دوازدهمین جلسه از دوره یازدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰، نمایندگی رضا مشهد، به استادی راهنمای محترم پهلوان مسافر محمد حسن، نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر محمد با دستورجلسه «جهانبینی در ورزش» پنجشنبه اول آبان ۱۴۰۴ راس ساعت ۱7 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان محمدحسن هستم یک مسافر
خیلی خوشحالم که امروز روزی من شده است تا در شهر مشهد و در خدمت شما عزیزان، در نمایندگی رضا باشم. از جناب آقای مهندس سپاسگزارم که این بستر را فراهم کردند، و همچنین از دیدبانهای محترم، ایجنت نمایندگی، مرزبانان، نگهبان و همهی افرادی که در بهوجود آمدن این شرایط سهیم بودند تا امروز بتوانیم دور هم جمع شویم و از تجربیات یکدیگر استفاده کنیم، صمیمانه تشکر میکنم. دستور جلسهی این هفته «جهانبینی در ورزش» است. جهانبینی آنطور که مهندس تعریف میکنند، یعنی: من زندگی کنم و بگذارم دیگران هم زندگی کنند.
این مطلب بسیار مهم و بزرگی است. اینکه من در موضوعات مختلف زندگیام، چه در تربیت فرزند، چه در زندگی مشترک، چه در ورزش و هر موضوعی که خیری در آن باشد، بتوانم نوع نگاهم را تعیین کنم و از بهترین زاویه به آن بنگرم. قبلاً جهانبینی من اشتباه بود؛ فکر میکردم همهچیز باید برای من باشد، بردن برای من، زندگی و بهترینها برای من. اما کنگره به من آموخت که این طرز تفکر غلط است. فهمیدم که خداوند همهچیز را برای همه آفریده است؛ بردن در ورزش، حال خوب، استفاده از امکانات و بهرهبرداری از زندگی برای همه است؛ حتی برای حیوانات و گیاهان، چون آنها هم حق دارند.
انسانی که فکر میکند قدرتمند و توانمند است، مسئولیت بیشتری هم دارد. کنگره به من یاد داد که اگر امروز نسبت به دیروزم دانایی بیشتری دارم، مسئولیت من نیز بیشتر است. هر انسانی که توانمندتر است، موظف است به انسانهای ضعیفتر کمک کند، حتی نسبت به گیاهان و حیوانات نیز اگر میتواند، باید از درد و رنجشان کم کند. این یعنی جهانبینی. من میتوانم طور دیگری هم فکر کنم؛ اینکه بتوانم نوع نگاه و اندیشهام را تغییر بدهم، به مسئلهی اختیار انسان برمیگردد؛ یعنی اینکه انسان تا چه اندازه میتواند تغییر کند. ما در کنگره یکسری وادی داریم و در همهی آنها جهانبینی وجود دارد. جهانبینیها از همین وادیها، از کتاب ۶۰ درجه، کتاب ۱۴ مقاله و کتاب عشق تشکیل شدهاند. من میخواهم یک سؤال مطرح کنم: مگر من خودم را نداشتم چرا باید ۱۴ وادی طی کنم تا به خودم برسم. پس آن چیزی که مانع رسیدن من به خودم است، چیست.
در وادی اول از تفکر صحبت میشود؛ تفکر یعنی اولویتبندی کردن خواستهها و نیازها، یعنی مشخص کردن و یادداشت کردن خواستهها و تعیین اولویت آنها. وادی دوم، وادی امید و ناامیدی است. وقتی هدف و خواستهام را مشخص میکنم، فاصله خودم تا خواستهام را میبینم و دچار ناامیدی میشوم. وادی سوم، اعتماد به نفس است. میگوید فقط خودت میتوانی این کار را انجام دهی؛ فقط خودت میتوانی خودت را درمان کنی، مشکلات مالی و شخصیتیات را حل کنی، و اعتباری را که در جامعه از دست دادهای، دوباره به دست بیاوری. وادی چهارم، خودشناسی است. مراتب نفس و شناخت انسان را توضیح میدهد تا بتواند به خدا برسد. در این وادی، خط و مرزهای انسان و توقعاتش مشخص میشود: چقدر درست است و چقدر غلط؛ حتی اینکه انسان از خودش چقدر میتواند توقع داشته باشد.
وادی پنجم، وادی تزکیه و پالایش است؛ جایی که کار شروع میشود.در این وادی چند مورد ذکر شده است: برگشت از ضدارزشها، غیبت نکردن، دروغ نگفتن، پسانداز کردن و رضا داشتن نسبت به آنچه اتفاق میافتد. در این وادی تزکیه و پالایش آغاز میشود تا نور عقل در زندگی من بتابد، نوری که پیش از این در زندگیام نبود. وقتی تزکیه و پالایش به زندگیام بازگردد، بصیرت پیدا میکنم؛ حکمتی که از بین بردن موانع بین من و خودم به وجود میآید و کمکم میکند مسیر را پیدا کنم. در وادی هفتم میخوانیم: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری برداشتی که از آن میکنم.
در وادی هشتم گفته میشود: حالا که این کارها را کردی، تازه بیا و حرکت کن. اجازهی حرکت با تزکیه و پالایش داده میشود. اگر من در وادی پنجم حرکت نکنم و تزکیه و پالایش انجام ندهم، اجازهی حرکت وجود ندارد. حالا سؤال این است که من در میان این وادیها کجا هستم خیلی وقتها هدف تعیین کردم، ولی ناامید شدم؛ یعنی بین وادی اول و دوم در حرکت بودم، اما وادی سوم برای من وجود نداشت. حالا میخواهم تزکیه و پالایش کنم، ولی سخت است. چه پارامتری میتواند به من کمک کند که تزکیه و پالایشِ وادی پنجم را راحتتر انجام دهم در وادی پنجم گفته میشود: ببخش. صفاتت را ببخش، غیبت نکن، دروغ نگو، ترست را ببخش، از ناامیدی بگذر، دیگران را ببخش و از همه مهمتر، خودت را ببخش.
موضوعات را ببخش تا بتوانی تزکیه و پالایش کنی.کنگره آمد و یک نیروی کمکی به من داد و گفت: آقای محمدحسن اگر بیایی بخشش را در بیرون انجام بدهی، بخشش مال انجام بدهی، بخشش را در راه درست انجام بدهی و در جای درست هزینه کنی، من به تو اجازه میدهم تا وادی پنجم تا وادی هشتم را راحتتر بگذرانی. اجازه حرکت به تو میدهم تا بتوانی در جهت صراط مستقیم حرکت کنی. هفت وادیِ اول، وادیهای درونی هستند؛ یعنی گودبرداری میکنند. وادی هشتم اما بیرونی است، یعنی ساختمان میسازد.
اگر این هفت وادی اول نباشند، هفت وادی دوم اصلاً معنایی ندارد. اگر حرکت درونی نباشد، حرکت بیرونی معنایی ندارد؛ و اگر هم فایدهای داشته باشد، متزلزل است و ثباتی ندارد. پس برای اینکه من بتوانم این کار را انجام بدهم، باید در جهانبینیام اینگونه نگاه کنم که در وادی پنجم، از بخشش مال استفاده کنم. این یک تبصره و مادهی قانونی است برای کمک به من تا بتوانم آن مسیر را راحتتر طی کنم، تا بتوانم راحتتر ببخشم. در بیرون تمرین میکنم تا در درون بخشیده شوم؛ در بیرون میبخشم تا در درون بخشیده شوم. چون هفت وادی اول درونی است؛ اگر بتوانم آن را انجام بدهم، میتوانم بیرون را هم انجام بدهم. کنگره ۶۰ یک ترازو به من داده است؛ یک طرف آن حرکت بیرونی است و طرف دیگرش حرکت درونی. اگر حرکت درونی بیشتر باشد، بیرونی بالا میآید؛ اگر حرکت بیرونی بیشتر باشد، درونی بالا میآید.
من میتوانم این دو را تراز کنم، اما این کار نیازمند زمان است. اگر میبینم در درون حالم بد است، باید ببینم در بیرون چه کردهام. اگر میبینم در بیرون حالم بد است، باید ببینم در درون چه کردهام. این یک معیار سنجش است که در کتاب هم آمده است: میگوید: اگر میخواهی ببینی حالت خوب است یا نه، ببین آیا در صراط مستقیم هستی یا نه. یا اگر میخواهی ببینی در صراط مستقیم هستی یا نه، ببین حالت خوب است یا نه.
این همان حرکت بیرونی و درونی است؛ حرکتی که مانند دو کفه متقارن یک ترازو عمل میکند.رگههای منیت ترس و ناامیدی مثلث جهالته که در جهانبینی از آن یاد میشود و میتواند به من کمک کند تا تسویه و پالایش انجام دهم مثل استخری که لجن گرفته و نیاز به تصفیه دارد هر انسانی میتواند به اندازه توان خود در مسیر آغوش گرفتن بخشش مال و بخشش علم گام بردارد و همه اینها میتواند به من کمک کند چون تا نبخشم چیزی به من داده نمیشود.
در لژیون سردار درباره این موضوع صحبت کردم وادی هشتم پیامی دارد که میگوید امواج چون گردباد به زمین میرسند و آنچه برداشت نیست به امانت با خود میبرند افکار من اعمال من کردار من و گفتار من را با خود میبرند و در زمانی دیگر همانها را به من بازمیگردانند هر فکری که میکنم هر چیزی که در ذهنم است خوب یا بد هر سخنی که درباره کسی میگویم حساب دارد شاید او نداند اما حساب هست و بازمیگردد به خودم میبخشم تا بخشیده شوم تا آنچه فرستادهام بازنگردد یا اثرش کم شود.
وقتی در مسیر بخشش حرکت میکنم یعنی در مسیر درست قرار دارم هیچ کس دوست ندارد دارایی خود را بیدلیل بدهد اما در این جهان هیچ چیز مجانی نیست کسی که در بازی بخشش وارد میشود حتماً عایدی دارد حتی اگر توقعی نداشته باشد کائنات به او برکت میدهد وقتی الکترون از دست میرود بار مثبت ایجاد میشود و کسی که الکترون میگیرد بار منفی پیدا میکند مثل دو سر یک باتری که با وصل شدن جریان حرکت آغاز میشود بخشش نیز همین گونه است بخشش من را وارد جریان هستی میکند و در مدار کائنات قرار میدهد اگر میخواهم در این بازی باشم باید حرکتی انجام دهم.
وقتی میگیرم منفی میشوم و وقتی میدهم مثبت کسی که میدهد ظرفیت پذیرش پیدا میکند یعنی در مسیر دریافت قرار میگیرد ممکن است این دریافت مالی نباشد یا قبلاً دریافت کرده باشم اما به هر حال دریافت وجود دارد بخشش مالی میتواند در من ظرفیت ایجاد کند تا ساختمان جسم و روح خود را بر پایه حرکت درونی بسازم و صاحب صفت بخشش شوم این صفت تنها در چهارچوب مادی نیست بلکه فراتر از آن است صفت را حتی میتوان با خود از این دنیا برد چون اگر صفت از انسان گرفته شود چیزی از او باقی نمیماند ماهیت انسان صفت اوست اگر صفت از بین برود انسان چیزی برای بردن ندارد پس باید صفاتم را تغییر دهم صفات منفی خود را ببخشم بدیها را بشناسم و ببخشم و به جای آن صفتی نو قرار دهم وقتی در این مدار حرکت میکنم حتماً به ارتقا میرسم.
میگویند درمان بالاتر از ترک است تعادل بالاتر از درمان و تکامل بالاتر از تعادل اگر میخواهم به تکامل برسم باید مسیر درمان و تعادل را طی کنم تا صفات خود را متعادل کنم و از ناهماهنگی بیرون بیایم فصل پاییز فصل برگریزان و رنگهاست فصل گلریزانه آیا من گلی میریزم تا روزی بر سرم گل بریزند این فصل فصل گلریزانه است نه زورگیری هر چه میدهم و میگیرم با خودم است اینکه چگونه رفتار کنم با خودم است اینکه در این بازی باشم هم با خودم است.

از اینکه با سکوت زیبایتان به صحبتهای من گوش کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.
تایب: مسافر محمد لژیون پانزدهم
ویرایش: مسافر محمد لژیون چهاردهم
ارسال خبر: مسافر محمد لژیون پنجم
تایید خبر: مسافر جلال لژیون پنجم
مرزبان خبری: مسافر مصطفی
- تعداد بازدید از این مطلب :
545