جلسه سوم از دوره چهل و هشتم کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره 60 نمایندگی شهرری به استادی راهنمای محترم مسافر غلامرضا، نگهبانی راهنمای محترم مسافر محمدرضا و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه "DST،OT" شنبه 3 آبان 1404 ساعت 16/30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان غلامرضا هستم یک مسافر، خدا را شاکرم که یک بار دیگر فرصت خدمتگزاری نصیب من شد خیلی خوشحالم که در این شعبه رشد کردم ، بزرگ شدم و حضور دارم، من حس خیلی خوبی نسبت به این شعبه دارم. خدا قوت میگویم به مرزبانان و ایجنت محترم مسافران و همسفران و همچنین به همکارهای قدیمی خودم، انشالله که کنار همدیگر یک جلسه خوبی را برگزار کنیم.دستور جلسه در خصوص DST.OT و قسمت دوم آن اولین سال رهایی مسافر افشار می باشد. همگی ما یکسری مسائل را پشت سر گذاشته ایم برای اینکه برای اینکه بتوانیم یک روز مواد مخدر مصرف نکنیم اما ناموفق بودیم، هر کدام از ما یک تجربهای در این مسئله داریم اما وقتی وارد کنگره میشویم با آموزشهای ناب کنگره و با دستور جلساتی که هر کدامشان یک راهی برای من باز میکنند تا من یک زندگی بهتر و آرام تری را داشته باشم.
روش DST از دیدگاه من فقط یک روش نیست یک الگو و سبک زندگی می باشد و در هر موردی ما میتوانیم این روش را اجرایی کنیم و از آن بهرهمند بشویم، نه تنها در ترک مواد مخدر بلکه در تغذیه و درمان سیگار هم می توان از آن استفاده کرد. ما با این روش یاد میگیریم که چگونه بدنمان را عادت بدهیم و آن سیستمی که دچار آسیب شده دوباره ترمیم و بازسازی گردد .
در روش D DST ، به معنای کاهش ضریب هشت دهم پلههای بالا و پایین می باشد، S به معنای استپ ۲۱ روزه در پلههای بازه بالا و پایینی که انجام میدهیم و T هم طول زمان را نشان میدهد ، وقتی که یک مصرف کننده با این روش شروع به درمان میکند و تجربه اش را ندارد باورش برای او سخت است، این روش به صورت علمی و کاربردی می باشد و همان طوری که از اسمش مشخص است به صورت پله پله در جسم تغییر ایجاد می نماید و در طول ۱۰ ماه ما میتونیم با داروی OT که به صورت انرژی عمل میکندبه درمان برسیم.
این دارو به تنهایی هیچ خاصیتی در درمان اعتیاد ندارد و به همراه روش DST می تواند کارساز باشد، ترکیب این دو در کنار هم معجزه به وجود میاورد زیرا ۲۵ نوع از ترکیبات این دارو در بدن انسان به صورت مشابه وجود دارد. من روزی که وارد کنگره شدم اصلا متوجه نشدم که به چه طریقی درمان شدم یعنی اینقدر این درمان راحت می باشد.
چند نکته در این روش درمان وجود دارد که یکی از آنها زمان را مشخص می کند ، مورد دوم به شما اندازه می دهد و مورد سوم این است که دیگر نمی توانند مانند دیگر داروها آن را از تو بگیرند، شاید برای من و شمایی که اینجا نشستیم خیلی راحت باشد اما برای مصرف کننده ای که بیرون از اینجا است و آرزویش یک روز مواد نکشیدن می باشد بسیار سخت است.
میخواهم بگویم این روش بسیار بینظیر و موثر می باشد امیدوارم که بیشتر قدر این روش را بدانیم امیدوارم که از این دارویی که در اختیارمان است به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم و همیشه ممنون و شکرگزار آقای مهندس باشیم که یک روشی را به عنوان یک ثروت در اختیار من گذاشت و از این ثروت هر چه بیشتر و بهتر استفاده کنیم دیگران هم میتوانند یک روزی از آن بهره مند شوند.
قسمت دوم دستور جلسه تولد یکسال رهایی آقا افشارمی باشد، آقا افشار سال 1402 وارد لژیون نهم شعبه شهرری شد با مصرف الکل، قرص، حشیش و گراس ، سفرش را استارت زدو شروع کرد، در طول سفر ۸۰۶ سی سی شربت خورد و در سال 1403 به رهایی رسید،
آقا افشار تقریباً ۲ ماه بعد از سفرش مسیر را پیدا کرد و تبدیل به یک بچه کنگرهای شد که خواست درمان را داشت ، گوش به فرمان بود تا رهایی اش را گرفت و با راهنمایی آقا مازیار نیز سفر سیگارش را به پایان رساند سپس موفق شد که جایگاه کمک راهنمای تازه واردین را کسب نماید .من این روز را به ایشان تبریک می گویم و امیدوارم تا تولد 5 سال رهایی اش شال نارنجی را بر گردنش ببینم .


"در ادامه جشن یکسال رهایی راهنمای تازه واردین محترم مسافر افشار لژیون هفتم"

اعلام سفر راهنمای تازه واردین محترم مسافر افشار:
سلام دوستان افشار هستم مسافر ، آخرین آنتی ایکس الکل و قرص، 11 ماه و 6 روز سفر کردم، به روش DST با داروی OT نام راهنما آقای غلامرضا خسروی، رهایی از بند مواد 10 سال و 4 ماه، رهایی از نیکوتین به راهنمایی آقا مازیار 1 سال و 4 ماه

آرزوی راهنمای محترم مسافر افشار:
آرزو می کنم هیچ پدر و مادری چشم انتظار فرزند مصرف کننده اش نباشد

خلاصه سخنان راهنمای تازه واردین محترم، مسافر افشار:
سلام دوستان افشار هستم یک مسافر، در ابتدا پیش از هر چیزاز جناب آقای مهندس و خانوادهمحترم ایشان که این بستر را برای ما فراهم نمودند تشکر مینمایم ، همچنین، از راهنمای عزیزم آقای غلامرضا، بینهایت سپاسگزارم که درهیچ لحظهای حتی زمانی که دست نیازم را رها کرده بودم، دست حمایتگر ایشان از دوشم برداشته نشد. امیدوارم هیچگاه این محبتها ازخاطرم نرود. از آقا حسام، راهنمای سفر دومم، نیز به پاس همه زحماتش تشکر میکنم.
خدمتگزار بودنم در کنگره را مدیون ایشان هستم. داستان ورود من به کنگره، داستانی عبرت آموز است، من و گروهی از دوستان، به مصرف مواد مخدر آلوده بودیم. در میان ما، یکی بود که برادری درکنگره داشت و به قول خودش «رهایی» یافته بود. او در همان حال که با هم مواد مصرف میکردیم از کنگره میگفت؛ آنقدر که حتی گاهی دیگران رابه کنگره راهنمایی میکردیم، در حالی کهخودمان در گرداب مصرف غوطهور بودیم !پس ازماهها، آن دوست که خودش چندماهی را در کنگره سفر کرده بود پیش من آمد و با صحبتهایش جرقهای در ذهن من ایجاد کرد.
در یک لحظه خاص، ناگهان دریچهای گشوده شد و جهان را با همۀ زیباییهایش، حتّی یک پنکه ساده رابه شکلی دیگر دیدم. او این حالت را «حس باز» نامید. قصدداشتم به کنگره بروم، اما بهانههای ذهنی ونیروهای منفی مانع شدند. با این حال، بیتابیمن چنان بود که نتوانستم منتظر بمانم و بلافاصله راهی شدم و سفرم را آغاز کردم، آزمون سخت و درس بزرگ حدود دو ماه از سفرم گذشته بوده که وسوسه خطرناکی به سراغم آمد. با خودم گفتم: «چرا برای رسیدن به این «حس باز شدن»،
باید ماهها سفر کنم؟ آیا نمیتوان با مصرف«ماشروم» (قارچ روانگردان)، یکشبه به آن حالت رسيد؟ «متأسفانه، این فکر را به عمل تبدیل کردم. به همراه یکی از دوستان قارچ مصرفکردیم. نتیجه فاجعه بود. من حالی نسبتاً عادی داشتم، اما دوستم دچار جنون و روان پریشی شدیدی شد. آن شب، من چهره واقعی و مخوف نیروی منفی را از نزدیک لمس کردم. اوضاع به قدری بحرانی شد که مجبور شدم دو سه روز از او مراقبت کنم و حتی دیگران پیشنهاد میدادند به او مورفین بدهد تا آرام شود، اما هیچ چیز مؤثر نبود
. من که انسانی اهل گریه نیستم، به مدت یک ساعت کامل به حال و روز دوستم گریه کردم. این تجربه، چونان زنگ خطری بود که مسیر واقعی را به من نشان داد. پس از آن، با آقای غلامرضا صحبت کردم و با انرژ بیشتری مسیر سفرم را ادامه دادم .فراز و نشیبها و خدمت پساز رسیدن به سفر دوم، مشکلات کاری و هجمه نیروهای منفی، دوباره مرا از کنگره دور کرد وبرای حدود دو ماه غیبت کردم. اما خاطره کنگره و آرامش آن، رهایم نمیکرد.
با یک ماه رهایی،امتحانات را دادم و به عنوان خدمتگزاربازگشتم. تشویقهای آقای حسام برای حضور دربرنامه های جمعی مانند والیبال، در تداوم حضورم بسیار مؤثر بود و خدمتی که آقا حسام در بخش OT به من واگذار کردند در مانگاری من در کنگره مهرتثبیت زدند. سپس، لطف بزرگ دیگری از سوی آقای غلامرضا شامل حالم شد. ایشان با اعتماد به من و طراحی سوالات آزمون در لژیون باعث شدند «شال راهنمایی تازهواردین » را دریافت کنم. این در حالی بود که دانش من از پروتکل بسیار اندک بود، اما اشتیاق فراوانی برای یادگیری و انتقال مفاهیم کنگره به دیگران داشتم.
خدمت در بخش «اوتی» نیز درسهای بزرگی به من آموخت؛ از جمله دقت، مسئولیتپذیری و پیروی از پروتکل، که باعث رشد و ریزبینی بیشتر من شد .اکنون باور دارم که وظیفهی من این است که همانگونه که دیگران برای من کنگره را «شکافتند» و توضیح دادند، من نیز به همنوعانم که از «تنظیمات کارخانه» خارج شدهاند، کمک کنم تا مسیر گمشده خود را بازیابند و در «صراط مستقیم» زندگی گام بردارند
در پایان، از تمامی عزیزانی که در این مسیر یاریام کردند، به ویژه بچههای لژیون۳ شعبه کمالالملک و آقای محسن لشکری که تواضع کردند و نامی ا ایشان برده نشد، و همچنین از همه شما حاضران محترم که به سخنانم گوش سپردید، از صمیم قلب سپاسگزارم.






مرزبان کشیک: مسافر محمد
تنظیم و ویراستار: مسافرحسین از لژیون سوم
تایپ: مسافرسعیداز لژیون یازدهم
مسافران و همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
353