آقای مهندس در ابتدای سخنان خود بیان فرمودند که مراتب نفس تنها در انسان کامل میشود و این به دلیل وجود روح است. تنها انسان دارای روح است و به همین دلیل نفس در سایر موجودات نیازی به تکامل و روح هم نخواهد داشت. بحث اصلی جناب مهندس در این سیدی درباره روح است. ایشان فرمودند؛ اگر بخواهیم کاری را انجام دهیم، باید تمام جوانب آن کار را بشناسیم. به عبارت دیگر، مثلاً اگر شما میخواهید دستگاه فتوکپی که خراب شده است را تعمیر کنید، باید بهطور کامل دستگاه فتوکپی را بشناسید. یا اگر اتومبیل خراب شود، باید آن را بهطور کامل بشناسید تا بتوانید آن را درست کنید.
انسان موجود ناشناخته است. ما انسان را به ۲ بخش، یک بخش صور آشکار و دیگری صور پنهان تقسیم کردهایم. صور آشکار همان جسم است که همه اجزایش قابل رویت است. چون جسم را تا حدی شناختیم، توانستهایم مسائلی چون اعتیاد و چاقی را حل کنیم؛ اما صور پنهان نیز همینطور است. صور پنهان همانطور که از نامش پیداست، دیده نمیشود. مثلاً اگر بخواهیم یک بیمار را از نظر روانی درمان کنیم و اصلاً به صور پنهان اعتقادی نداشته و فکر کنیم همهچیز ماده است و به مغز برمیگردد، در حالی که مغز فقط یک گیرنده، تنظیمکننده و فرماندهنده است. جناب مهندس در این سیدی میفرمایند که روح یک چیز جداگانه است و نفس و روح یکی نیستند.
در بسیاری از موارد، حتی بزرگترین عرفا این ۲ را یکی میگیرند؛ اما اینطور نیست. منابعی که من بر اساس آنها کار میکنم ریشهاش در کتاب شریف است. وقتی فهمیدیم روح، نفس و جان چیست، آنوقت میتوانیم درمان شویم و درک کنیم چه تفاوتی میان انسان و حیوان وجود دارد. در این صورت متوجه میشویم که این دو، روح و نفس تفاوتهای زیادی داشته، معنا و کاربردهای مختلفی دارند. مراتب نفس تنها در انسان کامل میشود و این به دلیل وجود روح است. فقط انسان دارای روح است و نفس در سایر موجودات نیازی به تکامل ندارد.
برای مثال، نفس ببر همان ببر است و هیچ تغییری نمیکند؛ همانطور که پدرانش شکار میکردند، او نیز همین کار را انجام میدهد. روح در انسان مانند پادشاه جسم است. اگر نفس به درجه کمال نرسد، روح در آن معنا ندارد. در هر حال، انسان در هر درجه و مقامی که باشد، فرقی نمیکند. اگر انسان به دنبال سیر و سلوک باشد، بدون روح نمیتواند به تکامل برسد و به مقام انسان واقعی دست یابد. اگر نفس به درجه کمال نرسد و کامل نشود، روح در آن معنا ندارد. اگر انسان در مراتب نفس اماره، یعنی نفس امرکننده، قرار داشته باشد، روح نمیتواند تأثیری داشته باشد. ما نمیتوانیم ارزش روح را با هیچ چیز قیاس کنیم؛ روح بسیار ارزشمند است.
ما معمولاً از روح خبیث صحبت میکنیم، در حالی که اصلاً روح خبیث وجود ندارد. در قرآن تنها از نفس اماره و لوامه یاد شده؛ اما هیچجا از روح بهمعنی منفی اشاره نشده است. همیشه روح از نظر مثبت معرفی شده است، همانطور که روح به مانند معلم و مربی ارزشمند است. کار نفس و روح کاملاً متفاوت است. این دو مانند قلب و مغز عمل میکنند. به عبارت دیگر، روح و نفس هرکدام مستقل از یکدیگر هستند و هر کدام وظیفهای خاص دارند. آنها از یکدیگر تأثیر میپذیرند و در حقیقت نقش مکمل یکدیگر را ایفا میکنند. تکامل نفس در افراد یکسان نیست؛ زیرا از نظر آگاهی در مراتب مختلفی قرار دارند. به همین دلیل، همه نمیتوانند از انشعاب اولیه با بار تکاملی به نقطه اولیه بازگردند.
منبع: سیدی ربّ ۲
نویسنده: همسفر هاله رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون جونز)
رابط خبری لژیون جونز: راهنما تازهواردین همسفرفاطمه رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون جونز)
ویرایش و ارسال: همسفر رباب رهجوی راهنما همسفر مریم(لژیون اول) دبیر سایت
نمایندگی همسفران صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
25