خلاصه سیدی رب(2)
در گذشته در مورد نور، صوت، حس و اینکه انسان فقط روح دارد سخن گفتهایم. اکنون بحث اصلی در مورد ادامه مبحث روح است؛ اگر میخواهیم کاری را انجام دهیم؛ باید کاملا آن کار را بلد باشیم؛ مثلا اگر اتومبیل خراب شد باید کاملا اتومبیل را بشناسیم تا بتوانیم آن را درست کنیم، در خیلی از مسائل سالهاست که راکد ماندهایم؛ ولی در حل بیماریها پیشرفت شایانی کردهایم، طول عمر انسانها بیشتر شدهاست؛ ولی اصل ماجرا را متوجه نشدهایم. بعضی بیماریها را نتوانستهایم درمان کنیم، به علت اینکه انسان موجود ناشناختهای است.
انسان دو بخش دارد: صور آشکار و صور پنهان
اعتیاد هم بیماری صور آشکار است و هم صور پنهان؛ چون ما مقدار کمی از جسم را شناختهایم، توانستیم اعتیاد را درمان کنیم. ما حدود ۹۰ هزار نفر را در کنگره درمان کردهایم. اعتیاد که در دنیا لاعلاج بود را درمان کردهایم؛ حتی سیگار را هم درمان کردیم. در کنار اینها مشکل چاقی را هم به بهترین شکل ممکن بدون افتادگی پوست درمان کردیم، ریشه اعتیاد و بیماریها در حد سلولی و ملکولی است. از تنظیم خارج شدن بیان ژنها باعث بروز بیماریها میشود.
صور پنهان خیلی مهم است؛ ولی چون نادیده گرفتهشدهاست بیماریهای روانی و دیگر بیماریها در حد کنترل باقی مانده است و کامل درمان نمیشود، من در مورد روح ۳۰ سال فکر کردم و مطالعه کردم که فرق روح چیست، در کتاب قرآن در مورد روح صحبت شدهاست ۱۴۰۰ سال از نزول قرآن گذشته است؛ ولی هنوز بعضی نکات قرآن را متوجه نشدهایم. نکته هایی در قرآن گفته شده که آسمان شکافته میشود، خورشید در هم پیچیده میشود، ستارهها فرو خواهد ریخت. در مورد نجوم صحبت شده است که ما هنوز به آن نرسیدهایم، ما شما را خلق کردیم از نفس واحده، شما با مرگ از بین نمیروید و حیات ادامه دارد. فرشتگان نفس شما را تحویل میگیرند. هیچ جا در مورد قبض روح صحبت نشدهاست، هیچ جا روح جمع بسته نشده است. تقسیم نفس است که مراحل رشد نفس را نشان میدهد: نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه.
در مورد حس قبلا صحبت شده است، بینایی و شنوائی از راه دور هم کار میکند، چشایی و لامسه از نزدیک درک میشود، بویایی هم هست، داستانی بود که یک ملک بود و دو وزیر داشت: شمس وزیر و قمر وزیر؛ که شمس وزیر به خوبی، درستی و عدالت مشاوره میداد و قمر وزیر به خیانت، جنایت و بدی هدایت میکرد و بستگی داشت که ملک به حرف کدام یک گوش کند. قمر وزیر هر چیزی را در لباس زیبا بیان میکرد و همیشه میگفت هیچ فسادی اتفاق نمیافتد، مگر اینکه لباس تقوا به آن بپوشانیم. روح نیز در بدن انسان نقش شمس وزیر را دارد و انسان را به کارهای مثبت هدایت میکند و نفس حکم ملک را دارد.
در قرآن میگوید ۲ ملک هست که همراه انسان است.
روح در انسان منحصر به فرد است و مانند پادشاه جسم است. اگر نفس به درجه کمال نرسد، روح در آن معنا ندارد. به هر حال هر انسانی در هر درجه و مقامی باشد فرقی نمیکند؛ اگر انسانها به دنبال سیر و سلوک باشند باید بدون هیچ روحی تکامل یافته و به آن مقام یعنی انسان واقعی برسند. حال توجه نمایید کار انسان در تکامل چقدر سخت و دشوار است. ارزش روح را نمیتوانیم با هیچ چیزی قیاس کنیم؛ به همین علت برای انسان دشوار است و در نیمه راه مسائل را رها میکند؛ زیرا به موانعی برخورد میکند که راهحل آن را نمیداند. از سویی نیروهایی در موازات آنها در حال حرکت هستند که اجازه نمی دهند انسان گامی فراتر برود و به عناوین مختلف سد راه او میشوند و او را به اسارت برده و زمان را از کف او میربایند، به عبارتی فریب میدهند که به آنجا که مقرر است راه نیابد. روح و نفس هر کدام مستقل هستند و هر کدام وظیفهای دارند و از یکدیگر تاثیر میپذیرند، در حقیقت نقش مکمل یکدیگر را بر عهده دارند. در آخر ما میخواهیم به یک مرحلهای برسیم که خودمان را بشناسیم، مسائل خودمان را حل کنیم و به نقطه ای از آسایش و آرامش برسیم.
نویسنده: همسفرعصمت رهجوی راهنما همسفر نسرین ( لژیون دوم)
رابط خبری: مرزبان همسفر سهیلا
ویرایش: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر زهرا ( لژیون سوم)
ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر نسرین لژیون (دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیروان
- تعداد بازدید از این مطلب :
44