دستور جلسه این هفته DST و OT میباشد. در کنگره۶۰ آموختهام که درمان اعتیاد، صرفاً با اراده یا قطع ناگهانی مواد ممکن نیست، اعتیاد یک بیماری جسمی، روانی و فکری است و برای درمان؛ باید هر سه بخش با هم مورد توجه قرار گیرند. در ابتدا تصور میکردم که اگر انسان بخواهد، میتواند با قدرت اراده از هر چیزی دست بکشد؛ اما آموزشهای کنگره به من نشان داد که اراده بدون برنامه و علم، نتیجهای پایدار نخواهد داشت.
وقتی با روشDST آشنا شدم، فهمیدم که این روش بر پایه علمی دقیق، تجربه عملی و نگاهی انسانی به فرد مصرفکننده بنا شده است. مهندس حسین دژاکام با طراحی متد DST، راهی ارائه داده است که درمان نه با فشار و رنج؛ بلکه با درک، نظم و تدریج انجام شود. متدDST یعنی پلهپله پایین آمدن از مصرف مواد تا بدن بتواند خودش را بازسازی کند. این روش، برخلاف ترکهای ناگهانی، به سیستمهای بدن فرصت میدهد تا دوباره به تعادل برسند.
یکی از نکات مهمی که در مسیر آموزش آموختم، مفهوم سیستم ایکس بود. این سیستم در بدن انسان، مسئول تولید مواد شبهافیونی طبیعی است که باعث تعادل روحی و جسمی میشود. با مصرف مواد مخدر بیرونی، این سیستم از کار میافتد، بنابراین؛ اگر مصرف بهطور ناگهانی قطع شود، بدن دچار کمبود شدید و تخریب میگردد؛ در نتیجه، درمان واقعی یعنی بازسازی این سیستم، نه جنگیدن با خود.
در این مسیر، OT یا همان شربت اپیوم تینکچر، به عنوان یک ابزار درمانی بسیار مؤثر معرفی شده است. در ابتدا فکر میکردم استفاده از OT یعنی هنوز وابستگی وجود دارد؛ اما بعد، فهمیدم که این دارو نه برای وابستگی، بلکه برای بازسازی تدریجی سیستم بدن به کار میرود.
اپیوم تینکچر یا OT به بدن فرصت میدهد تا مواد طبیعی خودش را دوباره تولید کند. از وقتی این موضوع را درک کردم، نگاهم به درمان کاملاً تغییر کرد. دیگر به OT به چشم دشمن یا جایگزین موقت نگاه نمیکنم؛ بلکه آن را نماد نظم، صبر و امید میدانم.
نکتهی مهم دیگر در متد DST، نظم در اجرای پلهها است. هر پله، مقدار دقیق و زمان مشخصی دارد که باید با دقت رعایت شود. من از مشاهدهی روند درمان در دیگران یاد گرفتم که کوچکترین بینظمی یا تغییر خودسرانه، میتواند کل سیستم را از تعادل خارج کند. این نظم و دقت، فقط مربوط به دارو نیست؛ بلکه کمکم در تمام ابعاد زندگی جاری میشود.
درک من از DST نشان داد که درمان اعتیاد تنها بازسازی جسم نیست. روان و جهانبینی نیز باید تغییر کنند. اگر فرد فقط جسمش سالم شود؛ ولی افکار و نگرش او همان حالت گذشته را داشته باشد، بازگشت به مصرف تقریباً قطعی است. در کنگره یاد گرفتم که باید نگرشم به زندگی، روابط و حتی رنجها تغییر کند. آرامش واقعی از بیرون نمیآید؛ از درون ساخته میشود، وقتی جسم، روان و تفکر در تعادل باشند.
در پایان، OT برای من فقط یک دارو نیست؛ بلکه نماد امید و ایمان به درمان است؛ همانطور که مهندس دژاکام میفرمایند: «زمان، عامل درمان است.» این جمله برای من کلید آرامش شد. یاد گرفتم که نباید عجله کنم، بلکه باید به فرایند و به زمان اعتماد داشته باشم. امروز باور دارم که درمان واقعی؛ یعنی رسیدن به تعادل و آرامش، نه صرفاً قطع مصرف مواد !
منابع: کتاب ۶۰درجه زیر صفر و چهارده مقاله
نویسنده: همسفر رویا رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی طارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
62