جلسه دوازدهم از دوره پانزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی چرمهین ویژه مسافران و همسفران با استادی راهنما مسافر علی کاظمی، نگهبانی مسافر مسافر جمال و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه " جهانبینی در ورزش " پنجشنبه 1 آبان 1404 ساعت 16 آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان، علی هستم؛ دستور جلسهی امروز «جهانبینی در ورزش» میباشد. جهانبینی ما، در ورزش، در منزل و در کارگاه آموزشی، معنا و کاربرد دارد.
در کارگاه آموزشی، وقتی وارد جلسه میشوی، چه مسافر سفر اول باشی و چه سفر دوم، باید پیش از شروع جلسه حضور داشته باشی. هر کسی پس از آغاز جلسه وارد شود، یعنی جهانبینی لازم را ندارد.
در مجموع، وقتی در هر موضوعی به انسان احترام گذاشته میشود، باید با جدیت و احترام با آن موضوع برخورد کند. هنگامی که وارد مجلسی میشویم، پیش از نشستن، باید نزد صاحب مجلس برویم و بگوییم: «اگر کاری دارید، در خدمتتان هستم.» انسان باید دستگیر باشد؛ یعنی دست آستین بالا بزند و کاری انجام دهد. اگر میخواهیم بارمان در هستی بر زمین نماند، باید همین عمل را به جا آوریم.
کار ما در کنگره ۶۰، درمان اعتیاد است؛ در سه مؤلفهی جسم، روان و جهانبینی. این سه ضلع در کنار هم باید کامل شوند تا درمان به نتیجه برسد. در کنار این درمان، برای رسیدن به پکیجی کامل، برنامهی ورزشی روزهای جمعه را نیز داریم.
من بحث را با سه سؤال آغاز میکنم. تعریف سیستم ایکس چیست؟ تعریف آکادمیک سیستم ایکس این است: دستگاه تولیدکنندهی مخدرهای طبیعی بدن، یا همان نوروترانسمیترها، ناقلهای عصبی و واسطههای شیمیایی در فضای بین سیناپسی مغز، به همراه مجموعهی غدد درونریز و برونریز.
اما چه چیزی در کنگره ۶۰ باعث راندمان و بازدهی این سیستم ایکس میشود؟ شخص پس از گذشت حدود ۱۰ تا ۱۱ ماه درمان، به مرحلهای میرسد که بدنش دوباره مواد شبهافیونی طبیعی تولید میکند؛ همان کارخانهای که باعث میشود انسان دچار خماری نشود و دیگر ضعف و بیحالی احساس نکند.
علت خماری، این است که شما مادهای را جایگزین دستگاه تولیدکنندهی طبیعی بدن کردهاید. زمانی که مصرف را قطع میکنید، بدن دیگر قادر به تولید مخدر طبیعی نیست و دچار خماری میشود. در درمان کنگره ۶۰، شخص به مرحلهای میرسد که دیگر خمار نمیشود. تعریف ورزش چیست؟
ورزش، یعنی انجام حرکات منظم و هدفمند که در انسان نیرو ایجاد کند؛ نیرویی در فیزیک و جسم انسان. یعنی توان شما از حد معمول بالاتر رود. اگر انسان معمولی چهار قدم میدود، شما بتوانید بیست قدم بدوی.
«زن نیرو بود مرد را راستی / ز سستی کژی آید و کاستی»
ما در کنگره ورزش میکنیم تا در جسم و فیزیکمان نیرو ایجاد شود و سالم بمانیم؛ تا در سنین بالا نیاز به عصا نداشته باشیم و فرزندانمان مجبور نباشند با ویلچر ما را نزد پزشک ببرند.
تعریف جهانبینی: هر چیزی دارای اسم، تعریف و نشانه است و همین صفات، ماهیت آن را مشخص میکنند. جهانبینی نیز چنین است؛ اسم دارد، تعریف دارد و نشانه دارد.
وقتی این مفاهیم را در قالب اسم، تعریف و نشانه بیاموزیم، ماهیت آن را درک میکنیم. تعریف جهانبینی این است: آنچه ما نسبت به کل هستی—جهان درون و جهان بیرون—ادراک، احساس، دریافت و برداشت میکنیم، جهانبینی نام دارد.
در ورزش نیز جهانبینی معنا دارد. صبح جمعه وقتی برای ورزش میرویم، آیا به بزرگتر خود سلام میکنیم؟ آیا به ایجنت عرض ادب مینماییم؟
همهی ما موظفیم هنگامی که وارد شعبه یا پارک کنگره میشویم، ابتدا به راهنما، سپس به ایجنت و بعد به مرزبانان سلام کنیم؛ چه در گروه مسافران و چه در گروه خانواده.
همانگونه که فرزند هنگام ورود به خانه باید به پدر و مادر سلام کند و در کارهایشان کمک نماید، این ادب نیز پایهی تربیت و رشد ماست.
جهانبینی در ورزش یعنی کمک به مرزبانان و رعایت اصول تربیتی. اگر سلام کردن و ادب را در رفتارمان نداشته باشیم، فاقد جهانبینی هستیم؛ یعنی هنوز ارتباط با انسانها را نیاموختهایم. جهانبینی، در واقع ارتباط انسان با کل موجودات هستی است. انسانی که با ادب و احترام رفتار میکند، دستگاه تولیدکنندهی مواد طبیعی بدنش (سیستم ایکس) بهتر و فعالتر کار میکند.
حرکت انسان از ادب آغاز میشود؛ فرقی نمیکند مسافر سفر اول باشد یا راهنما—ادب معجزه میکند.
بیادبی، تنفر و نفرت، از جمله عواملی هستند که در سیستم ایکس اختلال ایجاد میکنند و این سیستم را از حالت طبیعی خارج میسازند. آنها باعث افزایش بیرویهی آدرنالین میشوند، لرزه در بدن میاندازند، حال انسان را خراب میکنند و موجب تپش قلب و اضطراب میشوند. اینها آثار مواد قلیاییِ ناسازگارند که از ذهن و احساس منفی سرچشمه میگیرند.
جهانبینی به ما میآموزد که باید عاشق شویم؛ چرا که: عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید. انسان عاشق، ادب را سرلوحهی کار خود قرار میدهد؛ ارتباطی خوب، محترمانه و پرمحبت دارد. با پدر، مادر، خانواده، همسر و فرزند با روی خوش و احترام. چنین انسانی عاشقِ واقعی است، و نشانهی عشق حقیقی، رفتار نیک و ادب است؛ چراکه انسانی بیادب نمیتواند عاشق باشد.

تایپ : مسافر اسماعیل لژیون پنجم
ارسال : مسافر عسگر
- تعداد بازدید از این مطلب :
150