آقایمهندس در سیدی «رب ۲» درباره روح صحبت کردند و فرمودند: «انسان دارای روح است و مراتب نفس در او به علت وجود روح کامل میشود». ایشان بیان کردند: اگر بخواهیم کاری را انجام دهیم؛ باید آن را کامل به انجام برسانیم. مثلاً وقتی دستگاه فتوکپی خراب میشود و میخواهیم آن را تعمیر کنیم؛ باید دستگاه را کاملاً بشناسیم، اگر آشنایی نداشته باشیم، قادر به درست کردن آن نیستیم. یا اگر اتومبیلی خراب شود، تا زمانی که اجزای آن را نشناسیم، نمیتوانیم آن را تعمیر کنیم.
ما در بسیاری از زمینهها طی سالیان اخیر پیشرفت زیادی کردهایم. دستگاههای متعدد و زیادی برای جراحی ساخته شده و طول عمر انسانها نسبت به گذشته افزایش یافته است؛ اما هنوز به اصل ماجرا نرسیدهایم. بسیاری از بیماریها مانند اماس، تا پایان عمر بیمار را وابسته به دارو و پزشک میکند. علت این است که انسان موجودی ناشناخته است.
انسان را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: (صور آشکار و صور پنهان). صور آشکار، همان جسم است که همه اجزای آن قابل رؤیت است. با اینحال ما هنوز حتی از صور آشکار نیز چیز زیادی نفهمیدهایم؛ زیرا اگر فهمیده بودیم، اعتیاد را بسیار زودتر از اینها درمان میکردیم. اعتیاد، بیماری (جسم، روان و جهانبینی) است. ما تا حدودی جسم را شناختهایم و توانستهایم مسئله اعتیاد را حل کنیم. تاکنون بیش از ۹۰هزار نفر درمان شدهاند و در کنار آن، درمان چاقی و درمان مصرف سیگار نیز انجام گرفته است.
آقایمهندس فرمودند: «ما آزمایشها و تحقیقات فراوانی بر سلولها و مولکولها انجام دادهایم و به ژن و بیان ژن پی بردهایم». وقتی بیان ژنها از تنظیم طبیعی خود خارج میشوند، موجب بروز بیماری میگردند. این موضوع را بر روی موشها و انسانها بررسی کردیم و در بیماریهایی مانند: اماس، صرع، اعتیاد و سرطان سینه آزمایشهایی انجام دادیم و توانستیم تا حدی به نقطه درمان این بیماریها نزدیک شویم.
اگر بخواهیم صور پنهان را اصلاح کنیم؛ باید بدانیم برخی آن را قبول ندارند. صور پنهان شامل نفس، روح و دیگر ابعاد نادیدنی انسان است. نکاتی که درباره صور پنهان گفته میشود، ریشه در قرآن دارد. برخی میپرسند چرا رسولالله آخرین پیامبر است و پس از او پیامبری نیامده است؟ پاسخ این است که: ۱ـ بشر به مرحلهای از رشد و تکامل رسیده که میتواند مسیر خود را ادامه دهد. ۲ـ بسیاری از مطالب موجود در قرآن هنوز بهطور کامل شکافته نشدهاند.
تمام بزرگان ما روح و نفس را یکی دانستهاند؛ در حالیکه این دو با هم متفاوت هستند. در قرآن آمده است: که خداوند انسان را از نفس واحده آفرید و بارها از روح و نفس سخن گفته است. قرآن میفرماید: «شما با مرگ از بین نمیروید و حیات ادامه دارد، و روح و نفس از هم جدا هستند».
آقایمهندس یادآور شدند که پیشتر درباره (حس، نور و صوت)، صحبت شده است. انسان پنج حس دارد: شنوایی، بینایی، بویایی، لامسه و چشایی، حس شنوایی و بینایی از راه دور عمل میکنند؛ اما چشایی و لامسه نیاز به تماس مستقیم دارند، و حس بویایی میان این دو قرار دارد.
نفس در سایر موجودات نیازی به تکامل ندارد و نیازمند روح هم نیست. حیوانات در صور ظاهر تا حدی رشد میکنند؛ اما در صور باطن تکاملی ندارند. هیچ ببر یا حیوانی نقاشی یا خواندن و نوشتن نمیآموزد. مراتب نفس فقط در انسان کامل میشود؛ زیرا تنها انسان دارای روح است. نفس زمانی میتواند تکامل یابد که روح در کار باشد. روح در بدن انسان نقش هدایتکننده دارد و انسان را به سوی کارهای نیک سوق میدهد، در وجود ما ندایی میرساند که اگر این کار را انجام دهی، نیکو است. آن هنگام است که باید آن کار را انجام دهیم.
روح پادشاه جسم انسان است و از جانب خداوند در او دمیده شده است. ما چیزی به نام روح شیطانی یا حیوانی نداریم. اگر نفس به درجه تکامل نرسد، روح در آن معنا ندارد. روح بسیار ارزشمند است؛ در قرآن هیچگاه از روح منفی یاد نشده و همیشه مثبت معرفی شده است. روح خبیث وجود ندارد و ارزش روح را نمیتوان با هیچ چیز مقایسه کرد. نیروهای منفی با چهرههای گوناگون ظاهر میشوند تا سد راه انسان گردند و نگذارند او به مسیر درست قدم بگذارد. هرگاه انسان بخواهد پیشرفت کند، این نیروها مانع او میشوند و او را به سوی ضدارزشها میکشانند.
نگهبان پرسید: آیا روح بخشی از نفس است، مانند عقل و حس؟ استاد پاسخ دادند: خیر؛ زیرا نفس کامل نیست، اگر نفس کامل شود، بر روح تأثیر میگذارد. همانگونه که قلب بهتنهایی نمیتواند کار کند، اگر به آن خون نرسد، از کار میافتد. پس خون است که به قلب نیرو میدهد تا کار خود را انجام دهد. روح و نفس هر کدام مستقل هستند، وظایف ویژهای دارند و از یکدیگر تأثیر میپذیرند. در حقیقت، نقش مکمل یکدیگر را ایفا میکنند. همه انسانها دارای روح هستند؛ اما تکامل نفس در آنان یکسان نیست؛ زیرا هر کس در مرحلهای متفاوت قرار دارد. با این حال، همه انسانها میتوانند به همان نقطهای بازگردند که از آن انشعاب یافتهاند.
برداشت من از سیدی این بود: انسان اگر بخواهد به کمال واقعی برسد؛ باید از مقام و جایگاه دنیوی خود بگذرد، کاری دشوار و سنگین است؛ زیرا بدون روح، نزدیک شدن به خداوند و مقامات عالی ممکن نیست؛ باید ارزش روح را با هیچ چیز قیاس نکرد. بسیاری از انسانها در نیمهراه، این مسیر دشوار را رها میکنند، و دلیل آن برخورد با مفاهیم ناشناخته است. اگر انسان در جهل و نادانی نباشد، در صراط مستقیم حرکت کند و گرفتار ضدارزشها نشود، به مقصد خواهد رسید. آن هنگام صدای روح را میشنود، صدای نفس را نمیشنود. آقایمهندس میفرمایند: «ما برای چه این مطالب را میخواهیم یاد بگیریم؟ برای اینکه به مرحلهای برسیم که خویش را بشناسیم، مسائل خود را حل کنیم و به آرامش و آسایش واقعی دست یابیم».
رابطخبری: همسفر منیره رهجوی راهنما همسفر پروا (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
99