هشتمین جلسه از دوره چهل و پنجم کارگاههای آموزش عمومی کنگره۶۰، با استادی پهلوان مسافر آرش، نگهبانی مسافر سیامک و دبیری مسافر علیاکبر با دستور جلسه «DST, OT» شنبه 3 آبان ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱7:0۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، آرش هستم، یک مسافر
خدا را شکر که اجازه خدمت به من داده شد تا درس بگیرم، آموزش ببینم و از دانش شما استفاده کنم.
انتقال دانش، یعنی گرفتن پیام. اگر بتوانیم پیامها را دریافت کنیم، یعنی حسهای ما باز شده است و میتوانیم روی صفتهای خوب خود کار کنیم و به بهترین شکل از آنها بهره ببریم. جلسه امروز درباره اُتی (OT) و روش دی.اِس.تی (DST) است؛ دستور جلسهای بسیار مهم.
همانطور که میدانیم، اگر بخواهیم از یک بانک وام بگیریم، باید مراحل زیادی را طی کنیم و مدارک متعددی ارائه دهیم. با وجود این سختیها، باید قدر داروی OT را که به روش DST مصرف میکنیم، بدانیم. آقای مهندس دژاکام برای گرفتن مجوز OT زحمات بسیاری کشیدهاند. مسئله OT موضوعی بسیار بزرگ است و نباید کوچک شمرده شود، چرا که در کشوری که ما زندگی میکنیم، برای اثبات یک حقیقت، گاهی باید سالها تلاش کرد.
داروی OT دارویی درمانی است که باید بهصورت کامل و منظم مصرف شود. ارزش این دارو برای ما بسیار بالاست و باید آن را در اولویت قرار دهیم. کسانی که دارو را به ما میرسانند، خدمتگزارانی هستند که با تلاش فراوان باعث میشوند مسافران داروی خود را بهموقع دریافت کنند و به آرامش برسند. من از همه این عزیزان کمال تشکر را دارم.
روش DST نیز روشی است که شامل مثلث دژاکام، پلههای ۲۱روزه و بازه زمانی ۱۰ ماهه است؛ این سه بخش مکمل یکدیگرند و در کنار هم مسیر درمان را کامل میکنند.

اکنون که از طرف لژیون سردار شعبه شما دعوت شدهام، میخواهم در مورد بخشندگی صحبت کنم؛ چرا که دو هفته آینده نیز گلریزان برگزار خواهد شد و من باید حامل پیامی در این زمینه باشم.
چند روز پیش حکایتی میخواندم:
شخصی برای امرار معاش ناچار شد اموال خود را بفروشد، در حالی که خانوادهاش در تنگدستی بودند. اما او مبلغ حاصل از فروش را به نیازمندان بخشید. در نتیجه، مرواریدی در شکم ماهی به او عطا شد و با فروش آن مروارید، ثروتمند گردید.
در داستانی دیگر، پادشاهی دید کودکی نصف نان خود را به فردی فقیر بخشید. پادشاه از این کار شگفتزده شد و تصمیم گرفت همانند کودک بخشنده باشد. سال بعد که دوباره کودک را دید، گفت: «من هم مثل تو شروع به بخشش کردم.» کودک پاسخ داد: «اما تو بخشی از اموالت را بخشیدی، در حالی که من نصفِ هر آنچه داشتم را بخشیدم.»
و این دو با هم بسیار متفاوتاند.

بنابراین، بخشندگی حتی در امور کوچک نیز میتواند تأثیری بزرگ و عمیق داشته باشد؛ همانند همان نصف نان که جهان را به لرزه درمیآورد. مهم نیست چه مقدار میبخشیم، مهم آن است که فهمیده باشیم چرا میبخشیم.
اگر ما برای درمان آمدهایم، چون فهمیدهایم که درمان ممکن است. اگر میخواهیم بخشنده باشیم، باید فهمیده باشیم بخشش چیست؛ و این فهم از دانش و آگاهی میآید.
من پس از بسته شدن تمام درها و با ناامیدی بسیار وارد کنگره شدم، اما با آموزشها به رهایی رسیدم. اگر امروز شال پهلوانی را بر دوش دارم، به این دلیل است که فهمیدم بخشندگی یعنی چه. ما میبخشیم چون به آقای مهندس باور داریم؛ چون میدانیم ایشان راه درمان را میدانند و ما نیز باید در این مسیر یاریرسان باشیم.
وقتی فهمیدم که بخشش من در چه راه درستی صرف میشود، با تمام توان کوشیدم تا انرژی آن به خودم بازگردد.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید، از صمیم قلب سپاسگزارم.
ضبط و تایپ: مسافر علیرضا
عکس: مسافر روح الله
(گروه سایت نمایندگی لوئی پاستور)
- تعداد بازدید از این مطلب :
101