به نام قدرت مطلق الله
سومین جلسه از دور چهل و سوم کارگاه های آموزشی ویژه مسافران کنگره 60 ، نمایندگی ایمان با استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه
جهان بینی در ورزش" در روز چهارشنبه 30 مهر ماه 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که امروز توانستم در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش ببینم. خدا را شکر میکنم، چون واقعاً حس خوبی دارد. وقتی چهرهی بچهها را میبینم، انرژی میگیرم و لذت میبرم. از راهنمای عزیزم، آقا مصطفی، و راهنمای محترم آقا محمد امین صمیمانه سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند تا چنین حس ارزشمندی را تجربه کنم. همچنین از نگهبان محترم و دبیر جلسه تشکر میکنم.
.JPG)
در مورد دستور جلسه امروز میخواهم صحبت کنم. ورزش کردن یکی از مهم ترین مکملهای درمان اعتیاد است. یادم هست دوران دبیرستان، یک زمین خاکی کنار مدرسهمان بود و با دوستانم آنجا فوتبال برگزار میکردیم. آن موقع هنوز سمت ضد ارزش ها نرفته بودم. پدرم اصرار شدید داشت که بروم درس بخوانم ولی علاقه من همچنان به فوتبال بود. بعد از مدتی درگیر مصرف شدم و همهچیز از دستم رفت.حتی فوتبالی که من درس و زندگیم را بخاطرش کنار گذاشته بودم.
حتی زمانی که دوستانم زنگ میزدند که درس بخوانیم، من با بی اشتیاقی می رفتم، ولی در زمان فوتبال، سریع درس را کنار میگذاشتم. اما بعد از مصرف، همه چیز برعکس شده بود؛وقتی میگفتند بیا فوتبال، من طفره میرفتم و به سراغ مشروب و ضد ارزش ها میرفتم. یعنی مصرف، از من تمام علاقه و انگیزه را گرفته بود.دوران سیاهی بود و در تاریکی مطلق سیر میکردم.
گذشت تا اینکه وارد کنگره شدم، فهمیدم ورزش چقدر مهم است. پس از ورود به کنگره و حضور در پارک طالقانی ورزش را شروع کردم. پس من هم مجدد شروع به فوتبال کردم. در آنجا صحبت از جهانبینی در ورزش شد. اولش برایم سخت و نامفهوم بود. یادم هست در پارک طالقانی وقتی بازی میکردیم، یک نفر خطای بدی روی من کرد و نزدیک بود دعوا شود. آقا میلاد گفت: ما نیامدیم دعوا کنیم، ما آمدیم جهانبینیمان را بالا ببریم. من آن موقع تازه یک ماه سفرم بود، ولی همانجا فهمیدم کنگره چقدر با بیرون فرق دارد و چقدر صحبت ایشان در من عمل کرد و به دلم نشست و من را به تفکر واداشت.
کنترل کردن خودم در زمین خیلی سخت بود. در جام سردار که بعد از مدتی شرکت کردم، باز هم گاهی از کنترل خارج میشدم. حتی در جلسات اول، به جای تمرکز روی آموزش، دنبال شوخی و خنده بودم ولی با کمک جهان بینی و آموزش هایی که گرفتم آرامشم بیشتر شد.
و الان در حال تلاش هستم بیشترخودم رو اصلاح کنم و به آن جهان بینی که آقای مهندس میگوید برسم. از خدا و از دوستانم میخواهم کمکم کنند تا خدمتگزار بهتری باشم. امیدوارم بتوانم از این به بعد با جدیت بیشتری حرکت کنم و خدمت کنم. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، سپاسگزارم.
با آرزوی موفقیت و آرامش برای همهی شما.
.JPG)
تایپ: مسافر حسن
ارسال: مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
134