ورزش کردن علاوه بر تقویت جسم و فعال کردن ماهیچهها، روی شخصیت انسان هم اثرگذار است. یکی از توصیههایی که اساتید موفق به شاگردانشان دارند این است که حتما روزانه، در زمانهای مشخصی، جسمشان را به حرکات ورزشی یا نرمش وادار کنند؛ حتی اگر یک ربع یا ده دقیقه وقت آزاد دارند. این توصیه نه تنها برای سلامتی جسم است، بلکه بهاصطلاح برای تقویت اراده و تسلط بر نفس هم هست. حالا در کنگره۶۰، این امکان در روزهای جمعه، با رفتن به پارک، برای من همسفر فراهم شده است. با ورزش کردن در کنگره۶۰، من به عنوان همسفر، میتوانم به مرور زمان، علاوه بر بهبود وضعیت جسمم، با افزایش عزتنفس، اعتماد بهنفس، افزایش توان تنظیم هیجان، دوری از کمالگرایی و اهمالکاری و ... شخصیت خودم را هم ارتقا بدهم و با شخصیت جدیدم در مراحل مختلف زندگی عملکرد بهتری داشته باشم.
تجربه من این است که از ابتدای حضورم در کنگره60 به دلیل کم سن بودن فرزندم، نمیتوانستم در فعالیتهای ورزشی مشارکت کنم و فقط در پارک حضور داشتم؛ اما به محض اینکه فرزندم بزرگتر شد و توانست کمی از من دور شود و مستقل بازی کند، ابتدا در پارک ولایت، در ورزش دارت و بعد از آمدن به نمایندگی ستارخان، در پارک طالقانی در ورزش بسکتبال شروع به فعالیت کردم.
ورزش کردن در پارک برای من دستاوردهای زیادی داشت؛ قبل از اینکه ورزش را در پارک طالقانی از سر بگیرم، مشکلات هورمونی زیادی داشتم، طوری که به راهنمایم میگفتم انگار فرمانروای جسم من به جای خودم، هورمونها هستند. ایشان به من توصیه کردند که طبق حرف آقای مهندس، سعی کنم روزی چهار هزار قدم پیادهروی کنم. آنقدر از حال جسمیام در عذاب بودم که برای فرار از آن وضعیت، بلافاصله از روز بعد شروع کردم به پیادهروی صبحگاهی. البته در ابتدا، چهار هزار قدم رفتن خارج از توانم بود. از یک ربع پیادهروی شروع کردم و بعد از یک مدت، توانستم قدمهایم را به چهار هزار تا برسانم. در کنار آن ورزش بسکتبال را هم در پارک طالقانی دنبال میکردم. در این مدت بسیاری از مشکلات جسمیام به کلی برطرف شد.
از آن مهمتر ورزش در صور پنهان من هم تأثیر زیادی داشت. اول از همه، برای عضویت در تیم ورزشی و همراهی با تیم، در ابتدا لازم است از منیت عبور میکردم و میپذیرفتم که به حرفهای مربی یا کاپیتان که از من توانایی بیشتری در ورزش دارد گوش کنم. از یک زمانی به بعد، صبح زود بیدار شدن در روزهای جمعهها برای من بسیار سخت شد. چون در طول هفته مدت طولانیتری سرکار بودم و دوست داشتم جمعه در خانه بمانم. نیروهای بازدارنده هر بهانهای را برای من پررنگ میکردند که از رفتن به پارک امتناع کنم و تا دو ماه هم موفق شدند. تا اینکه به خاطر عضویت در تیم بسکتبال و تعهدی که به حضور در مسابقات داشتم، تلاش کردم دوباره در پارک حاضر شوم. مسابقه را با تمام توان و در کنار اعضاء تیم خوب بسکتبال ستارخان، انجام دادم و توانستیم در آن مسابقه برنده میدان باشیم. اما من آنقدر از بازی در کنار تیم خوشحال بودم و حس خوبی گرفته بودم که در لحظه اول اصلا متوجه برد تیم خودمان نشدم. طوری که داشتم با حس خوب به تیم حریف تبریک میگفتم. آنجا بود که فهمیدم لذت ورزش کردن کنار همتیمیها خیلی بالاست طوری که لذت برنده شدن را هم پوشش میدهد.
وقتی لذت ورزش کردن را بعد از مدتها چشیدم، متوجه شدم خودم، با همکاری نیروهای بازدارنده، خودم را از چه نعمت مهمی محروم کرده بودم. ورزش در کنگره۶۰، یک مکمل ضروری برای آموزش جهانبینی است، چرا که حضور در تیم ورزشی و فرمانبرداری از ورزشبان نیاز به عملی کردن آموزشهای جهانبینی دارد و من عاطفه در این میدان میتوانم بسیاری از گرههای وجودم را شناسایی کنم.
در پایان از راهنمای خوبم همسفر عاصفه تشکر میکنم که با توصیهها و نکات خوبشان همواره راه را برایم روشن میکنند. از راهنما همسفر مرضیه گرانقدر، ورزشبان بسکتبال تشکر میکنم که با حس خوب و نشاطی که دارند، انگیزه ورزش کردن دوباره را در من زنده کردند و از آن مهمتر با تلاش، یک تیم خوب برای بسکتبال ستارخان تشکیل دادند. از اینکه مطلب من را مطالعه کردید از شما ممنون و سپاسگزارم.
نویسنده: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر عاصفه (لژیون پانزدهم) ورزشبان دوره قبل بسکتبال
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر گندم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
66