خانواده من داده بود تا به حال خوش و آرامش برسیم را بتوانم با خدمت کردن در پارک جبران کنم.

با حضور در لژیونسردار و جایگاه خزانه داری چه دستاوردهایی داشتید؟
همسفر فرحناز:
برای ورود به لژیون سردار باید قلبی مانند دریا داشته باشی و بتوانی از گذرگاهها و مانعها عبور کنی، قدرت بخشش را در خویشتن خویش پرورش بدهی تا بتوانی به حال خوش برسی. من جایگاه خزانهداری را تجربه کردم که آموزشهای بسیاری را به همراه داشت و با افرادی آشنا شدم که بیمنت و برای رضای خداوند بدون هیچ چشمداشتی خدمت میکردند. متوجه شدم در کنگره۶۰ چه بسیار افرادی هستند که حاضرند همه دارایی خود را در مسیر کنگره بدهند تا افرادی به حال خوش برسند؛ زیرا خودشان تاریکیها را تجربه کردند و اکنون میخواهند جبران خسارت کنند.
شما همسفر برادرتان بودید چه عواملی باعث شد که همسرتان را نیز در مسیر کنگره قرار بدهید؟
همسفر فرحناز:
زمانی برادرم به رهایی رسید به باورهای خودم ایمان آوردم؛ زیرا رهایی و حال خوش برادرم را مشاهده کردم و اتفاقهای خوبی که در زندگی او رخ داد، باعث پایداری در این مسیر شد و با ایمانی که در حس من بهوجود آمد باعث جذب همسرم در این مسیر شد تا ما نیز به حال خوش برسیم و جایگاههای خدمتی را تجربه کنیم، ما همه اینها را مدیون آقای مهندس هستیم.
در پایان هر صحبتی که دارید بفرمایید.
همسفر زهرا:
از شما بسیار سپاسگزارم، بابت مصاحبهای که انجام دادید و خداقوت عرض میکنم، خدمت همه خدمتگزاران سایت که برای پیشرفت سایت نمایندگی تلاش بسیار میکنند. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان بسیار تشکر میکنم و از صمیم قلبم برایشان بهترینها را خواستارم. از راهنما همسفر معصومه کمال تشکر را دارم، پیش از آزمون نهایی به ما بسیار آموزش دادند و بسیار پیگیر بودند که بتوانیم برای آزمون مطالعه کنیم و قطعاً تلاشهای او است که من در آزمون راهنمایی قبول شدم. از مسافرم تشکر میکنم که ما را با کنگره آشنا کرد و باعث شد که در کنگره خدمتگزار باشم، بسیار حمایتم کردند. از خداوند بزرگ بسیار تشکر میکنم و سپاسگزارم که مسیر کنگره را به ما نشان دادند. امیدوارم همواره کنگرهای زندگی کنیم و خدمتگزار خوبی برای خود و کنگره باشیم.
همسفر فرحناز:
در آخر از آقای مهندسدژاکام و خانواده محترم ایشان کمال تشکر را دارم که با بنیانگذاری، این سازمان مردم نهاد انسانهای بیشماری را به رهایی رساندند و از آشفتگی زندگی جلوگیری کردند. انسانهایی که رو به نابودی بودند و در سیاهی مطلق قرارداشتند، اکنون معلم و مربی و راهنما هستند. خداوند را شاکرم که عضو کوچکی از این دریای بیکران کنگره۶۰ هستم. کنگره به من مسیر درست زندگی، بخشش، انسانیت، روشنایی، عشق، محبت، صبر و
گذشت را آموزش داد. امیدوارم کنگره و اعضای آن همواره پایدار باشند و در جهانها انشعاب پیدا کنند.
سپاسگزارم از اینکه زمان خود را در اختیار ما قرار دادید.
طراح سوال: همسفر آرزو همسفر سکینه (لژیون پنجم)
مصاحبهکننده: همسفر شکوفه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون ششم)
عکس و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی حافظ
- تعداد بازدید از این مطلب :
184