مشارکت همسفران لژیون سوم در مورد سیدی بازیگر باشیم یا تماشاچی:
همسفر شیرین:
در سیدی «بازیگر باشیم یا تماشاچی» آقای مهندس میفرمایند: همه باید در کنگره۶۰ بازیگر باشند و هر کدام از اعضاء نقشی را بر عهده بگیرند. یکی در نقش نگهبان، دیدهبان، دبیر، مرزبان، مهماندار و … . اگر فقط تماشاچی باشم، از اهمیت و سختی کار با خبر نمیشوم؛ ولی وقتی مسئولیتی به من داده میشود، از دشواری و ارزش کار مطلع میشوم؛ اگر فقط تماشاچی باشم، ناموفق هستم و به نتیجه نمیرسم. مثلاً اگر در جایگاه استادی به من مسئولیتی داده شود، من بازیگر آن هستم. کسانیکه صحبتهای من را گوش میکنند، تماشاچی هستند و از صحبتهای من انرژی میگیرند و من نیز انرژی بیشتری میگیرم؛ باید ارزش جایگاهی که به من داده شده است را بدانم. در کنگره۶۰، قوانین درست زندگی کردن را به من آموزش میدهند و من باید طبق قوانین عمل کنم. در هر جایگاهی باید بازیگر باشم و مسئولیت کاری که به من داده شده است را بدانم. وقتی در لژیون هستم؛ باید ابتدا تماشاچی باشم و آموزش ببینم و کمکم وارد بازی شوم؛ یعنی به تعادل برسم. برای رسیدن به تعادل و آرامش، باید بازیگر باشم. من یک سفر دومی هستم و هنوز نمیتوانم مشارکت کنم؛ نباید فقط تماشاچی باشم. آمدن به کنگره۶۰، یعنی آموزش دیدن و خدمت کردن. اگر دنبال حال خوب هستم؛ باید تلاش کنم و برای رسیدن به خواستههایم زحمت بکشم؛ باید تمام مطالب و سیدیها را در زندگی اجرا کنم و در تمام سطوح زندگی بازیگر باشم. مثلاً یک تازهوارد که به کنگره۶۰ میآید، در ابتدای ورود، برای او سخت است که حتی خود را معرفی کند؛ اما از همانجا تمرین بازیگری او شروع شده است. ذرهذره یاد میگیرد و بهجایی میرسد که خیلی راحت صحبت کند؛ اگر من مثل یک مهمان یا تماشاچی به کنگره۶۰ بیایم و بروم، بعد از گذشت مدتی خسته میشوم و چیزی یاد نمیگیرم؛ باید از روی نیمکت تماشاچیها بلند شوم و وارد بازی شوم، سیدیها را بنویسم، در جلسات بهموقع حضور پیدا کنم، مشارکت کنم و فرمانبردار باشم؛ پس باید سعی کنم همیشه بازیگر باشم، نه تماشاچی تا اهمیت و سختیِ کار تمامی عزیزانی که با عشق خدمت میکنند را بدانم، مسئولیت بپذیرم و بهسمت ارزشها حرکت کنم تا به تعادل و آرامش برسم.

همسفر آذین:
بسیاری از افراد با نیت درمان وارد کنگره۶۰ میشوند. آنهایی که درمان میشوند، از آن رو که خواسته اصلی آنها درمان بوده است به اینکه آیا بازیگر بودهاند یا تماشاچی وابسته است. در کنگره۶۰ آموختیم که یک مسافر، برای درمان شدن باید بازیگر باشد. بازیگر بودن به معنای خدمت کردن، مشارکت نمودن، جارو زدن، دبیر یا نگهبان شدن است و هر یک از این فعالیتها به مسافر انرژی میدهد تا تعادل بیشتری داشته باشد، منیت خود را کنار بگذارد و امید به رهایی پیدا کند؛ چرا که او برای رهایی دیگران تلاش میکند و به آنها خدمت مینماید و با خدمت کردن است که به یک بازیگر تبدیل میشود؛ بازیگری که در صحنه حاضر است؛ اگر خواستار رهایی است؛ باید بازیگر باشد؛ زیرا فردی که تنها تماشاچی باشد، نه به رهایی و نه به حال خوش میرسد. چه خوب است که ما نیز در صحنه زندگی بازیگران خوبی باشیم. همه موجودات در این دنیا نقش خود را بهصورت غریزی انجام میدهند و تنها انسان است که در اثر انتخابی که دارد، مسیر خود را تعیین میکند. زمانیکه در لژیون هستیم؛ باید کاملاً تماشاچی باشیم؛ چون آن زمان، زمان آموزش است. هنگامیکه آموزش دیدیم و یاد گرفتیم، آنگاه باید به آنچه آموختهایم عمل کنیم و حالا نقش خود را بهعنوان بازیگر آغاز نماییم. وقتی بازیگر شدیم، مسئولیت کار را پذیرفتهایم و از اهمیت و سختی آن آگاه میشویم؛ چرا که انسان با گذر از سختیها به حال خوب میرسد و کسی حال خوب را بهصورت رایگان به ما نمیبخشد؛ پس در هر کاریکه بخواهیم موفق باشیم؛ باید بازیگر باشیم.
رابط خبری: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
87