English Version
This Site Is Available In English

اگر نفس به درجه کمال نرسد روح در آن معنا ندارد

اگر نفس به درجه کمال نرسد روح در آن معنا ندارد

انسان از دو بخش اصلی تشکیل شده است: صورآشکار و صورپنهان. صورآشکار؛ که جسم مادی و یا فیزیولوژی می‌باشد و همان چیزی که با چشم دیده می‌شود؛ مانند اعضا و اندام‌ها، مغز و خون. بخش دوم؛ صور‌پنهان است که دیده نمی‌شود ولی نقش مهمی دارد؛ مانند عقل، نفس، روح، ذهن و احساسات. آیا ما همه‌چیز درباره‌ صور‌آشکار را می‌دانیم؟ جواب خیر است. در مورد صور‌پنهان، که دیگر بماند که عظمت بالاتری دارد که اگر کاملا فهمیده بودیم، تا به امروز اعتیاد درمان شده بود. اگر بتوانیم بیماری اعتیاد را که هم بُعد فیزیولوژی دارد و هم بُعد روحی و روانی، به‌طور کامل درمان کنیم، در واقع بسیاری از بیماری‌های دیگر در مقابل آن ناچیز خواهند بود، که خدا را شکر در کنگره۶۰، چون تا حدودی جسم را شناخته‌ایم، توانسته‌ایم مسئله‌ اعتیاد (و همچنین مسائلی مانند سیگار و چاقی) را حل کنیم و بیش از ۹۰هزار نفر را درمان کنیم و دنیا باید در مقابل این اتفّاق تعظیم کند. در جزئی‌ترین سطوح، یعنی در حد سلولی و مولکولی، ریشه دارد و همه یک نقطه‌ مشترک دارند و آن هم از تنظیم خارج شدن بیان ژن‌ها است که منجر به بیماری‌های مختلف می‌شود. در این میان نقش بدن در خود‌درمانی بسیار اساسی است؛ چرا که با اجبار و با زور تازیانه نمی‌توان به نتایج دلخواه و ماندگار رسید، بلکه باید با شناخت و هماهنگی با قوانین هستی جسم را در مسیر تعادل قرار داد.

در مورد شناخت صور‌پنهان، بایستی بدانیم که منبع ما از کجاست؟ آقای مهندس بعداز سال‌ها مطالعه از کتاب‌های مختلف در نهایت به کتاب قرآن‌ کریم رسیدند و سوالاتی که در مورد روح داشتند بعد از سی‌سال در کتاب شریف به جوابشان رسیدند، که اگر به قرآن کریم به عنوان کتاب تحقیقاتی بپردازیم، در مورد آسمان و زمین و شکافتن ستارگان و نجوم صحبت می‌کند که ما هنوز به آن‌ها نرسیده‌ایم. در ادامه، استاد به تفاوت‌هایی که بین «نفس» و «روح» است اشاره کردند که بسیاری از انسان‌ها و حتی عرفا، این دو را یکی می‌پندارند، در حالی‌که این‌گونه نیست! همه موجودات چه انسان‌ها و چه حیوان‌ها، گیاهان، میکروب‌ها و ویروس‌ها دارای نفس می‌باشند. نفس، نه جسم است و نه گاز؛ بلکه فوق‌ماده است و چیزی است که تعیین موجودیت می‌کند در ظاهر و باطن.

نفس دارای مراتب و درجاتی می‌شود و مراتب و درجات نفس فقط در انسان کامل می‌شود و آن هم به علت وجود روح است و فقط انسان دارای روح است که این مراتب در انسان عبارتند از: نفس‌اماره (امرکننده)، نفس‌لوامّه (سرزنش‌کننده) و نفس‌مطمئنه می‌باشند. حیوانات در مرتبه‌ نفس‌اماره هستند و چون حیوانات از گذشته تاکنون، هیچ تغییری از نظر آگاهی نکرده‌اند و نخواهند داشت در همین مرتبه باقی می‌مانند و نیازی به تکامل نفس ندارند پس، نیازی به روح هم ندارند یزدان پاک روح را انحصاراً به انسان تفویض نمود و تکامل نفس تا درجه کمال با وجود روح امکان‌پذیر است، پس روح در انسان منحصر به فرد و مانند «پادشاه جسم» است. اگر نفس به درجه کمال نرسد روح در آن معنا ندارد. روح ویژگی خاصّ انسان است و مسیر تکامل واقعی فقط از راه پیوند این دو باهم ممکن می‌شود. روح مانند نیروی برتری است که اگر بر نفس حاکم شود‌، انسان را به سمت روشنایی و کمال هدایت می‌کند. اگر نفس انسان رشد نکرده باشد و هنوز در مرتبه‌ پایین اماره باشد، روح نمی‌تواند به درستی در جسم او تجلّی کند و انسان دچار کشمکش درونی می‌شود. تکامل انسان راهی سخت و پرمانع است و بسیاری از انسان‌ها در نیمه‌ راه مسائل را رها می‌کنند، زیرا با موانعی برخورد می‌کنند که راه‌حل آن‌ها را نمی‌دانند، از طرفی هم نیروهایی در موازات در حال حرکت هستند که انسان‌ها را نگذارند گامی فراتر بروند و به عناوین مختلف سدّ راه او می‌شوند و او را به اسارت برده و زمان را از کف او می‌ربایند و به عبارتی فریب می‌دهند تا به مقصدی که مقرّ است راه پیدا ننمایند.

این نیروها ممکن است در قالب غرور، ترس، وابستگی و حتی احساس بی‌ارزشی در انسان ظاهر شوند آقای مهندس در ادامه می‌فرمایند که انسان برای رسیدن به مقام «انسان حقیقی» باید هر سه بخش وجودی خود را با هم هماهنگ کند: جسم، نفس و روح. اگر فقط یکی از آن‌ها رشد کند و آن دیگری نادیده گرفته شود تعادل از بین می‌رود. همان‌طوری که جسم، بدون روح، بی‌جان است و همچنین روح هم بدون جسم در جهان مادی امکان تجربه و رشد ندارد. نفس پل ارتباطی میان این دو است، پلی که اگر سالم و تزکیه‌ یافته باشد ارتباط بین روح و جسم را برقرار می‌کند، اگر آلوده باشد، باعث اختلال در این ارتباط می‌شود در آخر این‌که هر انسانی در زندگی در برابر انتخابی دائمی قرار دارد: شنیدن صدای روح یا پیروی از خواسته‌های نفس. صدای روح آرام است و هدایت‌گر، صدای نفس بلندتر و فریبنده، که به ناآرامی می‌انجامد. انسان زمانی رشد می‌کند که میان این دو صدا تمایز بگذارد و انتخاب کند. مسیر انسان هما‌ن‌قدر که سخت است، زیبا هم است، زیرا در هر گام از شناخت خود، بخشی از حقایق وجودی خود را درک می‌کند و درمان و رهایی و رشد واقعی زمانی رخ می‌دهد که انسان به هر دو صور‌‌آشکار و پنهان توجه کند و اما  اگر به درون خود سفر کند، میان جسم، نفس و روح هماهنگی ایجاد خواهد کرد که آرامش و روشنایی در پی خود دارد.

منبع: سی‌دی رب (2)
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر منیژه ( لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر منیژه (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم) دبیر اول سایت

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .