پیام از استاد سردار:
ما خوب هستیم و در عالم خویشیم، امید است که شما در جهان خود به آنچه میدانید، وفای عهد نمائید؛ در پی سفرهای خود یا خوابهای خود، به دنیایی یا به عبارتی به دنیاهایی قدم گذاشتهاید که خوب میدانید، وارد شدن بطور دائم، به آن جهانها، مقدمهاش همه در جهان شما مهیا میگردد، پس مشاهده و عمل هر انسانی، در هر بعدی، نشانه پرونده اوست که در عروج هم، برای عروج خوب و با محتوای قابل، موثر میباشد.
گروه سایت همسفران نمایندگی شعبه اروند آبادان با همسفر شهناز مصاحبهای پر از حس و حال خوب انجام داده است تا ایشان از تجربیات خویش سخن بگویند.
شما را به خواندن این مصاحبه زیبا دعوت میکنیم.
لطفاً به رسم همیشه خودتان را معرفی کنید و اعلام سفر بفرمایید؛
سلام دوستان شهناز هستم همسفر خالد، مسافر من با ۷سال تخریب و آخرین آنتیایکس مصرفی الکل و قرص وارد کنگره شدند؛ به مدت ۱۲ماه با متد دیاستی و داروی اوتی با راهنمایی راهنما مسافر علیرضا و همسفر سمیرا سفر کردیم؛ هماکنون ۱سال و ۹ماه است که با دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستیم.
چه شد که به کنگره وصل شدید؟
من بعد از رهایی مسافرم به کنگره آمدم؛ در سفر اول، تصور میکردم به خاطر برادرشان به کنگره میآیند اما بعد از رهایی متوجه شدم، خودشان هم یک مصرفکننده بودند؛ تغییر رفتار زیادشان برایم جالب بود؛ از طرفی، کتاب ۶۰درجه زیر صفر و سیدیهای آقای مهندس را که گوش میدادم، بسیار برایم جذاب بودند و در نهایت اذن حضور من در کنگره صادر شد.
برداشت شما از وادی هفتم چیست؟
وادی هفتم میگوید: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنیم»؛ این وادی به من یاد داد برای حل هر موضوعی، ابتدا خوب تفکر کنم و امید داشته باشم؛ هر قفلی کلیدی دارد پس در ابتدا باید کلید را پیدا کنم و سپس قفل را باز کنم؛ یافتن راه اهمیت زیادی دارد اما کافی نیست؛ باید نهایت تلاش خودم را انجام دهم و با وجود تمام سختیها و چالشها، ادامه دهم زیرا حقیقت در دل همین مسیر نهفته است.
.JPG)
چرا برای درک حقیقت، هم به یافتن راه و هم به برداشت درست نیاز داریم؟
یافتن راه یعنی انتخاب مسیر اما این فقط شروع ماجراست؛ اگر راه را پیدا کنم اما برداشت درستی نداشته باشم، مانند کسی هستم که نقشهای در دست دارد اما نمیداند چطور از آن استفاده کند؛ برداشت درست باعث میشود دچار سردرگمی نشوم، در مسیر بمانم و هدف را بهتر درک کنم.
اگر فرد راه را پیدا کند اما برداشت درستی نداشته باشد، چه میشود؟
در این حالت شخص دچار سردرگمی یا سکون میشود، اشتباهاتش تکرار میگردد و حقیقت را درک نمیکند؛ ممکن است با تعصب یا تقلید جلو برود و در نهایت از مسیر اصلی خارج شود.
این وادی چه نسبتی با تجربه شخصی شما در زندگی دارد؟
برای پاسخ به این سوال، مسافرم را مثال میزنم؛ سالها به دنبال درمان بود اما راه را پیدا نمیکرد و هر بار با مشورت گرفتن از افراد ناآگاه به بیراهه میرفت و آسیب میدید درنهایت به لطف خداوند با کنگره آشنا شد و با پیمودن مسیر درست در مدت ۱۲ماه به درمان رسید.
چگونه میتوان فهمید که برداشت ما به حقیقت نزدیک است یا نه؟
به نظر من، با بالا رفتن دانایی و کاربردی کردن آن در زندگی؛ وقتی دانایی رشد میکند، برداشتها دقیقتر میشوند و حقیقت مانند خورشید خود را نشان میدهد؛ در این حالت کمتر دچار قضاوت میشویم و از اشتباهات گذشته، درس میگیریم.
رابطه راه و برداشت را در زندگی روزمره با مثالی توضیح دهید؛
بهترین مثال همان مثال آقای مهندس است؛ اگر ما در تهران باشیم و بخواهیم با اتومبیل به تبریز برویم، ابتدا باید مسیر را پیدا کنیم سپس حرکت کنیم و تا زمانی که فاصله تهران تا تبریز را طی نکردهایم، به مقصد یعنی حقیقت، نخواهیم رسید.
از نظر شما یک همسفر چگونه میتواند وادی هفتم را در زندگیاش کاربردی کند؟
یک همسفر باید قبل از هر واکنش یا تصمیمی، خوب فکر کند؛ در رفتار با مسافرش راهی را انتخاب کند که همراه با آرامش، عشق و دانایی باشد، باید صبر پیشه کند، زود قضاوت نکند و آموزشهای کنگره را در خانه و زندگی به کار گیرد؛ درنهایت با بالا بردن دانایی، تفکر و حرکت در مسیر آموزشها، وادی هفتم را به چراغی تبدیل کند که مسیر درمان و زندگیاش را روشن سازد.
سخن پایانی؟
از شما بابت این گفتوگوی صمیمانه سپاسگزارم.
.JPG)
مصاحبهکننده و طراح سوال: همسفر فروغ رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دهم)
عکاس: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر مولود (لژیون یازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر سما رهجوی راهنما همسفر مولود (لژیون یازدهم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی اروند آبادان
- تعداد بازدید از این مطلب :
65