جلسه چهارم از دوره بیست و نهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران شعبه رودکی به استادی همسفر اعظم، نگهبانی همسفر خدیجه و دبیری همسفر اعظم با دستور جلسه «جهان بینی در ورزش» در روز سهشنبه بیست و نهم مهرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خدا را شاکر هستم که من را در این مکان قرار داد، از ایجنت و مرزبانان عزیز تشکر میکنم که اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند و از راهنماهای خود خانم نجمه و خانم لیلای عزیز راهنمای عشق و محبت تشکر میکنم که اجازه دادند در جایگاه استادی دوباره خدمت کنم و به آموزشهای خود اضافه کنم. از خداوند پرسیدم: چگونه بفهمم مرا دوست داری؟ او گفت: به انسانهایی که سر راه تو قرار دادهام نگاه بینداز آن زمان متوجه میشوی. من بابت انسانهایی که کنارم هستند مادرم و راهنماهای عزیزم تشکر میکنم. دستور جلسه جهانبینی در ورزش است، حقیقتاً ورزش در کنگره ۶۰ یک مکمل برای درمان میباشد، جناب مهندس میفرمایند: کسی که در مسیر درمان ورزش نکند به درمان میرسد؛ اما کیفیت درمان و رهایی بستگی به جسم فرد رها شده دارد که جسم او هم درمان شده باشد. ورزش یک ابزار است که بتوانی روح و روان و جسم خود را به درمان برسانی. در ابتدای ورودم به کنگره ۶۰ راهنمای بنده گفتند که باید ورزش انتخاب کنید و من بسیار خوشحال شدم، زیرا علاقه بسیار زیادی به ورزش کردن داشتم در زمان نوجوانی و جوانی بسیار علاقمند بودم؛ اما مسافرم بعد از ازدواج اجازه ورزش را به من ندادند؛ اما چون در اینجا یک قانون به حساب میآید، بنده را خیلی حمایت کردند، از ایشان تشکر میکنم، اگر حمایتهای مسافرم نبود، من خدمتهای پارک را نمیتوانستم تجربه کنم. در آن زمان خانم سمیه عزیز به بنده خدمت ورزشبانی را پیشنهاد دادند و ایجنت پارک اجازه این خدمت را به من دادند و واقعاً این خدمت باعث شد جهانبینی من در ورزش بسیار بالا برود، زیرا من علاقه بسیار زیادی داشتم با عشق این خدمت را انجام میدادم و دغدغههایم برای تیم این بود که موفقیت کسب کنند و خدا را شکر تیم بسیار قوی به لطف همه دوستان داشتیم. در قسمت ورزشبانی یاد گرفتم که اگر تیم ما شکست خورد اصلاً ناراحت نباشم، به تیم مقابل خود نگاه کنم و از خوشحالی آنها خوشحال شوم، در قسمت داوری هم همینطور تجربیات بسیار زیادی کسب کردم. جناب مهندس فرمودند: به هیچ عنوان هیچ ورزشبانی حق اعتراض به داور را ندارد و این نیز یک آموزش دیگر بود و آموزشهای دیگر که در قسمتهای دیگری گرفتم، به عنوان مثال: دبیر پارک حافظ بودم، مواظب اموال پارک باشم، اموال پارک مثل اموال شخصی خودم است، به نظافت پارک اهمیت بدهم و اینکه گوش به فرمان ایجنت و مرزبانان پارک و نگهبان قسمت والیبال باشم. همه اینها در کنار هم ظرفیت من را بالا برد تا جایی که بتوانم تمام خدمتها را تجربه کنم و اگر فرمانبرداری نبود، من هیچ زمان نمیتوانستم هیچ خدمتی را انجام دهم. در حال حاضر نگهبان والیبال پارک حافظ هستم، خدمت بسیار سخت و بسیار شیرینی است، به گفته خانم شیما نگهبان مانند راهنما در لژیون است، باید خیلی حواسش به شعبههایی که در پارک حضور دارند باشد، به اینکه قوانین را رعایت میکنند و یا اینکه دبیر کارش را به درستی انجام میدهد یا نه؟ ورزشبانها سر وقت حضور دارند یا خیر؟ تمام این جایگاهها و خدمتها قطعاً برای من آموزش بزرگی دارد و آن هم جهانبینی من است که پله پله بالا میرود و از این بابت خداوند را شاکر هستم. همیشه به خودم میگویم که هر خدمتی را انجام میدهم با عشق باشد و برای کنگره ۶۰ انجام دهم، برای حس و حال خودم و به تعادل رسیدن خودم و خدمت به افرادی که در قسمتهای مختلف است.
امواج عشق در همه جا موج میزند، فقط کافیست دستانت را دراز کنی؛ اگر دستانت خالی از کینه، حسادت، انتقام جویی باشد، عشق در دستان تو قرار دارد؛ تو میتوانی عشق را پس بزنی؛ اما عشق هرگز تو را پس نمیزند, چون همه در عشق شناور هستند.
اهدای لوح سردار:

رهایی 30 سیدی همسفر حکیمه رهجوی راهنما همسفر لیلا

معرفی راهنما همسفر اعظم

تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فریبا لژیون(سوم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فریبا لژیون( سوم )
ویرایش، تنظیم و ارسال مطلب: نگهبان سایت همسفر نگین
- تعداد بازدید از این مطلب :
86